دیدگاه حضرتعالی در مورد معیارهای حج ابراهیمی چیست؟
ماهیت احکام اسلامی به شکلی است که هرکدام از آنها به فراخور آن ماهیت میبایست مورد تحلیل و شناخت واقع شوند. در واقع آن ماهیت، لوازم و الزامات خاص خود را ـ مطابق با ذات و حقیقت هر یک از اعمال دینی ـ دارد و فقه تا حدی میتواند این ذات و حقیقت را آشکار کند. بخش دیگر را باید دانشهایی نظیر کلام، حقوق و اخلاق تأمین کند.
متأسفانه اکنون ما تمام احکام و فروع دین را در حد دانش فقه فرو کاستهایم و میخواهیم تمام احکام را از زاویه دانش فقه دریافت کنیم و این یک نقص جدی محسوب میشود. درعین حال که فقه یک دانش و ضرورت علمی و کارآمد است، اما این توجیه خوبی نخواهد بود برای اینکه همهی دین را از منظر فقه مشاهده کنیم.
حج نیز از جملهی عباداتی است که نباید به آن، فقط از منظر فقهی نگاه کنیم. بنابراین، ما باید در مواجهی با وظایف دینیمان، سعی کنیم به این شناخت و تحلیل برسیم که این احکام چه خاستگاهی دارند و چه ارادهای را خداوند عالم در درون آنها لحاظ کرده است.
یکی از مسائلی که آیتﷲ جوادی آملی در باب حج فرمودند، این است که امام خمینی همانطور که نماز و روزه را اقامه کردند، حج را نیز اقامه نمودند. از منظر آیتﷲ جوادی، برای ائمه، فرصت احیای حج وجود نداشت، ولی امام خمینی این کار را به درستی انجام دادند و «حج ابراهیمی» را به عنوان نماد وحدت امت اسلامی به جهانیان معرفی کردند. گرچه البته اکنون اهداف بلند حج، متأسفانه دستخوش مسائل سیاسی و استکباری و صهیونیستی شده است. خداوند ضمن اینکه حج را به جهت زدودن شرک و راهیابی به توحید واجب فرمود، اما در کنار این هدف بلند، اهداف دیگری را هم مدنظر داشته است، اما متأسفانه امروزه حج یک متولی لایقی ندارد و نتیجه آن شده است که حج، نمیتواند نماد قدرت عظیم جهان اسلام باشد. این اتفاق نامبارک در حالی صورت میپذیرد که مسلمانان از سراسر جهان برای انجام این فریضه، اقدام میکنند، اما عملاً شاهد این هستیم که حج، به شکل عشیرهای اداره میشود و همان تفکر و سلیقهی عشیرهای که در حاکمیت حجاز مطرح است، حجِ با آن عظمت را اداره میکنند. این یک فاجعه است که حج نمیتواند پیام عظیم خودش را به جهانیان برساند و دلیل این امر آن است که متولیان امر، ادارهی حج را در حد یک طایفه تنزل دادهاند.
بنابراین، قدم اول این است که ماهیت هرکدام از احکام الهی و فروعات که در باب توحیدی مطرح است، تحلیل شود و لازم است که توجه داشته باشیم که فقه، بخشی از این رسالت را برعهده دارد و لازم است دیگر دانشها و معارف را نیز مد نظر داشته باشیم تا از رهگذر همهی آنها، شناخت لازم را به دست آوریم.
به نظر شما از دیدگاه تشیع ویژگیهای حج به لحاظ اجتماعی و سیاسی چیست؟
آیات قرآن در باب حج بسیار شفاف و صریح است و حتی سورهای در قرآن، به نام حج، نامگذاری شده است. در مکتب تشیع نیز با نگاه قرآنی به ساختار و فلسفهی حج، به زیبایی توجه شده است، اما نکتهای که وجود دارد این است که لازم نیست ما مباحث را از زاویهی تشیع، به صورت خاص دنبال کنیم. البته لازم به ذکر است که احکام فقهی تشیع، ممتاز است، اما به لحاظ ماهیت و فلسفه، از دیدگاه شیعه، حج همان چیزی است که آیات الهی به زیبایی و درستی آن را تبیین کرده است و این آیات از آنجایی که متعلق به تمام جهان اسلام است، ما نمیتوانیم بگوییم که میخواهیم یک حج شیعی انجام دهیم؛ بله، به لحاظ احکام و قواعد فقهی ممکن است احکام ما با سایر مسلمین متمایز باشد، اما نباید چنین تصور شود که حج، باید یک حج شیعی باشد.
عدهای معتقدند اساساً حج، یک عمل فردی است، اما به لحاظ محدودیت زمانی، این عمل، بهصورت جمعی صورت میپذیرد و اجتماع مسلمین در این همایش عظیم، نمیتواند دلیلی بر داشتن پیام سیاسی و اجتماعی باشد. نظر شما دربارهی این مسئله چیست؟
خطابهای قرآنی، پاسخ این سوال را به همراه دارند. در واقع این خطابات نشان دهندهی این است که حج، نه امری فردی که امری فراگیر و اعلام عمومی است. وقتی بنا است که در یک محدودهی زمانی خاص، همهی کسانی که مستطیع هستند، در مکانی خاص، اعمال خاصی را انجام دهند، متوجه میشویم که امر به حج، نه امر به یک عمل فردی که امر به چیزی است که ماهیتی جمعی دارد.
اخیراً آیتﷲ جوادی آملی، ضمن اشاره به ماجرای حمله به سفارت عربستان و تحتالشعاع قرار گرفتن برگزاری حج، فرموده بودند که حج را سیاسی نکنید. از نظر شما سیاسی نبودن حج یعنی همان قرائت سکولار از حج یا این جملهی ایشان بدین معناست که حج، نباید دچار سیاستزدگی شود؟
صریح آیات قرآن، نشانمیدهد ماهیت حج، طوری است که نشانگر وحدت مسلمین و قدرت و شکوه اسلامی باشد، و راه بر مشرکین بسته شود. سیاست قرآنی وآیات الهی نشانگر این است که هرکسی اگر بخواهد این جنبه را از حج بگیرد، در اهداف الهی خدشه وارد ساخته و در واقع، حج را خنثی نموده است. امام خمینی این مسئله را به خوبی توانستند برجسته کنند و آیتﷲ جوادی آملی نیز کتابی با عنوان «قداست و امنیت حج» دارند که در آن به این نکات اشارههای صریحی داشتهاند. لذا، اگر بخواهیم حج را با دیدگاهی سکولار، تفسیر نماییم، کاملاً برخلاف حقیقت آیات گام برداشتهایم. نکتهی دیگری نیز وجود دارد که بر مسئلهی حج، سایه افکنده و متأسفانه راه را برای فهم درست سیاست، مسدود کرده است. آن نکته این است که برخی میخواهند سیاستی را بر واقعهی مبارک حج تحمیل کنند که براساس ضوابط، منافع و مواضع سیاسیای است که با هویت حج، منافات دارد و در واقع، براساس برخوردهای سیاسی شکل گرفته است. از همینرو میتوان گفت دو نوع سیاست در باب حج وجود دارد:
یکی سیاستی است که از ماهیت حج برمیخیزد و دیگری سیاستی است که از خواست قدرتها نشأت میگیرد و در این ایام هم میبینیم که این سیاستها خصمانه است و حتی گاهی خود را به شکل تهدیدهای نظامی و امنیتی جلوهگر مینماید. در واقع، مشترک لفظی سیاست، گاهی برای ما گمراهکننده میشود. آیتﷲ جوادی آملی با دقت نظری که دارند، این تفکیک را بیان مینمایند و اشاره میکنند که این دو مدل از سیاست را باید جدا کرد. وقتی به سفارت عربستان حمله میشود، سیاستی شکل میگیرد که معنای منفیاش را بر جریان حج، تحمیلی میکند. حملهی به سفارت عربستان، با ماهیت حج و معنایی از سیاست که در آن لحاظ شده است، در تنافی کامل میباشد.
نظر آیتﷲ جوادی آملی این است که باید حرف بزرگان را خوب فهمید و محکمات سخنان آنها را مدنظر قرار داد و متشابهات فرمایشات این بزرگان را به محکمات برگرداند تا مسئله روشن شود. همگان شخصیت حضرت استاد و نوع نگاهشان به احکام ـ از جمله به حج ـ را میدانند و ایشان هم نظراتشان در مورد حج را در آثار مکتوب خود، تبیین کردهاند و اینکه گاهی ادعاها و حرفهای ژورنالیستی مطرح میشود، نمیتواند مبنا و معیار قضاوت قرار گیرد.