هرچند ائمه از امام حسن تا امام حسن عسکری (علیهم السلام) تماماً تلاش داشتند که نهضت اسلامی را مجدداً به حکومت و جریان اصیل اسلامی تبدیل کنند، ولی در هریک از دورانها ائمه برای رسیدن به این هدف بزرگ، سبکی را اتخاذ نمودند.
در دوران امام حسن، بعد از دوره کوتاهمدت حکومت ششماههاش دوباره اسلام از حالت نهاد و حکومت به نهضت تبدیل شد و ائمه تلاش داشتند که نهضت را مجدداً به حکومت و جریان اصیل اسلامی تبدیل کنند. امام حسن(ع) نیز در این راه گام برداشت و تلاش نمود تا نهضت اسلامی، تبدیل به نهاد گردد. او هیچوقت خود را از میدان سیاست کنار نکشید چون هیچوقت از حقوق خداوند گرفته تا حقوق انسانها هیچکدام را نادیده نگرفته زیرا یا به آن سفارش نموده و یا به آن عامل بوده است. مؤید این گفتار ما تعریف سیاست از آن امام همام است که در روایتی حسن بصری در مورد سیاست از امام حسن مجتبی(ع) سؤال میکند، حضرت میفرماید: سیاست آن است که حقوق خداوند و حقوق زندهها و حقوق مردهها را رعایت کنی.
امام با درایتی که در حوزه سیاست داشت، اقدام به صلح کرد فلذا صلح امام حسن اگرچه برای این بود که جریان اسلامی وارد کانال آلودهای به نام خلافت و سلطنت نشود؛ ولی برخی بعد از صلح امام حسن(ع) با معاویه بر او خرده گرفته و این عمل امام را محکوم کرده و او را ذلیلکننده مؤمنین میخواندند؛ ولی امام در پاسخشان میفرمود: چه میدانی و از کجا میدانی؟ شاید این آزمونی برای شماست؟ و شاید یک متاع و بهرهای است برای معاویه تا زمانی محدود. اما چون سبک حیات سیاسی امام حسن(ع) سبکِ مقاومت و تحرک قدرتمندانه و ایستادن برای دفاع و تبلیغ اسلام اصیل بود از این گفته و شنیدهها خسته نشده و راه خود را ادامه دادند تا دین مردم باقی بماند. در مقابل این سبک، سبک جریان باطل این بود که قدرت را در دست بگیرند آن هم به هر قیمتی که شده است (قدرتگرایی). هر یک از این دو سبک برای رسیدن به هدف خود از ابزارها و روشهایی بهره بردند که در ادامه به اختصار به آنها اشاره میشود.
الف: سبک خلفای اموی حفظ ظاهری احترام شخص امام در مقابل نابود کردن شخصیت امام بود. آنان برای عملی ساختن این سبک، از روشهایی برای رسیدن به اهدافشان یعنی تداوم، حفظ و تعمیق حکومتشان استفاده میبردند که آن روشها عبارتاند از:
۱- قدرت نمایی؛ یکی از روشهای امویان در دوران امام حسن(ع) سرکوب شیعیان و بهرهگیری از قدرتنمایی بود.
۲- تبلیغ و استفاده از ترفندهای تبلیغی برای کسب قدرت؛ جریان باطل یعنی معاویه برای حفظ قدرت خود از هر وسیلهای استفاده میبرد.
۳- سیاسیکاری؛ دشمن امام حسن(ع)؛ یعنی معاویه سیاست را به معنای تزویر معنا نموده و به کار میبرد فلذا در جریان صلح امام حسن در مقابل چشمان مردم کوفه، ضمن سخنانی اظهار میدارد؛ تعهداتی که با حسن بن علی(ع) بر عهده گرفته بودم صرفاً کسب حاکمیت و قدرتطلبی خودم بود و هیچ گونه اعتباری ندارد!
ب: سبک و روشهای حق: اگرچه امام حسن(ع) مرد جنگ است و این را در دوران امام علی(ع) و حکومت ششماههاش به اثبات رسانده است ولی مرد سیاست و تدبیر نیز هست و میداند که تغییر روش و سبک با شناخت زمانه میتواند کار اساسی و لازم باشد؛ فلذا با تغییر از سبک دوران حکومت ششماههاش و گرایش به سبک مورد نیاز در دوران نهضت و اتخاذ سبک مقاومت و تحرک قدرتمندانه و ایستادن برای دفاع و تبلیغ اسلام اصیل، روشهای زیر را برای نائل شدن به موفقیت در این سبک به کار برد که عبارتاند از:
۱- تبلیغ؛ ائمه در تبلیغ مانند سبک خصم، از هر شیوه و روشی بهره نمیبرند. آنان آنچه که حق است را بیان میکند، نه آنچه را که مردم مطلوب میپندارند و درست میدانند. از اینروست که میفرماید: خداوند شما مردم را، به وسیله جدّ ما محمّد(ص) هدایت فرمود. معاویه برای تصاحب حقّی که از آن من بود با من منازعه کرد، من هم به ناچار آن را به خاطر مصالح امّت و برای جلوگیری از خونریزی بینتیجه رها کردم. با اینکه امام صلح را پذیرفته است ولی ساکت نمینشیند و در فرصتهایی که به دست میآورد از حق خود یعنی از امامت دفاع میکند و چهره معاویه را که پر از تزویر بوده را آشکار میکند و به مردم میگوید خلیفه کسی است که مطابق کتاب و سنت پیامبر خدا(ص) عمل نماید، خلیفه آن نیست که با مردم رفتاری ستمکارانه داشته باشد. چنین شخصی، پادشاهی است که سلطنتی به دست آورده و مدت کوتاهی از آن بهرهبرداری میکند، سپس لذتهای آن از بین رفته و زحمتهایش بر جای میماند.
۲- ارزشگرایی: یعنی اصرار بر حفظ ارزشها به هر قیمتی که هست و در نهایت عقبنشینی تا حد حراست از بقای مکتب. در زندگی ائمه رضای خدا یک اصل است فلذا هر جا و هر مکان آنچه که رضای خداست را در نظر میگیرند، نه جایگاه را و بر این مبناست که در متن صلحنامه مواردی را متذکر میشود تا براساس آن، ارزشهای اسلامی حفظ شود.
اندیشه یا فلسفه سیاسی علامه طباطبائی؟
اسلام و غرب؛ امام خمینی و شارحانش
۹ دی؛ روز پیوند عاشورایی امام و امت
امام صادق(ع) و مکتب تشیع