شیخ محمدحسین کاشف الغطاء از علمای برجسته نجف بود. او اما به مرجعیت فراگیری نائل نیامده بود. علت این امر را سید رضی شیرازی- از شاگردان وی- اینگونه بیان کرده است که در دورهای که شیخ زندگی میکرد معاصر قوی و زبردستی داشت. میرزا حسین نائینی، میرزای اصفهانی، آقا ضیاء عراقی، آقا سید کاظم شیرازی، آقا میرزا علی آقا شیرازی و در ایران حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی همه از معاصرین قوی او بودند. و میدانید که در چنین محیطی مرجعیت تقسیم میشود…(۱)
تلاش برای وحدت اسلامی
کاشف الغطاء از داعیهداران وحدت اسلامی بود. او میکوشید تا اختلافات میان تشیع و اهل تسنن را کمرنگ کند. سید رضی شیرازی میگوید: به یاد دارم در نجف در ماه ربیع الاول به یک مناسبتی که ضرورتی ندارد اشاره کنم بچهها ترقه بازی میکردند. همانطور که در شب چهارشنبه سوری در ایران بچهها ترقه میزنند در نجف هم بچه عربها غالباً این کار را در ماه نهم ربیع الاول میکنند. مرحوم کاشف الغطاء در صحن یک سخنرانی کرد. به قدری این سخنرانی نافذ و مؤثر بود که مانع خیلی از حرکتهای آنها شد و این واقعاً کار دشواری بود. چیز آسانی نبود که بشود جلو بچهها را گرفت ولی ایشان با یک سخنرانی توانست در اولیاء اطفال و خود جوانها تأثیر عجیبی به جا بگذارد. (۲)
توجه به مسئلهٔ زمان و مکان در فقه
از ویژگیهای کاشف الغطاء، توجه به مسئلهٔ زمان و مکان در فقه است. وی بر این باور است که احکام فقهی را باید در چارچوب زمان و مکان خود مورد بررسی و تحلیل قرار داد. او از بیتوجهی برخی از صاحبنظران فقه نسبت به تغییر و تحولات اجتماعی و تأثیرات آن بر مسائل شرعی گلایه داشت و جمود بر احکام ثابت و بیاعتنایی به مقررات متغیر را باعث آسیب دیدن روح و هدف قوانین الهی میدانست.
وی در دیداری با جعفر خلیلی نویسنده و روزنامهنگار معروف عراق میگوید: «اگر اسلام احکامی دارد که در طول زمان، قابل تغییر و تبدیل نیست، احکام دیگری نیز دارد که به حکم عقل و منطق و ضرورتهای دینی تغییرپذیر است، ولی بسیاری از مجتهدان در تنگنای سلیقهٔ خود قرار میگیرند و دست به سوی چنین تغییری دراز نمیکنند. از این رو آن احکام به صورت احکامی خشک و بیاثر و دور از هدفهایی که مورد نظر دین است باقی میماند.»(۳)
کاشف الغطا در ادامهٔ همین بحث، روند مسجدسازی را در زمانهای اخیر نیز مورد انتقاد قرار میدهد و از مسلمانان میخواهد که به جای بنای مساجد متعدد و بیش از نیاز، به تأسیس مراکز اجتماعی دیگر اقدام کنند. وی در پایان میگوید: «در حقیقت بنا کردن مسجد بیش از اندازه حاجت، خود یک عمل ناقص محسوب میشود، و همین مسئله، مجتهد را ناچار به تجدید نظر در حکم خود میکند. اگر میبینیم امروز تعداد مساجد بیش از حد است و بسیاری از مساجد درب آنها بسته و بدون استفاده مانده و از این طریق علاوه بر هدر رفتن اموال، آداب و رسوم اسلامی نیز مورد اهانت قرار گرفته است، همه و همه بر اثر بیتوجهی مردم و روشن نکردن مجتهدین، مسئله را برای آنان است. (۴)
توجه به روح احکام اسلامی
کاشف الغطاء به روح حاکم بر احکام اسلامی میاندیشید. او بر این باور بود که دین اسلام دارای روحی است که باید در تمامی احکام آن رعایت شود. کاشف الغطا فقیهی نبود که فقط به بیان شریعت و ظواهر دینی بسنده کند و از حقیقت و روح احکام غافل بماند. به عنوان نمونه او در مورد فلسفه حج به روح حاکم بر این شریعت اسلامی اشاره میکند و التفات به آن را مورد تأکید قرار میدهد. وی میگوید: «حج کنگره جهانی مسلمانان است تا ابتدا یکدیگر را بشناسند و در پرتو این شناخت، به یکدیگر نزدیک شوند و با این نزدیکی قدرت واحدی را تشکیل دهند و پشتیبان هم گردند. و در اثر این قدرت و اقتدار بزرگ هیچ قدرتی در جهان نتواند در برابر آنها بایستد… ولی متأسفانه چون حقیقت و روح دستورات اسلام از میان مسلمانان رخت بربسته و رفتار و حتی عبادتهایشان پوستی بدون مغز گردیده، اجتماع دارند ولی پراکندهاند! به هم نزدیک میشوند ولی از هم دورند! پیکرهایشان به هم نزدیک، ولی اهداف و آرمانهایشان از هم دور! حج انجام میدهند ولی هیچیک برادر خود را نمیشناسند… و چون چنین است، ما امروز به این وضع تأسفبار ناگوار رسیدهایم. (۵)
توجه به روح احکام، مورد توجه تام کاشف الغطاء بود. او دوری از بنمایه و فلسفهٔ احکام را زیانبخش میدانست. وی در تفسیر سجده نهادن بر مهر هم به روح این عمل اشاره میکند و میگوید: شاید سِرّ پایبندی شیعه در سجده بر تربت امام حسین(ع) علاوه بر روایاتی که در فضیلت آن آورده شده، این باشد که نمازگزار از فداکاری و ایثار صاحب تربت، و خاندان و اصحاب او را، در راه عقیده و حضرت حقتعالی به یاد آورد، و چون سجده برترین ارکان نماز است، مناسب است که نمازگزار با نهادن پیشانی بر این تربیت، آنان را که بر این خاک افتادند و ارواحشان از آنجا به ملأ العلی برخاست، به یاد آورد تا خشوع و خضوع در او پدید آید… (۶)
توجه به سیاست
همین توجه کردن به روح احکام بود که سبب شد کاشف الغطاء به سیاست هم التفات داشته باشد. در شرایطی که حوزهٔ نجف تقریباً از سیاست جدا نگه داشته شده بود، کاشف الغطاء به سیاست روی خوش نشان داد و اعلام کرد که دخالت در سیاست از وظایف حتمی علمای دین است.(۷)
یکی از فرزندان کاشف الغطاء مجموعهای از سخنرانیها و نامههای مرحوم کاشف الغطاء را تحت عنوان «السیاسه و الحکمه» در نجف به چاپ رسانده است. ناشر این مجموعه میگوید: از برخی افراد شنیدهام که میگویند: امام بزرگوار (کاشف الغطاء) با اینکه عالم دینی است، چرا در سیاست دخالت میکند؟ دربارهٔ این سؤال از خود کاشف الغطا پرسیدم که او اینگونه پاسخ داد: «اگر مقصود از سیاست، ارشاد مردم و نصیحت به حاکمان و هشدار دادن به آنان و عموم مردم است تا در دام استعمار گرفتار نشوند، این چیزی است که من با تمام وجود در آن غرق هستم زیرا آن را بر خود واجب میدانم و در این زمینه در برابر خدا احساس مسئولیت میکنم».(۸)
کاشف الغطا در سخنرانیها، محاورهها، نامهها و کتابهای خود همواره تلاش میکرد تا چهرهٔ واقعی استعمار جدید را به مردم نشان دهد. او در یکی از سخنرانیهای خود که برای ترغیب مردم به مقابله با اسرائیل نموده است، میگوید: مردم شرق از دو کابوس همواره رنج میبرند، استعمار انگلیس و فرانسه. ظلم و ستم این دو استعمار کهنهکار، جان مردم را به لب رسانده و مردم برای رهایی از چنگال آنها قیام کردند. آنها نیز برای فریب مردم با حربههای گوناگون از جمله استقلال دروغین به میدان آمدند و عناوینی از قبیل «دفاع مشترک»؛ «کمکهای نظامی» و » کمکهای فنی» اختراع کردند و مردم را از طریق دادن اسلحه به آنها به جان هم انداختند و خود سود آن را بردند.(۹)
مرحوم کاشف الغطا نگاه کارکردی به دین داشت. او به صرف استنباط احکام بسنده نمیکرد. وی معتقد بود احکام اسلامی قابلیت اجرایی دارد و میباید در هر زمان مورد استفاده قرار گیرد. او با این نگاه بود که روح اسلامی را در تعالیم شریعت جستوجو میکرد. با این نگاهِ اوست که میتوان ادعا کرد بررسی آراء کاشف الغطا میتواند در دوران معاصر گرههای بسیاری را بگشاید.
پاورقیها:
- ویژهنامه روزنامه جمهوری اسلامی به مناسبت درگذشت آیتﷲ کاشف الغطاء، مصاحبه با سید رضی شیرازی، ص ۲۵
- همان، ص ۲۴
- هکذا عرفتهم، ج ۱ به نقل از محمد سروش محلاتی، آوای بیداری
- همانجا
- الفردوس الاعلی، ص ۴۵
- سفینة النجاه، ج ۲، ص ۲۹
- ضمائم کتاب «نمونههای عالی اخلاقی » (ترجمهٔ کتاب «المثل العلیا فی الاسلام لافی بحمدون- مترجم دکتر علی شریعتی)، ص ۱۰۰
- السیاسه و الحکمه، ص ۱۰۵
- همان، صص ۸۶-۸۷
متین
آل کاشف الغطاء خاندان معروفی از روحانیت هستند. کمتر نامی از این خانواده متاسفانه بیان می شود. ممنون از معرفی ایشان.