محمّد بن عبدﷲ از زمانی که دیده به جهان گشود و ایوان کسری را به لرزه انداخت، تا آن هنگام که بر شانههای مولا علی(ع) تشییع شد و در مدینه به خاک سپرده شد، چنان مشی روزگار کرد و چنان دل از کف اصحابش ربود که مرگش را باور نداشتند. یاران نزدیکِ ایشان در محافل خود، ذکر احوالات پیامبر میکردند و بر حسرت تابعین پیامبر میافزودند. اصحابِ آن حضرت اما یکی پس از دیگری رخت از جهان برمیبستند و به جانب حق میشتافتند.
در همین زمانه، بلاد اسلامی هم روزبهروز وسیعتر میشد و ذکر احوالات پیامبر(ص) بر دل مردمانِ غیر عرب هم مینشست و ساکنان آن سامان را به تعظیم وامیداشت. از کوفه و بصره تا شام و مصر، مشتاقان حضرتش در طلب شنیدن سیره نبوی بودند. در این میان، معدود اصحابی که همچنان در قید حیات بودند، مهمترین مرجع ذکر احوالات پیامبر به حساب میآمدند. پس از این بود که سیرهنویسان دست به قلم بردند تا شرح احوالات پیامبر را به تحریر درآورند و عطش مسلمین را فرو نشانند. با ذکر احوالات پیامبر(ص)، شیفتگی به آن حضرت نیز گسترش مییافت و راویان میکوشیدند تا از کوچکترین حالات رفته بر پیامبر(ص) نیز خبری به دست دهند.
سیرهنگاران، اوصافِ ظاهری حضرت(ص) را هم از قلم نینداختند و به تصنیف «شمایلنگاری»هایی همت گماردند. هر چند سلایق شخصی و توجه به مخاطبانِ زمانه هم در ذکر روایات بیتأثیر نبود، ولی گرایش به روایت احوالات پیامبر(ص) رو به فزونی مینهاد و پراکندهگوییهای زیادی به نگارش درآمد. ابن اسحاق اما سیرهای نگاشت تا آشفتهنویسیها را پایان دهد و ذکر احوالات حضرت خاتم را در تاریخی منظم بیان کند. از آن پس «سیره ابن اسحاق» به عنوان الگویی تمامعیار مورد استناد قرار گرفت. او نیز به مانند دیگر تاریخنگاران پیش از خود به ذکر «مغازی» حضرت تمایل بیشتری نشان میداد. شاید روحیهٔ جنگطلبانهٔ مردم عربستان سبب شده بود که حتی در ذکر احوالات پیامبر نیز از مغازی ایشان به کرّات نام ببرند و آن را با ذکر جزئیات بیان کنند. نقل ماجراهای ایام العرب یا جنگهایی که قبل از ظهور اسلام میان قبایل عرب رخ میداد، اینک جای خود را به روایت مغازی پیامبر(ص) داده بود و این تجربه و پشتوانهٔ غنی ادبی حالا در روایت مغازی، ثمرهٔ خود را نشان میداد.
از آنجا که پس از رحلت پیامبر(ص) بخشی از صحابهٔ حضرت به سایر شهرها هجرت کرده بودند، به تدریج مکتب حدیثی خاصی در هر شهر پدید آمده بود. در هر یک از شهرها یکی از صحابه پیامبر حضور داشت و احوالات ایشان را بازگو میکرد. همین امر سبب شد روایتِ هر شهر، از پیامبر(ص) متفاوت باشد. ویژگی هر مکتب هم به عقیدهٔ صحابی متنفذی که در آن شهر حضور داشت، تغییر میکرد.
در این میان، «سیرهٔ مدینه» میدانداری میکرد. عایشه، ابوهریره و عبدﷲ بن عمر، این نفوذ را در مدینه کسب کرده بودند. نخستین عالمان سیرهنویس هم از مدینه برخاستند و سلسله سند را به این قبیل صحابه مستند کردند. همین نکته کافی بود تا جهان تشیع را نسبت به سیرهنویسی دلسرد کند و کمتر جهدی در باب سیره پیامبر(ص) در جهان تشیع صورت پذیرد.
حتی در باب نخستین لحظات نزول وحی نیز از آنجا که خاندان «زبیری» در پس همه اقوال مطروحه بودند، عالمان شیعه را بدانجا کشاند تا به دیدهٔ تردید در بسیاری از وقایع منقوله بنگرند. برخی از عالمان شیعه اما کوشیدند تا سیرهای فراهم آورند که مستند به روایات ائمه معصومین(ع) و لذا حجیت اقوال، مورد پذیرش بیشتری بود. سیرهنویسی شیعیان به گونهای بود که اولاً میکوشیدند سلسله سند را به امام معصوم(ع) برسانند، ثانیاً هر جا که نقش امام معصوم خصوصاً حضرت علی(ع) را برجسته مییافتند بر آن تأکید میکردند؛ به گونهای که برخی کتب تاریخنگاری شیعه در باب احوالات پیامبر(ص)، مصروف اثبات حجیت ائمه معصوم(ع) میشد و ذکر احوالات پیامبر(ص) در حاشیه قرار میگرفت. ثالثاً بررسی سیره پیامبر(ص) با حاشیه و توضیحاتی در باب عقیده شیعه همراه میشده است. لذا بسیاری از کتب سیره در جهان تشیع مباحثی کلامی و اعتقادی را نیز به خود میدیده است.
ذکر احوالات پیامبر(ص) اما در زمانهایی نیز دچار وقفههایی دامنگیر شد. در زمان خلافت بنی امیه هر چند اشتیاق فراوانی برای شنیدن احوالات حضرت وجود داشت اما مُهر سکوت بر لبان سیرهنویسان زده شد. علت این امر هم آن بود که خاندان بنی امیه در آغاز دعوت اسلامی، از مخالفان سرسخت پیامبر(ص) بودند و ابوسفیان رئیس این خاندان در رأس مخالفان آن حضرت بود. و تدوین و تألیف زندگانی حضرت رسول(ص) و ذکر جنگهای حضرت که در آن، دشمن اصلی و طرفِ دعوا، خاندان بنی امیه و اجداد و خلفای اموی بودند، چندان خوشایند این طایفه نبود. با تمام اینها اما شور و علاقهٔ دینی جهان اسلام غالب آمد و بنی امیه نتوانست از این خیر کثیر مانع شود و بزرگان و عالمانی به تألیف و تدوین سیره حضرت رسول(ص) تا کنون همت گماشتهاند.
در طول تاریخ سیرهنویسی و با ظهور گرایشهای فرقهای، زوائدی نیز به سیرهٔ رسول ﷲ افزوده شد. هر کدام از فرقهها میکوشیدند سیرهٔ پیامبر(ص) را مطابق با عملکرد خود بنگارند. این روند تا جایی پیش رفت که برخی از عالمان کوشیدند از سیره صحیحهٔ پیامبر(ص) دفاع کنند و کتب مستقلی را در رد زوائد در سیرت رسول ﷲ بنگارند.
داستان احوالات پیامبر(ص) در جهان اسلام هر چند که داستان مشتاقی و مهجوری آن حضرت بود، اما در جهان غرب این داستان رَوّیهای دیگر داشت. مواجهه اروپاییان با پیامبر اکرم(ص) از آغاز قرن نوزدهم، مقابلهای بود با دشمنی که از آن احساس خطر میکردند. نگاهی بر اساس تعصب دینی و قومی در تار و پود نگارشهای غربیان در باب منش رسول ﷲ(ص) وجود داشت. نویسندگانِ نخستین آنها که بیشتر مسیحی یا یهودی متعصب بودهاند، پیامبر اسلام(ص) را کسی میدیدند که بزرگترین ضربات را به دین ایشان وارد کرده است. بنابراین نمیتوانستند او را به دیده خصومت ننگرند و حقایق و واقعیات را به نفع خود و به ضرر اسلام تحریف نکنند. حتی افراد بارز و برجستهای چون «ولتر» نمایشنامهای علیه پیامبر اسلام(ص) نگاشتند و در فرانسه به روی صحنه بردند. هر چند از قرن نوزدهم به بعد و در اثر القائات افکار عصر روشنگری در قرن هجدهم، نظر جامعه اروپایی نیز قدری تعدیل شد و برخی ندامتنامهها در این باب به نگارش در آمد که عذر تقصیر به پیشگاه پیامبر(ص) میبردند. با این وجود اما همچنان رگههایی از آن ریشهٔ نامبارکِ تحریف، در میان افکار جهان غرب وجود دارد. برخی از دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان که شیفته حضرت بودند، کوشیدند تا این فهم ناصحیح را از جهان غرب بزدایند و با نگارش کتبی در وصف حضرت رسول(ص)، آب لطفی بر عبوسیهای کلام غرب بیفشانند. تدوین این کتب، علی الاغلب بر اساس شبهاتی است که در جهان غرب حول شخصیت حضرت رسول تنیده شده است. در این گونه کتابها، تأکید نویسندگان بر مواردی است که به غلط در میان اروپاییان ریشه دوانده است.
باری، اگر چه امروز سید رسولان در گوشهای از جهان اسلام خفته است، اما بخت و اقبال او جهانیان را به تکاپو و بیداری کشانده است و این را خداوند به حضرتش وعده داده بود:
مصطفی را وعده کرد الطاف حق / گر بمیری تو نمیرد این سَبَق
من مناره پر کنم آفاق را / کور گردانم دو چشم عاق را
آنچنان گشت و از آن افزون که گفت / او بخُفت و بخت و اقبالش نخفت.
منابع:
– سیرت رسول ﷲ، رفیع الدین اسحاق همدانی، ویرایش جعفر مدرس صادقی، نشر مرکز، ۱۳۷۳.
– فروغ ابدیت، آیتﷲ جعفر سبحانی، دفتر تبلیغات اسلامی، قم.
– سیره رسول خدا، رسول جعفریان، دفتر نشر الهادی، ۱۳۷۸.
– سیره رسول ﷲ، عباس زریاب خویی، انتشارات سروش، ۱۳۷۰.
– محمد(ص) در اروپا، مینو صمیمی، ترجمه عباس مهر پویا، اطلاعات، ۱۳۸۲.
– محمد(ص) رسول خدا، آنا ماری شیمل، ترجمه حسن لاهوتی، علمی و فرهنگی،۱۳۸۳.
موقعیتشناسی تاریخی حضرت فاطمه زهرا (س)
امام صادق(ع) و مکتب تشیع
هیچ اثری از آثار مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی را نمیبینید که دستهای آلوده در تاریخ اسلام را شناسایی نکرده باشد
پیامبر اسلام(ص)؛ الگویی برای تمام عصرها و نسلها