«در همین حوالی، کوهی از علم و تحقیق و در کنارش انبوهی از کار، در گوشهٔ دورافتاده شوشتر نشسته و نامش را هم کسی نشنیده است». این عبارتی است که دکتر علی شریعتی در وصف محمدتقی شوشتری به کار برده است.
مواجهه با علی شریعتی
شریعتی سؤالی درباره دعای ندبه طرح کرده بود. او گفته بود در دعای ندبه به این مسئله اشاره شده که میپرسد: نمیدانم کدام سرزمین تو را در برگرفته است؟ قرارگاهت کجاست؟ در کوه رضوی یا ذی طوی…؟ شریعتی پرسیده بود: «من نمیدانم این دعا که امروز آن را در بسیاری محافل مذهبی خطاب به امام زمان(عج) میخوانند، چرا سراغ حضرت مهدی را در ذی طوی و کوه رضوی میگیرند که جایگاه محمد حنفیه، امام زمان فرقه کیسانیه است. گذشته از اینکه سرگذشت حضرت مهدی(عج) نه در زندگی و نه در غیبت، هیچ رابطهای با این کوه ندارد. اساساً غیبت او بدینصورت نیست که در جای مخصوصی پناه گرفته باشد بلکه همهجا حاضر و ناظر است و این ما هستیم که او را تشخیص نمیدهیم و بنابراین سؤال از اینکه تو در کدام جایگاه مخفی به سر میبری، ظاهراً با نوع غیبت حضرت مهدی موعود شیعه سازگار نیست…»
شریعتی گفته بود: «من این مطلب را فقط به عنوان یک سؤال علمی مطرح میکنم نه یک قضاوت قطعی؛ به این امید که به جای دشنام و اتهام، پاسخ معقول و منطقی بشنوم و این ابهام در ذهنم رفع شود و اگر کسی که در این مورد مطالعه دارد و این مسئله را روشن کند، منّتی بر من نهاده است.»
محمدتقی شوشتری به این پرسش شریعتی پاسخ داده بود و با استناد به روایات عدیدهٔ کتب شیعه، علی شریعتی را اقناع کرده بود. او در پاسخ گفته بود اینکه کیسانیه کوه رضوی را مقر محمد حنفیه میدانند، این موضع به هیچ وجه نمیتواند مُبعدی برای بودن کوه رضوی مقرّ حضرت مهدی(عج) باشد. به علاوه شاهد و مؤیدی بزرگ است. چرا که فرقهٔ کیسانیه مانند فرقههای ناووسیه و واقفیه و اسماعیلیه، در ادعای خود به ترتیب در مورد محمد حنفیه و حضرت صادق(ع) و حضرت کاظم(ع) و اسماعیل بن جعفر استناد کردهاند که برای آنها مهدی موعود بوده و در حیات، اما غائباند. استناد به اخباری کردهاند که از پیغمبر(ص) و امیر المؤمنین(ع) به تواتر رسیده مبنی بر اینکه مهدی اهلبیت غیبتی دارد. آنگاه مهدی بودن را بیجا بر اشخاص فوق تطبیق کردهاند و چهبسا کسانی که در اخبار مهدی(عج) دیدهاند که در غیبتش محل او کوه رضوی است و آن را برای صاحب خود محمد حنفیه اضافه کردهاند … .
شوشتری به اقوال بزرگان شیعی استناد کرده بود و گفته بود مقرّ آن حضرت، ابتدا در کوه رضوی و اواخر غیبت قرب ظهور، ذوی طوی است و این همان است که در دعای ندبه آمده است. وی در جای دیگری از پاسخ خود آورده بود که حضرت مهدی(عج) چون انسان است، هم مستقری دارد و هم سیری در زندگی. و هر کدام در وقتی جداگانه است وگرنه کسی که همیشه در همهجا بوده و مکان نداشته باشد، ذات مقدس حضرت احدیت جل و علی است.
این پاسخهای شوشتری سبب شد علی شریعتی او را مورد تمجید قرار دهد. شریعتی در جایی دیگر از آثار خود نیز نام شوشتری را به نیکی برده بود. وی در کتاب «مکتب تعلیم و تربیت اسلامی» گفته بود: «از خصوصیات فرهنگ قدیم، انتشار علمی در سطح جامعه بوده است، چنانکه بسیاری بودهاند از علمای برجسته که در روستاها و یا شهرهای کوچک زندگی میکردهاند، از قبیل حاج ملاهادی سبزواری بزرگترین فیلسوف متأخر که در سبزوار ساکن بود، و در عصر ما علامه سمنانی و علامه شیخ محمدتقی شوشتری، نویسندهٔ «قاموس الرجال» در شوشتر است.»
قاموس الرجال، اثری ماندگار
بیشترین شهرت شوشتری هم بابت همین کتاب «قاموس الرجال» بود که شریعتی از آن به نیکی یاد کرده بود. مرحوم شیخ عبدﷲ مامقانی در اواخر عمر خود کتابی به نام «تنقیح المقال فی علم الرجال» نگاشته بود. از آنجا که این کتاب در دوران پیری و ضعف جسمی مؤلف تألیف شده و با شتاب نگارش یافته بود، خالی از لغزش نبود. محمدتقی شوشتری تعلیقهایی بر این کتاب نوشت و موارد لغزش آن را بیان کرد. این کتاب به صورت تعلیقهای بر رجال علامه مامقانی نگارش یافته بود و در آغاز به نام تعلیقات تنقیح المقال مشهور شده بود ولی هنگام طبع به نام «قاموس الرجال فی تحقیق رواة الشیعه و محدثیهم» نامیده شد. هر چند این کتاب به صورت تعلیقه بر رجال مامقانی نگاشته شد، ولی خود به صورت کتاب مستقلی در آمده بود و با نام «قاموس الرجال» شهره شد.
آیتﷲ جعفر سبحانی دربارهٔ توفیق کتاب قاموس الرجال گفته استه: مؤلف در یک نقطه آرام و دور از جنجالهای اجتماعی زندگی میکرده است و بر اثر داشتن یک مکتبه موروثی نسبتاً غنی توانسته است یک چنین اثری را به وجود آورد، و فشار کار خود را بر موضوع واحدی وارد سازد. اگر وی در محیط جنجالی زندگی میکرد، احتمالاً مشاغل اجتماعی او را از دستیابی به چنین دستاوردی بازمیداشت، چنانکه اگر فاقد چنین مکتبه موروثی بود و نسخههای صحیحی از کتابهای رجالی در دست نداشت و یا در موضوعات متنوع و مختلف کار میکرد، این اثر دارای چنین فروغ و درخششی نمیشد.
سید جعفر شهیدی هم این کتاب را تحسین کرده بود و گفته بود: «قاموس الرجال میزان احاطه شیخ شوشتری را به علم و به زندگانی محدثان و راویان نشان میدهد و باید بگوییم که از این کتاب شریف بهرههای فراوان گرفتهام.»
شهیدی در وصف نگارش قاموس الرجال گفته بود: «آقای شوشتری در گوشه مولد خود سرگرم تتبع و تألیف است و خود را چنان وقف این کار کردهاند که جز معدودی، با زندگانی پرثمر این عالم بزرگوار آشنا نیستند. سال پیش که مجلد چهاردهم بهج الصباغه به دستم رسید، آن چنان زیر سیطرهٔ شخصیت علمی و فعال او واقع شدم که سطری چند به عربی به قلم آوردم- چون تألیف ایشان همه به عربی است- و با آنکه نه شاعرم و نه ادعای شاعری کرده و میکنم، چند بیتی برساخته و برای ایشان نوشتم و چون داوران وزارت ارشاد اسلامی یکی از کتابهای ایشان را مستحق جایزه دانستند آن شعرها را برای مجله دانش فرستادم …»
سید جعفر شهیدی از مطالعهٔ کتاب شوشتری چنان به وجد آمده بود که اشعاری را در وصف او سروده بود.
آیتﷲ شبیری زنجانی که خود در علم رجال صاحبنظرند نیز از مرتبهٔ علمی شوشتری تقدیر کرده بود. ایشان در بیان نحوهٔ آشنایی با شیخ شوشتری داستانی را نقل کردهاند: «یک آقای آقا سید حسن جزایری بود که فوت کرد. ایشان مورخ و از علمای اهواز هم بود و یک وقتی به قم تشریف آورده بود. از ایشان پرسیدم: در قسمت رجال شما چه کسی را سراغ دارید که بتوان استفاده کرد؟ گفت یک آقا شیخ محمدتقی شیخ هست در شوشتر، نواده حاج شیخ محمد جعفر شوشتری و ایشان کار همیشگیشان رجال است و مثل شما این کار برایش در حاشیه نیست، بلکه متن کارشان است و دائماً مشغول این کار است. گفتم خوب چگونه ایشان را پیدا کنیم؟ ما در قم و ایشان در شوشتر! در صحن نشسته بودیم. قبل از نماز این را به بنده گفت و به حرم مشرف شد. بعد از نماز گفت: تصادفاً من آقای شوشتری را در حرم دیدم! این تصادف خیلی عجیب بود! بعد من سراغ ایشان به ایوان آینه رفتم. دیدم شیخ پیرمردی است افتادهحال. به ایشان گفتم شما آقا شیخ محمدتقی شوشتری هستید؟ فرمودند بله. گفتم قاموس الرجال را شما تألیف کردهاید؟ گفتند بله. بعد دید و بازدیدی با ایشان کردیم و بعد هم قاموس الرجال را برای من فرستادند که اگر صلاح باشد من بدهم به آقای بروجردی تا چاپ شود .
آیتﷲ شبیری اما نقدی را بر این کتاب وارد میکنند. ایشان میگویند که بهواسطهٔ برخی ایرادهای کتاب، نمیتوانستهاند کتاب را به آیتﷲ بروجردی بدهند؛ «من نگاه کردم دیدم مشکل است که این را به آقای بروجردی بدهیم، چون اولاً خواندن خط ایشان خیلی مشکل بود، و دوم اینکه تعبیرات ایشان در مواردی که اشخاص را نقد میکند خیلی تند است. با اعتراف به همهٔ ارزشهای این کتاب، این نقطهضعف کتاب ایشان است و مرحوم آقای بروجردی هم به این جهت خیلی مقید بودند».
قاموس الرجال اگرچه از دید آیتﷲ شبیری این نقطهٔ ضعف را داشت، اما کتابی اثرگذار و ماندگار شد. نام شیخ شوشتری هم در کنار این اثر، بهیادماندنی شد. روحانی محققی که توانست با احاطه بر دانش خود، علی شریعتی را اقناع کند، ذائقهٔ سید جعفر شهیدی را به وجد آورد و او را به سراییدن شعر بکشاند و مرجعی علمی برای رجالی معاصر آیتﷲ شبیری قرار گیرد.
پاورقیها:
- انسان و اسلام، علی شریعتی، ص ۸۰
- لیت شعری این استقرت بک النوی بل ای ارض تقلک او ثری ابر ضوی او غیرها ام ذی طوی (دعای ندبه)
- کیسانیه گروهی از شیعه بودند که پس از امام حسین(ع) فرزند دیگر امیر المومنین(ع)، محمد بن حنفیه را امام میدانستند و معتقد بودند که او مهدی موعود و زنده است در کوه رضوی غائب شده است. (مقیاس الهدایه، ممقانی، ص ۱۴۰)
- به نقل از کیهان فرهنگی، فروردین ۱۳۶۴، ندبه در اسناد، شماره ۱۳، صص ۲۰-۲۱
- کیهان فرهنگی، همان، ص ۲۱
- همانجا
- مکتب، تعلیم و تربیت اسلامی، ص ۳۱
- کیهان فرهنگی، فروردین ۱۳۶۴. شماره ۱۳ ص ۱۴
- همان، ص ۱۵
- همان، شبیری زنجانی، مقالهٔ «قاموس الرجال و صاحب آن»، ص ۱۳
- همانجا
آیتاللهالعظمی گلپایگانی، مودّی به آداب سنت
عقلانیت حوزه، یک عقلانیت انتزاعی است/ اشتباه آقای صانعی این بود که اجازه داد فقهاش ایدئولوژی اهل سیاست شود/ مواجهه حوزه با غرب، غالباً یک مواجهه غیرزیسته است
مرام فکری شیخِ انقلابی
آیتالله میلانی در حصار اطرافیان