شیخ طوسی را میتوان از بنیانگذاران فقه عقلانی شیعه دانست. او از فحول فقهی شیعه است. شیخ در مبانی فکری خود به سیاست نیز وارد شده و منظومه فکری شیعه را در مواجهه با حکومت ترسیم کرده است.
شیخ طوسی در کتاب «تلخیص الشافی» به ضرورت وجود رهبر و امام در امور سیاسی حکم میکند. وی منافعی برای این موضوع در نظر میآورد. به تعبیر او «انتفاع مردم از امام بر سه قسم است؛ یک قسم آن با فعل الهی است، قسم دیگر را امام به انجام میرساند و بخش سوم را خود مردم تحقق میدهند. اما فعل و وظیفه الهی این است که خداوند امام را به وجود آورده و او را با علوم و دانشها متمکن ساخته و امکانات انجام این نقش و جایگاه عظیم را در اختیارش نهاده و در نهایت وی را به پذیرش این مسئولیت خطیر مکلف کرده است.
بخش دیگر که از جانب امام میّسر میگردد، همانا قبول این وظیفه و مهیا ساختن خود و ایجاد زمینه لازم برای قیام به چنین امر مهمی است. به تعبیر شیخ طوسی، امام و رهبر جامعه با پذیرفتن مقام رهبری جامعه، میتواند در سیر امور به سمت صلاح و هدایت کمک کند.
بخش سوم جایگاه مردم را در این زمینه مشخص میسازد. شیخ طوسی ضمن بیان این امر، مردم را موظف میداند که امام را تمکین کرده و زمینههای لازم را برای استقرار قدرت سیاسی وی فراهم کنند تا امام بتواند به تدبیر امور بپردازد. (تلخیص الشافی، ج ۱، ص ۱۰۶)
مردم در این سیاستگذاری و تدبیر امور، حاکم را یاری داده و بخشی از تدبیر امور را در سایه رهبری او به عهده میگیرند. شیخ طوسی در این قسمت، ضمن اینکه مردم را به فرمانبرداری از امام موظف میکند، جایگاه ممتازی نیز برای آنان در نظر دارد.
شیخ طوسی در جایی دیگر بر روابط متقابل میان حکومت و مردم تاکید دارد و جایگاه مردم را بیان میکند. وی میگوید: به یقین همه افراد و شهروندان که در حکومت امام به سر میبرند موظفاند وی را تعظیم و تکریم کنند و در مقابل، امام و رهبر نیز متعبد و مکلف است مردم را گرامی داشته و بر حسب منزلت آنان در تکریمشان بکوشد.
وی حاکمان را میخواند تا با مردم به نیکی رفتار کنند. شیخ طوسی در جایی از کتاب تلخیص الشافی این بحث اخلاقی را پیش میکشد و مینویسد: هر گاه فردی از ما نسبت به سایرین تعظیم و تکریم کند و طرف مقابل مکلّف به تعظیم و تکریم مضاعف باشد، در حکم، امتناع ورزیدن از چنین پاسخی روا نیست. (تلخیص الشافی، ج۱، ص ۲۱۲)
توصیههایی به حاکمان
در اندیشه سیاسی شیخ طوسی، امام در وهله نخست باید عهدهدار استقرار حکومت باشد و تدبیر امور سیاسی مردم را به عهده گیرد. اما به تعبیر شیخ طوسی، امام حق ندارد از منافع عمومی سر باز زند و نسبت به آن بیتوجهی کند. شیخ طوسی بارها از تعبیر عدم جواز استفاده میکند و تاکید میکند که امام مسلمین مجاز به انجام بسیاری از امور نیست. (المبسوط، ج ۳، ص ۲۷۱)
وی در برخی موارد از امام به «ناظراً للمسلمین» تعبیر میکند؛ بدین معنا که امام و رهبر جامعه موظف است در امور عمومی مردم و روند کلی امور اجتماعی – سیاسی نظارت کند.
شیخ در جایی مینویسد: روا نیست که امام از خزانه عمومی مسلمانان مبلغی را به عنوان قرض و وام بردارد مگر آنکه این مبلغ در مصالح عمومی مردم مصرف شده و منافعش عاید آنان گردد و یا با این مبلغ شکافی از شکافهای اقتصادی پر شود. زیرا قیام به امر حکومت و سیاستگذاری کشور با وجود تنگناهای اقتصادی ممکن نیست. (تلخیص الشافی، ج ۴، ص ۹۷)
شیخ طوسی تذکر میدهد که رهبر حکومت اسلامی و کارگزاران او باید در عمران و آبادانی جامعه اسلامی کوشا بوده و مردم را بدان ترغیب کنند. به همین جهت شیخ در بحث احیای اراضی موات چنین میگوید: زمین در اختیار افرادی است که به عمارت و آبادانی آن میپردازند و حتی امام حق ندارد بدون دلیل زمین را از آنان بستاند؛ چرا که در مسیر عمران کشور گام بر میدارند. تنها در صورتی که افرادی از عمارت و آبادانی آن زمین دست برداشتند، امام میتواند آن را به دیگران بسپارد.(النهایه، ص ۴۲۰)
مواجهه با حکومت جائر
شیخ طوسی در کتاب فقهی «المبسوط»، اقتدا به فاسق و جائر را غیرمجاز دانسته و تعبیر «عدلاً مرضیاً» را میآورد؛ بدین معنا که حاکم هم باید عادل بوده و هم حکومتش مورد رضایت باشد. زیرا امامت شخص فاسق روا نیست. (المبسوط، ج ۱، ص ۱۵۳)
وی در کتاب تلخیص الشافی، علم و عدالت را از شرایط و ویژگیهای اولیه رئیس حکومت برشمرده و در تعبیری با توجه به زمان خاص آن میگوید: در آن زمان خاص، کسی متصدی زعامت مسلمانان گردیده که برای این امر صلاحیت نداشته و مورد اطمینان و امین نبوده است. فردی که فسق و فساد اخلاقی اجتماعی و اقتصادی از وی ظاهر شده است و از علم حکومت و دین بهرهای ندارد. چنین شخصی تنها رعایت فامیل و خویشاوندی را کرده و از آموزههای دین در امر حکومت که احترام به ارزشهای دینی و جایگاه آن در جامعه و نظارت به نفع و مصلحت مسلمانان است، عدول نموده و دیگر مسیر پیامبر و سلف صالح او را دنبال نمیکند. (تلخیص الشافی، ج ۴، ص ۵۵)
شیخ طوسی حکومت فرد جائر را در تضاد با هدف دینداری میداند و تصریح میکند: دین و شریعت، تقویت ارکان فاسقان و حکومتهایی را که بر این اساس استقرار یافته و همچنین هر گونه کمک به حاکمان جائر از طریق راههای مذموم و ناپسند را که باعث اعانه و تعاون با آنها شود، غیرمجاز میداند.
شیخ طوسی در تبیین افعال حرام، فعل فردی را که با علم و اراده، از سلطان جائر تبعیت کرده و همراه با او به مسافرت میرود را مذموم میداند و عنوان میکند: طبق احکام الهی، چنین فردی علیرغم مسافر بودنش، باید نمازش را کامل ادا کند. زیرا عالمانه و عامدانه از جائر اطاعت و تبعیت کرده است. (المبسوط، ج ۱، ص ۱۳۶)
در نظر شیخ طوسی، تمام ارکان و بنیادهای حکومتهای جائر، غیر عادلانه محسوب شده و معتقدان به اسلام و ولایت پیامبر(ص) و امام باید در عمل با آن ارکان مخالفت کنند و در صورتی که در جامعه فقیه عادلی وجود داشته باشد، بایستی به او مراجعه کرده و از مراجعه به کارگزاران قضایی حاکم جائر خودداری ورزند. وی میگوید: هر گاه در مرافعه بین دو طرف، یکی از طرفین دیگری را به مراجعه نزد فقیه اهل حق فراخواند تا بین آن دو به عنوان قاضی و حاکم حل اختلاف کند، اما طرف مقابل این فراخوانی را نپذیرفته و ترجیح دهد که مرافعه را نزد قاضیای که از جانب سلطان ظالم منصوب شده ببرد، این فرد در این اقدام خود متعدی و متجاوز به حق و گناهکار محسوب میگردد. (النهایه، ص ۳۰۲)
شیخ طوسی با پیش کشیدن مباحث سیاسی و نحوه مراوده حکومت و مردم، بر مسالهای تاکید کرده است که نیاز جهان اسلام بود. به نظر میرسد مراعات اصولی که او ترسیم کرده، یکی از ضروریات امروز جهان اسلام نیز باشد.
اندیشه یا فلسفه سیاسی علامه طباطبائی؟
اسلام و غرب؛ امام خمینی و شارحانش
۹ دی؛ روز پیوند عاشورایی امام و امت
مؤسس اولین دانشگاه شیعه