یکی از خردههایی که بر شخصیت عظیم علامه مجلسی وارد کردهاند، همکاری وی با سلاطین جائر است. گفته میشود که او در کتب خود به تمجید از پادشاهان صفوی پرداخته و چشم بر ظلم آنها بسته است. در بررسی مواضع علامه مجلسی در قبال حاکم جائر اما به نکاتی برمیخوریم که نشان از مخالفت او با حاکمیت ظلم است.
در فقه شیعه از اصلی به نام «حرمت اعانهٔ ظالم» سخن به میان آمده است. علامه مجلسی احادیث متعددی را که از اعانت ظالم نهی میکند در آثار خود آورده است. از جمله احادیث این است که «سلیمان جعفری به حضرت امام رضا(ع) عرض کرد: چه میفرمایید در کارهایی که مردم متکفل میشوند از جانب پادشاهان؟ حضرت فرمود: که داخل شدن در اعمال ایشان و یاری کردن و سعی در حوائج ایشان نمودن معادل کفر است. و عمداً نظر به سوی ایشان کردن گناه کبیره است». (حلیة المتقین، ص ۱۷۵)
در حدیث دیگر ناخرسندی امام صادق(ع) از همکاری مسلمانان با حاکمان جور بنیامیه که در نهایت به تقویت آنان میانجامید چنین آمده است: «اگر نبود که مردم برای یاری بنیامیه کتابت میکنند و غنیمت برای ایشان جمع میکنند و از برای ایشان جنگ میکنند و نزد ایشان حاضر میشوند، هر آینه حق ما را غصب نمیکردند.» (حلیة المتقین، صص ۱۷۶-۱۷۵) مجلسی با به تصویر کشیدن این حدیث، بر این باور است که کمک کردن بر ظالم، علت اساسی ظلم حاکمان است.
مجلسی در کتاب حق الیقین شعر گفتن در مدح ظالمان و تحسین آنها را حرام میداند. (حق الیقین، ص ۴۲۸). وی در کتاب حلیة المتقین حدیثی از پیامبر(ص) نقل میکند که آن حضرت فرمود: «هر که مدح کند پادشاه ظالمی را و نزد او شکستگی و تذلل کند برای طمع دنیا، قرین او باشد در جهنم، زیرا که حقتعالی میفرماید: به دل میل نکنید به سوی آنها که ظلم میکنند.»
به اعتقاد علامه مجلسی، حرمت مدح ظالم اختصاص به ظلم او دارد. اما در غیر ظالم، مدح شیعیان فاسق (اعم از سلطان جائر و غیر او) در صفات خوب آنها به شرطی که موجب جرئت ایشان بر معصیت نشود بلا اشکال است. (بیست و پنج رساله فارسی، ص ۵۷۹) با این عبارت، علامه مجلسی اذعان میکند که اگر ظلمی از حاکم جائر سر میزند، ظلم او قبیح است و دیگر اعمال او اگر مورد پسند باشد، باید مورد تکریم قرار بگیرد.
با معلوم شدن مبنای مجلسی در مدح ظالم و شرایط آن، تعریف و تمجید و دعا و ثناگویی وی درباره سلاطین صفویه به روشنی قابل توجیه است، چرا که وی سلاطین صفویه را در اعمال و رفتار نیک آنها ستوده و دعا و طلب هدایت و توفیق برای آنها به خاطر تأمین نسبی عدالت اجتماعی و ترویج دین و مذهب شیعه اثنی عشری به وسیلهٔ آنها بوده است.
موارد جواز همکاری با حاکم جائر
علامه مجلسی اما در برخی مواضع، همکاری با پادشاهان را جایز میداند و بدان توصیه میکند. وی در کتاب «عین الحیات» در فصل مستقلی به شرح و بیان این جهات پرداخته است. او در این اثر به سه مورد از موارد جواز و یا وجوب معاشرت با حکام جائر تصریح میکند:
اول: تقیه
اولین موردی که علامه مجلسی عنوان میکند و همکاری با پادشاهان را امری مقبول میداند، تقیه است. وی میگوید: «اگر کسی به واسطهٔ ترک معاشرت و کنارهگیری از حکام در معرض خوف و ضرر مال و عرض و آبرو قرار بگیرد برای دفع ضرر مذکور لازم است به دیدن حکام جور برود و با آنها معاشرت داشته باشد». (عین الحیات، ص ۳۷۷) چرا که اطاعت از خلیفهٔ جور در مقام تقیه واجب است.
مجلسی در اثبات مشروعیت تقیه به سیره ائمه معصومین(ع) استناد میکند و درباره همکاری حضرت علی(ع) با خلفا میگوید: بطلان خلافت غاصبین حق آن حضرت در صدر اسلام، موجب نگردید که حضرت علی(ع) از ارشاد خلفا نسبت به مصالح مسلمین در غزوات و دیگر مسائل خودداری کند. (بحار الانوار، ج ۴۸، صص ۱۶۸-۱۶۵)
همچنین وی اقتدای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به حاکم جور را در نماز در مقام تقیه ذکر میکند و با اشاره به حدیث امام صادق(ع) که فرمود: «حسن و حسین پشت سر امام نماز میخوانند» مینویسد: مراد از الامام ائمه جوری هستند که در زمان امام حسن و امام حسین(ع) بودند و ایشان پشت سر آنها از روی تقیه نماز میخواندند. (بحار الانوار، ج ۶۷، ص ۳۷۴)
دوم: دفع ضرر از مظلوم
دومین مورد از موارد جواز همکاری با سلاطین جور این است که دفع ضرر از مظلومی بکند یا نفعی به مؤمن برساند و بدین سبب نیز گاهی واجب و لازم میشود که به خانه حاکم برود و با آنها مراوده و همکاری داشته باشد. (عین الحیات، ص ۳۷۷)
علامه با رویکرد حدیثمحورانهٔ خود به نقل احادیث مکرری در این مورد میپردازد. دلیل وی بر مشروعیت و جواز این مورد نیز احادیث فراوانی است که وی از امامان معصوم(ع) نقل کرده است، از جمله امام رضا(ع) که میفرمایند: «در میان پادشاهان جماعتی است که خدا دین حق را به ایشان عطا فرمود، و ایشان را استیلا بر شهرها داده است که به سبب ایشان از دوستانش ضررها و ستمها را دفع کند و به برکت ایشان به اصلاح آورد امور مسلمانان را، و مؤمنان در حالهای بد به ایشان پناه میبرند و محتاجان و شیعیان ما به ایشان متوسل میشوند و به ایشان، خدا ترسِ مؤمنان را به ایمنی بدل میکند، در مملکت ظالمان ایشاناند مؤمنان به حق و راستی، و ایشاناند امینان خدا در زمین و نور ایشان روشنی میدهد اهل آسمان را چنانچه ستارهها روشنی میدهد اهل زمین را و در قیامت نور ایشان عرصهٔ محشر را روشن میکند و ایشان برای بهشت خلق شدند…(حلیه المتقین، ص ۱۷۷)
اینچنین صفات نیکو در حق کسی است که در حق مظلومی اعانت میکند حتی اگر بهواسطهٔ حاکمیت استبدادی و جائر باشد.
سوم: امر به معروف و نهی از منکر
سومین عاملی که معاشرت با ظالم و حاکم جائر به واسطهٔ آن جایز و گاهی واجب میشود، اقامه امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد، هدایت و نصیحت سلاطین است. وی معتقد است: «به قصد ایشان یعنی ظالمان و سلاطین جور- اگر قابل هدایت باشند – به نزد ایشان برود که شاید یکی از ایشان را هدایت نماید یا عبرت از احوال ایشان بگیرد.»
وی در اثبات این مورد به حدیث معتبری از امام صادق(ع) استناد میکند که فرمود: «حضرت لقمان به خانه قضات و پادشاهان و امرا و سلاطین میرفتند و ایشان را موعظه میکردند.» (عین الحیات، ص ۳۷۸) و از امام باقر(ع) درباره پاداش کسی که پادشاه ظالمی را نصیحت و هدایت نماید نقل میکند که حضرت فرمود: «هر که برود به سوی پادشاه عالمی و او را امر به پرهیزگاری بکند و پند و نصیحت بگوید، او را مثل ثواب جن و انس باشد» (حلیة المتقین، ص ۱۷۵)
چهار: جواز قبول هدایا و جوایز پادشاهان جائر
علامه مجلسی حتی بر این باور است که اگر قبول هدایا از جانب پادشاه میتواند اعانتی در حق مظلومان باشد، میتوان آن هدایا را پذیرفت و در امور مسلمین به مصرف رساند. علامه مجلسی در کتاب حق الیقین میگوید: «مشهور میان علما آن است که آنچه پادشاهان و حکام به علت خراج از رعایا میگیرند از ایشان میتوان خرید و قبول هبه کرد و جایزهها و بخششهای ایشان را قبول میتوان کرد بعد از آنکه ایشان از رعایا گرفته باشند». (حق الیقین، ص ۴۲۶)
علامه مجلسی کوشیده است تا به قدر توان، در اصلاح امور مسلمین گام بردارد. او حتی استفاده از حاکمان جائر اگر که منفعتی به احوال مسلمین داشتهاند را جایز میدانسته است. با این رویکرد است که میتوان علامه مجلسی را یکی از استوانههای فقهی و اصلاحی شیعه نامید.
ُُمواجهه با بحار الانوار، سه قرن پس از علامه مجلسی