سید عباس موسوی روحانی مبارزی بود که تنها ۹ ماه رهبری این تشکیلات را به عهده داشت. سید عباس در ۱۶ سالگی ملبس به لباس روحانیت شده بود. سید موسی صدر او را ترغیب به تحصیل در حوزه علمیه کرده بود. امام موسی صدر، سید نوجوان را تشویق کرده بود تا به محفل درسی سید محمد باقر صدر وارد شود. موسوی به نجف رفته بود و هنگامی که به درس خارج فقه صعود کرد، به کلاس درس آیتﷲ سید محمد باقر صدر رفت.
سید عباس با حضور در نجف اشرف، به حلقهٔ وصل این دو پسر عمو (سید موسی و سید محمد باقر صدر) بدل شده بود. وی همهساله پس از عاشورا به لبنان میرفته و امام صدر را از اوضاع حوزه علمیه نجف باخبر میکرده است. حکومت صدام در عراق، شرایط را بر سید عباس تنگ میکند و سید پس از ۹ سال تحصیل در نجف به لبنان بازمیگردد.
سید عباس موسوی پس از بازگشت از نجف، افرادی که از این شهر تبعید شده بودند را جمع کرد و حوزهای به نام «امام منتظر(عج)» تشکیل داد. این حوزه در شهر بعلبک ساخته شده بود. این حوزه زمانی مورد توجه قرار گرفت که اعضای سپاه پاسداران ایران به آن وارد شدند. از این حوزه، به عنوان اولین پایگاه در مقابل رژیم صهیونیستی نام برده میشود.
شورای عالی دفاع ایران پس از حمله اسرائیل به لبنان جلسه تشکیل داده بود و تصمیم گرفته بود به سوریه و لبنان نیرو اعزام کند تا با اسرائیل بجنگد. یک هفته پس از حملهٔ نظامی اسرائیل به لبنان نگذشته بود که حدود ۵۰۰ تن از نیروهای لشکر محمد رسول ﷲ(ص) به سوریه اعزام شد تا از آن طریق به لبنان برود. در طول پنج شب، پنج فروند هواپیمای نظامی وارد سوریه شدند و در هر نوبت ۵۰۰ رزمنده را با سلاح و مهمات به دمشق انتقال دادند. روز ششم اما امام خمینی(ره) با اعزام نیرو به سوریه مخالفت میکند. سید عباس موسوی به همراه «صبحی طفیلی» – از اعضای حزب ﷲ لبنان-، به سفارت ایران در دمشق میرود و اظهار نگرانی میکند که چرا اعزام نیرو متوقف شده است. محسن رفیقدوست به همراه سید علی اکبر محتشمی پور به خدمت امام(ره) میروند و محتشمی پور، اوضاع لبنان را تشریح میکند. حضرت امام(ره) اما میگویند: اگر ما نیرو به سوریه اعزام کنیم از چه طریق نیازشان را تأمین کنیم؟ از چه طریق سلاح و مهمات و غذا و درمانشان را تدارک کنیم؟ امام خمینی به محتشمی پور میگویند: این جوانان لبنانی هستند که میتوانند از کشورشان دفاع کنند. امام خمینی پس از این به سپاه پاسداران دستور می دهند که در لبنان، مراکز آموزشی تدارک ببیند و جوانان لبنانی را در آنجا آموزش دهند.

ردیف ایستاده: شهید امیر قیاسی، علی برک، شهید محمود ملایری، ؟ ، ابراهیمی، ؟ ، ؟ ، ؟ ، ؟ ، شهید اصغر عسلی نژاد، شهید سید عباس موسوی، اکبر رضوانی
ردیف نشسته: پازوکی، ؟، شهید عباس فروزنده، شهید محمد اختیاری، ؟ ، ؟
پس از توقف اعزام اعضای سپاه به سوریه، هیچ کدام از اعضای شورای عالی دفاع با امام ملاقات نکردند و اینگونه به چنین تصمیمی اعتراض کردند. طبق فرمایش حضرت امام(ره) اما فعالیتهای آموزشی سپاه در لبنان آغاز شد. سید عباس موسوی، خود نیز در این دورههای آموزشی شرکت کرد. قبل از این، سید عباس موسوی، هیچ جنب و جوش سیاسی نداشت. ایشان فقط در جوّ مدرسهٔ علمیه بعلبک بود و در هیچ جریان و تشکیلات سیاسیای فعالیت نمیکرد. اوضاع سال ۱۹۸۲ شهر بعلبک و لبنان اما به گونهای بود که پس از یورش اسرائیل به لبنان و اشغال این کشور، همهٔ مردم از ترس، پرچمهای سفید بر پشتبامها برافراشته بودند. در آن زمان، علی شمخانی به همراه شیخ علی کورانی به بعلبک رفته، به مردم میگویند که پرچمهای سفید را پایین بیاورید و پرچمهای سرخ را برافرازید.
با ورود سپاه پاسداران به لبنان است که حلقههای حزب ﷲ شکل میگیرد و جریان مقاومت لبنان، آغاز به فعالیت میکند. شیخ علی کورانی گفته است: «در آن شرایط آقای محسن رضایی در دمشق مستقر شد و آقای شمخانی به بعلبک آمد و با ایشان چند جلسه تشکیل دادم و قرار شد جنبش مقاومت به وجود آید. اصولاً جنبش مقاومت توسط سپاه پاسداران و آقای محتشمی پور سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در دمشق تأسیس شد.»
سردار حسین دهقان، وزیر دفاع کنونی، از جمله افرادی بود که در آن زمان به لبنان اعزام شده بود. او همسایهٔ سید عباس موسوی در لبنان بود. او معاشرت بسیاری با سید داشته است. وی میگوید یکی از ابعاد شخصیت سید عباس موسوی بُعد نظامی ایشان بود؛ هر چند که از بینش و تیزهوشی سید حسن نصرﷲ در مسائل نظامی برخوردار نبود.
پیش از سید عباس موسوی، «صبحی طفیلی» رهبری حزب ﷲ لبنان را بر عهده داشت. صبحی طفیلی اما پس از چندی از تشکیلات حزب ﷲ کنار گذاشته شد. وی گفته بود حزب ﷲ دیگر حزبی آزادیخواه نیست و به ابزاری در جهت منافع ایران تبدیل شده است. سردار دهقان در وصف صبحی طفیلی گفته است: «شخصیت روحی و روانی شیخ صبحی طفیلی اصولاً با شخصیت سید عباس موسوی و سید حسن نصرﷲ متفاوت بود. شیخ صبحی طفیلی از نظر شخصیتی، همانند رهبرانی است که دوست دارند مطرح شوند… هدف نباید کسب قدرت باشد، اگر ما دنبال کسب قدرت و موقعیت باشیم، آنگاه ماهیت کار و تلاش مشخص میشود. صبحی طفیلی در حوزهٔ این معیارها ضعیف بود».
سردار دهقان که از نزدیک با روند شکلگیری و تحولات حزب ﷲ لبنان آشناست، در مورد برکناری صبحی طفیلی گفته است: «شورای حزب ﷲ ترکیبی از طیفها و سلیقههای گوناگون است. کنار گذاشته شدن شیخ صبحی در نتیجهٔ نگاهی بود که ایشان به خود و به حزب ﷲ داشت. اگر این نگاه درست بود، شاید امروز شیخ صبحی همچنان به عنوان یک عنصر مؤثر و فعال در حزب ﷲ حضور داشت. این کاستیها و تعلقات شیخ صبحی بود که ایشان را به اهداف و جریان سیاسی خاصی کشاند. ذهنیت او اجازه نمیداد اهدافی فراتر از حزب ﷲ لبنان و مقاومت و فراتر از جهان اسلام داشته باشد. فرایند و معیارهای انتخاب دبیر کل حزب ﷲ بر اساس شایستگی و کفایت است. اما شیخ صبحی به سمت انفعال و انتقامگیری بر آمد. او در سالهای پس از برکناری، حرکت خود را مبنای نفی حزب ﷲ قرار داد».
پس از شیخ صبحی طفیلی بود که با اصرارهای اعضای حزب ﷲ، سید عباس موسوی به عنوان دبیر کل این تشکیلات معرفی شد. قبل از تشکیل حزب ﷲ لبنان، «حرکت أمل» به وسیلهٔ سید موسی صدر ایجاد شده بود و در راستای محرومیتزدایی از شیعیان لبنان فعالیت میکرد. با ایجاد حزب ﷲ، حرکت أمل، آن را تهدیدی برای خود میدانست و تلاش میکرد که حزب ﷲ در مناطق تحت نفوذ حرکت أمل حضور پیدا نکند. این اختلاف نظرها باعث درگیریهایی میان این دو تشکیلات نیز شد. حرکت أمل در آن زمان نه به حزب ﷲ اجازه میداد در مناطق تحت نفوذ خود موقعیت اجتماعی داشته باشد و نه به عناصر خود اجازه میداد به حزب ﷲ بپیوندند. سید عباس موسوی پس از انتخاب به عنوان مسئول اصلی حزب ﷲ، میکوشید این درگیریها را کاهش دهد.
همچنین پیش از تشکیل حرکت حزب ﷲ، حزب الدعوة عراق، فعالیتهای عمدهای را رهبری میکرده است. این سازمان را شاگردان سید محمد باقر صدر ایجاد کرده بودند. سید صدر بیشتر به فعالیتهای فرهنگی و آموزشی گرایش داشته است و نه حرکتهای سیاسی. شیخ حسان سویدان روحانی لبنانی در مورد فراگیری جریان محمد باقر صدر و تعلق خاطر سید عباس موسوی به آن میگوید: «در آن زمان، جوانان تحصیلکرده و فرهیخته و طلبههای آگاه علاقهمند بودند در محضر درس شهید محمد باقر صدر حضور داشته باشند. بیتردید راهکارها و برنامههای شهید صدر در آن مرحله در راستای اهداف و نهضت فکری مرحوم آیتﷲالعظمی سید محسن حکیم صورت میگرفت. فعالیتهای سید محسن حکیم جنبههای اجتماعی و دینی داشت، به شیوههایی که یک مرجع تقلید عمل میکرد».
پس از تشکیل حزب ﷲ لبنان، فعالیتهای پراکندهای که توسط شیعیان انجام میشده، همگی رنگ و بوی سیاسی پیدا میکند. افرادی که در حزب الدعوآ فعالیت میکردهاند نیز برخی به حزب ﷲ گرایش پیدا میکنند. محمد باقر صدر کمتر وارد کارهای اجرایی و عملیات سیاسی میشده است. در حالی که گرایش جوانان و جامعه بیشتر به سمت مسائل سیاسی و حرکتهای انقلابی کشیده شده بود. و لذا در نجف اشرف یک نوع اختلاف و تضاد سلیقه بین یاران امام خمینی(ره) و جریانات وابسته به حزب الدعوة به وجود میآید. محتشمی پور گفته است افرادی امثال سید عباس موسوی که از شاگردان محمد باقر صدر بودند، در نجف اشرف دچار یک پارادوکس شده بودند.
اصولاً شهید صدر بر این باور بود که با حرکت فرهنگی و گسترش آگاهی میان جوانان و دانشگاهیان و دامن زدن به حرکت تبلیغاتی میتواند جامعه را اصلاح کند. این درگیریها میان حزب الدعوة و حزب ﷲ سبب شد شیخ علی کورانی، بنیانگذار شاخه سازمان حزب الدعوة لبنان، اقدام به انحلال حزب الدعوة در لبنان کند و به جمع اعضای حزب ﷲ بپیوندد با این انگیزه که «میخواستیم در سایهٔ رهبری ولایت فقیه حرکت کنیم. چرا که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت رهبری ولایت فقیه عمل میکرد».
سید عباس موسوی نیز، در این شرایط بود که به حزب ﷲ لبنان پیوست. سید حسن نصرﷲ گفته است: «سید عباس چند بار با پیشنهاد دبیر کلی حزب ﷲ مخالفت کرد و میپرسید که چرا من باید دبیر کل حزب ﷲ باشم؟» سید عباس پس از پذیرفتن این سمَت اما تمامی تلاش خود را در راه مبارزه با رژیم صهیونیستی و انسجام شیعیان انجام داد. سید حسن نصرﷲ میگوید سید عباس همیشه یادآوری میکرد که در سایه سکوت و بیتفاوتی نسبت به آرمان فلسطین و رویارویی با دشمن صهیونیستی امکان ندارد نماز و روزهمان قبول درگاه حقتعالی گردد. وی در مقابل حرکتهای استبدادی در عراق نیز میگفته که رژیم بعثی دیوار بزرگی از ترس در برابر ملت عراق ایجاد کرده است، اما من این دیوار را با خون خود منهدم خواهم کرد.
سید عباس موسوی پس از ۹ ماه دبیر کلی حزب ﷲ لبنان، به وسیلهٔ نیروهای صهیونیستی به شهادت رسید. سردار دهقان، شهادت عباس موسوی را برکتی برای حزب ﷲ لبنان میداند: «شهادت سید عباس را در آن مقطع زمانی میتوان به شهادت شهید بهشتی در تهران تشبیه کرد؛ همانگونه که شهادت شهید بهشتی پیامدهای مثبتی برای انقلاب ایران داشت، شهادت سید عباس موسوی هم پیامدهای مثبتی برای حزب ﷲ داشت». شاید موفقیتهای حزب ﷲ لبنان هم به واسطهٔ شهادت این سید مبارز بود و این سخنی بود که فتحی شقاقی، بنیانگذار جهاد اسلامی فلسطین نیز بدان اذعان کرده بود: «حزبی که دبیر کل آن شهید شود، هرگز شکست نمیخورد».
پینوشتها:
- ۱. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۷/۱۱/۱۳۷۳.
- ۲. روزنامه رسالت، ۲۸/۱۱/۱۳۷۵.
- ۳. روزنامه کیهان، ۲۷/۱۱/۱۳۷۲.
- ۴. مصاحبه با سید علی اکبر محتشمی پور، مجله شاهد یاران، شماره ۴۰.
- ۵. همانجا.
- ۶. مصاحبه با شیخ علی کورانی، همان.
- ۷. همانجا.
- ۸. سایت عصر ایران، تاریخ ۶/۲/۱۳۸۶.
- ۹. مصاحبه با سردار حسین دهقان، همان.
- ۱۰. همانجا.
- ۱۱. مصاحبه با شیخ حسان سویدان، همان.
- ۱۲. مصاحبه با محتشمی پور، همان.
- ۱۴. مصاحبه با شیخ علی کورانی، همان.
- ۱۵. مصاحبه با سید حسن نصرﷲ، همان.
- ۱۶. همانجا.
- ۱۷. مصاحبه با سردار دهقان، همان.
- ۱۸. پیام تسلیت فتحی شقاقی پس از شهادت سید عباس موسوی.
هدف از برهم زدن اوضاع لبنان، حزبالله و ضربه زدن به منافع ایران است/تحریمهای علیه حزبالله، بسیار سختتر از تحریمهای علیه جمهوری اسلامی است
هیچ اثری از آثار مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی را نمیبینید که دستهای آلوده در تاریخ اسلام را شناسایی نکرده باشد
با پروندهای ویژه حوزویان و دشواریهای اخلاقی زیستن
صدرالدین صدر، سیّدی که پدر همه بود