اشاره: سکولاریسم، در اصل، نوعی نگرش به جهان تلقی میشود که بر اساس آن، جهان، تنها با استفاده از خود جهان قابل فهم دانسته میشود. بر اساس این وجه فلسفی سکولاریسم، جهان به مثابه منبع شناخت از چنان مرجعیتی برخوردار میگردد که با مراجعه به آن میتوان معنا و ارزش جهان را شناخت، جایگاه انسان در آن را دریافت و ارزش زندگی در این جهان را درک کرد. این وجه از سکولاریسم، آن گاه که به عرصه زندگی سیاسی اجتماعی انسان سرایت و وجه سیاسی آن را رقم زد، مرجعیت دین و هر گونه منبع متعالی در زندگی سیاسی اجتماعی را انکار، در مقابل بر مرجعیت عقل خودبنیاد بشر در تنظیم آن تأکید کرد. بر این اساس، هم در ساحت ارزشگذاری و باورمندی، هم در ساحت تصمیمگیری و ساماندهی نظم سیاسی اجتماعی، مرجعیت عقل به رسمیت شناخته میشود و دیگر نیازی به دین در این عرصه باقی نمیماند. هم اندیشههای سیاسی بر پایه و بنیان غیر دینی شکل میگیرد، هم در نتیجه رفتارهای سیاسی تبیینی غیر دینی پیدا میکند و بدین ترتیب دین و آموزههای دینی از زندگی سیاسی اجتماعی رخت برمیبندد. این نوشتار، گفتوگویی با اساتید و صاحبنظران در خصوص مفهوم سکولاریسم و واژگان مرتبط با آن است.
حجتالاسلام دکتر داود مهدویزادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران معتقد است این سه مفهوم را میبایست در کنار هم تعریف کنیم تا بتوانیم به مراد خودمان از این بحث نزدیک شویم. وی در آغاز با تعریف مفهوم سکولاریسم میگوید: این اصطلاح به مفهوم ایدئولوژیک است؛ یعنی باور به معنای اینجهانی و امور اینجهانی و دنیوی. در اینجا نوعی لاادریگری نسبت به جهان دیگر و امور ماورایی وجود دارد. همچنین امور آنجهانی، در تنظیم باورها و اعتقادات شخص دخالت ندارد. در حقیقت، نوعی اصالت دادن به زندگی دنیوی محسوب میشود. در باطن آن میتوان گفت سکولاریسم، نوعی مادیگرایی است. مادیگراییای که اندیشمندان اسلامی از همان ابتدای آشناییشان با رویکردهای سکولاریسم، آن را احساس کردند و متوجه شدند که سکولارها اصالت را به ماده و امور مادی و دنیوی میدهند. اما مفهوم سکولار، به معنای حاملان این ایدئولوژی در نظر گرفته میشود. این حاملان، در حقیقت، حملکننده هم امور انسانی هستند و هم امور غیر انسانی. وقتی گفته میشود شخصی سکولار است؛ این بدان معناست که آن شخص، حامل اندیشه سکولار است. به گفته دکتر مهدویزادگان، ما از این زاویه میتوانیم بگوییم روشنفکری نیز از همین جنس است و حاملان اصلی ایده سکولاریسم، روشنفکران هستند که در آثار و گفتارشان این مسئله مشهود است. حاملان غیر انسانی سکولار نیز عبارتاند از تکنولوژی، صنعت، رسانه، دانشگاه و غیره.
این نویسنده و پژوهشگر حوزه و دانشگاه میافزاید: مفهوم بعدی در رابطه با این بحث، اصطلاح سکولاریزاسیون است که در واقع به معنای فرایندی است که به دنیوی شدن و اینجهانی شدن منجر میشود. این فرایند، از نقطهای آغاز و به نقطهای ختم میشود که در بحث سکولاریزاسیون، ما باید به دنبال ابتدای این فرایند باشیم. به گفته دکتر مهدویزادگان، برداشت رایجی که در این زمینه وجود دارد و به ذهن متبادر میشود، این است که این فرایند از یک امر غیر دنیوی آغاز و به یک امر دنیوی ختم میگردد. به عبارت دیگر، ما از یک امر ماورایی و قدسی عبور میکنیم و به یک امر اینجهانی و دنیوی میرسیم.
حجتالاسلام دکتر احمدرضا یزدانی مقدم، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نیز بر این باور است که از سه واژه سکولاریزاسیون، سکولاریسم و سکولاریته، اولی ناظر به فرآیند، دومی ناظر به ایستار و سومی ناظر به ساختار است؛ بنابراین سکولاریزاسیون، فرآیند سکولار شدن، سکولاریسم، ایدئولوژی توجیهگر این فرآیند و سکولاریته، حاصل و نتیجه این فرآیند است؛ بنابراین، میان این سه واژه ارتباط معنایی وجود دارد.
به گفته دکتر یزدانی مقدم، سکولاریزاسیون را میتوان موضوعی جامعهشناختی به حساب آورد. در عین حال از آنجایی که این تبیین خود مبتنی بر نظریهپردازی و چارچوب مفهومی و نظام معنایی است بنابراین موضوعی مربوط به اندیشه اجتماعی و یا اندیشه سیاسی نیز به حساب میآید. از آنجایی که برخی تبیینهای جامعهشناختی در باب سکولاریزاسیون بر اساس مفاهیم و مقدماتی در باب دین، انسان، جامعه و… است که حاصل آن مفاهیم و مقدمات خواه ناخواه نتیجهگیری فرآیند سکولاریزاسیون است، این دست تبیینها سکولاریزاسیونیستی خوانده شده؛ یعنی تحلیل ظاهراً بیطرفانه و جامعهشناختی فرآیندی اجتماعی که مبتنی بر پیشداوری و نتیجهگیری از پیش و گرایشهای مشخص نظری است.
مدیر گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه میدهد: سکولاریسم، موضوعی اندیشهای است و نظریه و ایدئولوژی توجیهگر و خواهنده فرآیند سکولاریزاسیون و تحقق آن و یا حفظ و دفاع از آن پس از تحقق است. بنابراین، تحلیل محتوای سکولاریسم و بررسی و ارزیابی و انتقاد از آن موضوعی اندیشهای و نظری خواهد بود. در عین حال میتوان سکولاریسم را به عنوان گرایشی اجتماعی، موضوع تحقیق و پژوهش جامعهشناختی نیز قرار داد که این با تحلیلِ محتوای سکولاریسم متفاوت است و تنها به حضور و دامنه خارجی آن در اجتماع نظر دارد.
وی آنگاه ادامه میدهد: پس از تحقق سکولاریزاسیون، ساختاری حاصل میآید که از آن به سکولاریته تعبیر میشود. حاصل آمدن سکولاریته، امری نسبی است. اگر سکولاریزاسیون را فرآیندی دارای مراحل و مراتب بدانیم که هنوز به سرانجام خود نرسیده، ساختارهای موجود اجتماعی سیاسی تنها مراتبی از سکولاریته است و حصول نهایی آن به تحقق نهایی سکولاریزاسیون بستگی دارد و اگر هم سکولاریزاسیون را فرآیندی پایانیافته، حداقل در بخشهایی از جهان، تلقی کنیم؛ در این صورت سکولاریته حاصلآمده هم صورت نهایی ساختارهای مترتب بر فرآیند سکولاریزاسیون خواهد بود.
حجتالاسلام دکتر یزدانی مقدم در خاتمه برای روشن شدن مفهوم سکولاریسم و سکولاریزاسیون چند پیشنهاد ارائه میدهد. به گفته وی، از برابرنهادهای صحیح واژههای سکولاریسم و سکولاریزاسیون یعنی دنیاگرایی و دنیوی شدن و دنیویسازی استفاده کنیم و از مدل «صرفيون چنين كردند و ما نيز چنين ميكنيم» بپرهیزیم. اگر دیگران چنین کردند و چنین برابرنهادهایی برگزیدند باید ببینیم چرا چنین کردند و آیا درست بوده یا نه، و آیا مقاصد خاصی داشتهاند یا خیر، و آیا کار آنها پیامدهای خوبی داشت یا نه.
به جای مدل مذکور بهتر است از این مدل استفاده کنیم که «ديگران چنين كردند اما ما با توجه به موازين علمي و با توجه به تجربه و آثار كار آنها و با استقلال نظر كار خود را ميكنيم».
این استاد حوزه و دانشگاه میافزاید: اگر قصد روشن ساختن این مفهوم مبهم و کلی را داریم میتوانیم آن را به موضوعات زیرمجموعهاش تجزیه و تقسیم کنیم تا به تناسب هر موضوعی آن را پژوهش کنیم؛ هیچ دلیلی ندارد که موضوعی مبهم و چند پهلو و کلی را که در هر جا میتواند معنایی داشته باشد و هر کس میتواند معنای مورد نظر خود را از آن اراده کند، در همان ابهام و کلیت مورد بحث و پژوهش قرار دهیم. از همین روی با توجه به کاربردهای واژه سکولاریزاسیون و مقاصد گوناگون آن در یک اثر، در نوشتاری موضوعات فرعی زیر شمارش شده است: دین و حوزه عمومی، دین و دنیا، ثابت و متغیر، فقه و مصلحت، فقه و قانون، دین و دولت، دین و عقلانیت ابزاری، مدرنیزاسیون و دموکراتیزاسیون. پیگیری این امر، یعنی تجزیه و تقسیم موضوع کلی به موضوعات جزئیتر آن به ابهامزدایی این اصطلاح یاری میرساند.
به گفته دکتر یزدانی مقدم، در خصوص سکولاریزاسیون باید روشن باشد که درباره کدام حوزه از سکولاریزاسیون بحث میکنیم. متأسفانه در آثار موجود به طور عجیبی حوزههای متعدد سکولاریزاسیون در هم آمیخته است؛ تا جایی که تعاریف متضاد حتی در یک اثر واحد از آن ارائه میگردد. در جامعهشناسی دین، سه سطح یا سه حوزه فرد، جامعه و دین برای آن شمارش شده است. با توجه به تفاوتهای تحقق فرآیند سکولاریزاسیون در برخی کشورهای اسلامی و با توجه به وجود دو ایده متفاوت سکولاریسم حداقلی، ناظر به عرصه حکومت، و سکولاریسم حداکثری، ناظر به عرصه سیاست میتوان حوزههای حکومت و سیاست را نیز به حوزههای سهگانه مذکور افزود گرچه میتوان با تفسیر موسَّع از جامعه این دو حوزه را زیر پوشش آن قرار داد اما برای هرچه بیشتر روشن شدن موضوع، شمارش این دو به عنوان حوزههای جداگانه مناسبتر است. بررسی جداگانه این دو حوزه، لحاظ این معناست که ممکن است حکومت سکولار گردد اما جامعه سکولار نشده حتی از در مخالفت با آن در آید و ممکن است حکومت ضد سکولار باشد اما جامعه سکولار گردد. همچنین ممکن است حکومت سکولار باشد اما سیاست سکولار نباشد. در هر صورت روشن است که برشماری حوزههای متعدد برای بررسی بهتر و راحتتر سکولاریزاسیون است و گرنه این فرآیند میتواند فرآیندی همهجانبه و در همه شئون زندگی و حوزههای یاد شده باشد.
حجتالاسلام دکتر مهدی امیدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه اندیشه سیاسی اسلام وابسته به دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری نیز معتقد است سکولاریزاسیون پروسه و فرایند عینی و تدریجی تفکیک دین از دنیا، سکولاریسم پروژه طراحی شده نظری انفکاک دین از دنیا جهت تزریق در ذهنیت اجتماع و سکولاریته برایند نهادینه شده و سامانیافته تفکیک دین از دنیا در عینیت اجتماعی است.
دکتر امیدی همچنین بر این باور است که در باب معنای سکولاریسم که برای اولین بار توسط هولیواک بهکار گرفته شد، معادلهای فارسی متعددی به کار برده شده است که هیچ کدام از آنها به تنهایی قادر نیست گویای برداشتی باشد که سکولاریسم در صدد بیان آن است؛ مثل عرفی شدن/سازی – دنیوی شدن/سازی- دنیویگروی، اینجهانی، اینزمانی.
رئیس پژوهشکده انقلاب اسلامی پژوهشگاه بین المللی المصطفی(ص) در ادامه به معنای دیگری از این واژه اشاره میکند و میافزاید: به نظر میرسد مکتب اصالت دنیا یا مکتب دنیویت بتواند حامل آن نکته اساسی باشد که سکولاریسم میتواند در آن، معنا یابد. سکولاریسم به عنوان یک فرا ایدئولوژی و یک مکتب فکری ارائهدهنده تز ناسوتی و دنیوی کردن امور است. با این حال اگر بخواهیم سکولاریسم را به درستی معنا کنیم، باید سطوح گوناگون آن را بازشناسیم و نهایتا به معنای مشخصی در باب سکولاریسم دست یابیم.
دکتر امیدی با اذعان به این مطلب که سکولاریسم پدیدهای چند سطحی است به سطوح آن اشاره کرده و بیان میدارد: برای سکولاریسم، میتوان سطوحی را بر شمرد. سطح اول؛ جدایی دین از سیاست و حکومت است که طبیعتاً این سطح، تعریف حداقلی از سکولاریسم است. متأسفانه بسیاری از روشنفکران ایرانی تنها سکولاریسم در این سطح را مورد شناسایی قرار دادهاند؛ در حالی که برای سکولاریسم سطوح دیگری نیز وجود دارد. سطح دوم؛ سکولاریسم حداکثری یا الحادی است؛ در این سطح، سکولاریسم حوزه طبیعت را کاملا از ماورای طبیعت جدا میسازد نه به این دلیل که اینها به دو حوزه متفاوت تعلق دارند بلکه از آن جهت که اساسا هیچ شأن وجودی برای امور ماوراء طبیعی قائل نیست. سطح سوم؛ سکولاریسم استحالهگراست از آن حیث که با بیاعتبار کردن مرجعیت دین در حیات انسانی و استحاله آن، دین را از حیّز انتفاع حقیقی خارج میسازد. این سطح از سکولاریسم به رغم جدا کردن حوزه طبیعت از حوزه امور فراطبیعی، قائل به بینیازی انسان در سطح معرفتشناسی، هستیشناسی، غایتشناسی و ارزششناسی از ماوراء طبیعت است. این دیدگاه، برخلاف سکولاریسم حداکثری امور ماوراء طبیعت را انکار نمیکند بلکه خود را مستغنی از بحث در باب اثبات یا ابطال این امور مییابد.
اندیشه یا فلسفه سیاسی علامه طباطبائی؟
آقایان! این یکی واقعاً بحث طلبگی است!
علّامه تهرانی را همانطور که بودند، معرفی کنید
سکولاریسم حوزوی؛ چالشها و ابهامات پیشرو