در جلسه اختتامیه دور دوم از سلسله نشستهای گفتگوی آکادمیک الهیاتی اسلام و مسیحیت که در شهر پادربورن آلمان برگزار میشد، ضمن گزارشی که از نقطه شکلگیری تا پایان دوره دوم این نشست داده شد، پروفسور کلاوس فوناستوش مدیر این پروژه گفت: «دو سال پیش زمانی که دستیار من به اتاقم آمد و درباره سفر به ایران با من سخن گفت، من دقیق نمیدانستم که ایران کجای نقشه واقع شده است.»
اکنون سه سال از شروع این پروژه میگذرد و در همین تابستانی که گذشت، چهارمین و آخرین دور از این گفتگوها با حضور جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاه ادیان و مذاهب و جمعی از اساتید و دانشجویان جامعه المصطفی العالمیه در شهر پادربورن کشور آلمان برگزار شد و به اقرار طلاب، دانشجویان و اساتید شرکتکننده در این نشستها، مدیران و برگزارکنندگان این نشستها و همچنین مسئولان تامینکننده آن، این گفتگوها افراد درگیر خود را با دنیایی جدید آشنا کرده و تحولاتی در آنها به وجود آورده است. در این یادداشت سعی میکنم از نگاه دیگری نیز به موضوع نگاه کنم که شاید برای حوزه علمیه اهمیت بیشتری داشته باشد تا نظام دانشگاهی ما.
گفتگوی آکادمیک مسیحیت کاتولیک و اسلام شیعی
پروژه گفتگوی آکادمیک الهیاتی اسلام و مسیحیت، دورهای است که چهار سال پیش به پیشنهاد دانشگاه پادربورن آلمان مطرح شد و با حمایت بودجهای یکی از نهادهای آکادمیک کشور آلمان و همکاری علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم، جامعه المصطفی و همچنین دانشگاه سنت ژوزف لبنان کلید خورد. بنای این پروژه بر این بود که این چند دانشگاه در قالب گفتگوهایی آکادمیک، درباره اصلیترین و کلیدیترین آموزههای دو دین مسیحیت کاتولیک و اسلام شیعی گفتگو کنند و بدین وسیله، از گفتگوهایی که پیشتر انجام شده بود و غالبا رنگ و بوی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشت، کمی فاصله گرفته و به سطوح عمیقتری از فهم متقابل دست پیدا کنند.
شرکتکنندگان در این دورهها لزوما مسیحی کاتولیک و مسلمان شیعه نبودند. مسیحیان پروتستان و مسلمانان اهل تسنن نیز در این دوره شرکت داشتند و مانند دیگر اعضای پروژه، در گفتگوها شرکت میکردند و چه بسا به عنوان ناظران بیرونی این گفتگوها، میتوانستند به چالشیتر شدن گفتگوها کمک کنند.
این نشستها به صورت رفت و برگشتی انجام شد که نهایتا دو سفر از ایران به آلمان انجام شد و دو سفر نیز از آلمان به ایران. بخشی از دوره نیز در کشور لبنان برگزار شد. با این وجود، تمرکز اصلی پروژه، بر دو کشور ایران و آلمان بود و طرف لبنانی نتوانست به این میزان در این نشستها نقش ایفا کند.
در این نشستها که مجموعا سه سال به طول انجامید، موضوعات مختلفی از جمله توحید و تثلیث، اراده الهی، عدل الهی، مسیحشناسی، شخصیت و عملکرد پیامبر گرامی اسلام(ص)، امامت در شیعه، آموزه آخرالزمان مسیحی و موضوع داوری، رنج و نجات در الهیات مسیحی و کلام اسلامی، مبانی عملی گفتگوی ادیان، انسان در اسلام و مسیحیت و جایگاه انسان کامل، روح القدس در اسلام و مسیحیت و موضوعات دیگری از این دست، به گفتگو گذاشته شد.
برای کسانی که از آغاز تا انجام این پروژه، همراه و دست اندر کار بودند، کاملا مشهود است که شرکتکنندگان در این گفتگوها، چه در طرف مسیحی، چه در طرف مسلمان، معمولا با نگاهی نه چندان مثبت و خوشبینانه وارد گفتگوها میشدند و چه بسا هر کدام خاطرات ناخوشایندی از تجربههای اول در ذهنشان داشته باشند، ولی به مرور زمان و با ادامه پیدا کردن گفتگوها، شناخت هر دو طرف از یکدیگر بیشتر شد و به تدریج هر گروه توانست تا حد زیادی با شیوه فکر کردن طرف مقابلش آشنا شود و دستکم دغدغهها و مسائل طرف مقابل را درک کند.
به دست آوردن قدرت فهم جهانبینیهای دیگر و تلاش برای ارتباط برقرار کردن با آنها، از دستاوردهایی است که تقریبا برای همه مشارکتکنندگان این دورهها وجود داشته است
چالش به دست آوردن زبان مشترک برای گفتگو، چه در نازلترین سطح خود یعنی انتخاب زبان مناسب میان فارسی و انگلیسی و عربی و آلمانی، و چه در مراتب پیشرفتهتر خود یعنی به دست آوردن صغری و کبریهای قابل استفاده برای هر گفتگو، و به دست آوردن قدرت فهم جهانبینیهای دیگر و تلاش برای ارتباط برقرار کردن با آنها، از دستاوردهایی است که تقریبا برای همه مشارکتکنندگان این دورهها وجود داشته است. با این وجود، دستاوردهای علمی و فرهنگی این پروژه و نقد عملکرد مثبت و منفی برگزارکنندگان این دوره، مطلب دیگری است که در جای خود، پرداختن به آن خالی از لطف نیست. ولی در این گزارش، از زاویه نگاه دیگری به این موضوع نگاه خواهم کرد.
دانشگاه پادربورن و زک (مرکز مطالعات تطبیقی الهیات و فرهنگ)
مرکز مطالعات تطبیقی الهیات و فرهنگ، یکی از مراکز وابسته به دانشگاه شهر پادربورن آلمان است که از سال ۲۰۰۹ به این سو در این دانشگاه فعالیت میکند و کار خود را پرورش همکاری میان مطالعات الهیاتی و مطالعات فرهنگی میداند. به همین دلیل، تا کنون دپارتمانهای مختلف دانشگاه پادربورن نظیر دپارتمان الهیات پروتستان، دپارتمان الهیات کاتولیک، دپارتمان فلسفه، دپارتمان تاریخ و حتی دپارتمانهای موسیقی و رسانه نیز با این مرکز همکاری داشتهاند.
دانشگاه پادربورن آلمان ترجیح داده است که شناخت اسلام شیعی را از اصلیترین منبع آن یعنی پژوهشگران طلبه و فضلای حوزه علمیه قم آغاز کند.
یکی از اهدافی که این مرکز برای خود تعریف کرده است، راهاندازی یک بخش پژوهشی در زمینه مطالعات اسلامی است که به کمک این شبکه پژوهشی بتواند در آینده، دورههای آموزشی اسلامشناسی در این دانشگاه برگزار کند. نکته قابل توجه این است که این مرکز برای راهاندازی این مجموعه پژوهشی، در حال استفاده از دانشجویان و اساتید مسلمان شیعه قم است؛ یعنی این دانشگاه ترجیح داده است که به هر حال، شناخت اسلام شیعی را از اصلیترین منبع خود یعنی پژوهشگران طلبه و فضلای حوزه علمیه قم آغاز کند. در ادامه این تصمیم، جمعی از طلاب حوزه علمیه قم و دانشجویان دانشگاه ادیان و مذاهب، در گروه مطالعات تطبیقی اسلام و مسیحیت مشغول تحصیل شدند و عده دیگری از اساتید نیز در قالب دورههای آموزشی تا کنون بارها به این کشور سفر کردهاند و برای دانشجویان آلمانی، دورههای آموزشی برگزار کردهاند. دانشگاه پادربورن حتی در آخرین دوره این نشستها، از ایران خواست که جزوهای آموزشی برای معرفی اصول و عقاید شیعه دوازده امامی به دانشجویان دانشگاه پادربورن، تدوین کند.
د.آ.آد؛ موسسه مبادلات آکادمیک آلمان
چنانکه پیشتر نیز اشاره شد، کل این پروژه سه ساله گفتگوی سه جانبه میان ایران و آلمان و لبنان، توسط یکی از موسسات غیرانتفاعی آلمان تامین شده است. موسسه مبادلات آکادمیک آلمان (د.آ.آ.د) (به آلمانی Deutscher Akademischer Austauschdienst یا DAAD) یک مرکز بینالمللی است که برنامه اصلی آن، برقراری ارتباط میان دانشجویان، استادان و پژوهشگران سایر کشورها با آلمان و پذیرش و آموزش آنها در این کشور است. وظیفه اصلی DAAD ارائه اطلاعات یعنی معرفی مراکز علمی، دانشگاهها، استادان، روشهای برقراری ارتباط با نهادهای علمی آلمان و به طور کلی ارائه مشاوره به دانشجویان، استادان و پژوهشگران خارجی است. این موسسه مستقل از وزارتخانههای دولت آلمان عمل میکند، ولی از طریق همین وزارتخانهها تامین بودجه میشود؛ مثلا طبق گزارش سالیانه خود این موسسه، در سال ۲۰۱۲ بیش از ۴۰۷ میلیون یورو از دولت آلمان و اتحادیه اروپا برای فعالیت خود کسب بودجه کرده است.
علىرغم پايان يافتن اين پروژه سه ساله، روابط آكادميك دانشگاه اديان و دانشگاه پادربورن آلمان همچنان ادامه دارد و ديالوگهاى ابتدايى اين دو دانشگاه، از سطح نشستهاى دورهاى و موقت فراتر رفته و جاى خود را به همكارى مستمر علمى داده است.
حمايت از پروژه گفتگوى آكادميك اسلام و مسيحيت نيز از اين باب كه به نوعى به مبادله دانشجو ميان آلمان و ايران کمک مىكند، تحت شرح وظايف اين موسسه قرار گرفته است. و با نگاهى دقيقتر به نتيجهاى كه در اين چند سال گرفته شده، مىتوان به اين نتيجه رسيد كه اين موسسه در پروژه خود موفق بوده است؛ به خصوص كه علىرغم پايان يافتن اين پروژه سه ساله، روابط آكادميك دانشگاه اديان و دانشگاه پادربورن آلمان همچنان ادامه دارد و ديالوگهاى ابتدايى اين دو دانشگاه، از سطح نشستهاى دورهاى و موقت فراتر رفته و جاى خود را به همكارى مستمر علمى داده است. نکتهای که نوشتن این یادداشت در پی پرداختن به آن است، دیدن پازلی است که این همکاری علمی در آن قرار میگیرد و سیاست کلیتری است که در آلمان و اروپا دنبال میشود.
تحولات آلمان در چند دهه اخير و تغییر سیاست مهاجرپذیری و به دنبال آن، سياست آزادی ادیان
فجايع اجتماعى در دوران جنگ جهانى دوم، علاوه بر خسارات سنگين مالى و انسانى، منجر به مهاجرت بسيارى از انديشمندان و دانشمندان اروپا به آمريكا، سرزمين امن آن زمان شد؛ اتفاقى كه در طى چند دهه، قطب پيشرفت علمى جهان را از اروپا به آمريكا منتقل كرد. با پايان يافتن جنگ جهانى، تلاشهاى متعددى براى بازسازى خسارتهاى جنگ و جلوگیری از وقوع جنگی دیگر انجام شد. تشکیل اتحاديه اروپا از جمله آن اقدامات است که اگرچه در ابتدا رویکردی اقتصادی داشت ولی به مرور کارکردهای سیاسی و هویتی نیز پیدا کرد. همچنین طی چند دهه گذشته، و به خصوص از سال ۲۰۰۵ به این سو، علیرغم اختلاف نظرهایی که در این زمینه وجود داشته، جهتگیری کلی سیاست اروپا و به خصوص کشور آلمان، در راستای پذیرش مهاجران متخصص به این کشور بوده است و این کشور که هماینک دومین کشور مهاجرپذیر جهان پس از آمریکاست، سعی کرده است مقصد جذابی برای مهاجرت نیروهای متخصص و توانا باشد و بدین طریق، مسیر کوچ متخصصان جهان به آمریکا در دوران جنگ جهانی دوم را معکوس کند و اروپا و به خاص کشور آلمان را مجددا به قطب علمی جهان همچون نیمه دوم قرن نوزده، و نیمه اول قرن بیستم تبدیل کند.
دولتهایی که به دنبال سیاست مهاجرپذیریاند، ناگزیر باید به فکر افزایش ظرفیت دیگرپذیری جامعه خود باشند. شناخت ادیان مختلف و همچنین ایجاد زمینه گفتگو و میان آنها نیز یکی از آن مقدمات است.
یکی از مقدمات اصلی برای مهاجرپذیر شدن یک کشور، ایجاد فضای آزادی برای زندگی مسالمتآمیز فرهنگها و ادیان مختلف در کنار یکدیگر است؛ چرا که این مهاجران متخصص که از نقاط مختلف جهان به این کشور میآیند، لزوما سکولار یا مسیحی نیستند و ممکن است به هر دین دیگری معتقد باشند و هر ویژگی فرهنگی دیگری را نیز از کشور خود به همراه بیاورند. مهاجرت بسیار زیاد مسلمانان به اروپا در بستری که هنوز این آمادگی فکری برای زندگی در کنار یکدیگر شکل نگرفته است، تا کنون باعث ایجاد تنشهایی در این قاره شده که فاجعه قتل تروریستی ۷۷ نفر در کشور نروژ، از جمله آن تنشهاست. بنابراین دولتهایی که به دنبال سیاست مهاجرپذیریاند، ناگزیر باید به فکر افزایش ظرفیت دیگرپذیری جامعه خود باشند. شناخت ادیان مختلف و همچنین ایجاد زمینه گفتگو میان آنها نیز یکی از آن مقدمات است؛ دانشگاه پادربورن و مؤسسه د.آ.آد با انجام چنین پروژهای که در ابتدای این نوشتار به آن اشاره شد، به خوبی به شکلگیری چنین بستر فکریای کمک میکنند؛ چنانکه در صفحه معرفی مرکز «زک» چنین میخوانیم: «پادربورن شهری با حال و هوای سنتی است. رویکرد این موسسه میتواند به مردم این شهر کمک کند که بر نگرانیشان درباره ادیان دیگر غلبه کنند. این شهر در حال تبدیل شدن به یک جامعه رنگارنگ با فکر باز و تنوع درونی است که آغوشی باز به پیشرفتههای جدید دارد».
حوزه علمیه قم و گفتگوی ادیان
پرداختن به اینکه اروپا، دولت آلمان و دانشگاههای این کشور و مؤسسات دینی و مسیحی آن چه رویکردی به گفتگوی ادیان دارند، بیشتر بهانهای است برای نگاهی دوباره به رویکرد حاکم در حوزه علمیه به ادیان دیگر و گفتگو با آنها. البته واضح و مبرهن است که نگاهی ثابت در جامعه حوزوی قم به این موضوع وجود ندارد. بر محور این موضوع میتوان نمونههایی برای طیف مخالف صددرصد با گفتگو پیدا کرد. در عین حال، طیف قابل توجهی نیز با گفتگوی ادیان موافقاند و از انجام آن حمایت میکنند. در همین شهر مقدس قم نیز مؤسسات حوزوی متعددی به این موضوع پرداخته و میپردازند.
گاه مبانی و مقدمات سخن حوزه علمیه، به قدری از ساختار فکری یک غیرمسلمان یا غیرمتدین فاصله دارد که تلاش برای رساندن سخن اسلام به گوش آنها کاملا ناکام میماند و چه بسا، اثراتی مخرب داشته و منجر به نقض غرض شود.
البته نگارنده این یادداشت امیدوار است که تا کنون توانسته باشد این مهم را روشن سازد که خشت اول برای ساختن این گفتگو توسط نهادهای دانشگاهی در کشوری مثل آلمان، پذیرش سکولاریسم و تفکر لیبرال مدرن است. به بیان دیگر، موتور محرک این گفتگوها بیش از اینکه نهادهای دینی نظیر کلیسا باشد، سازمانهای دولتی و نهادهایی سکولار نظیر دانشگاهها هستند و اگر هم همکاریهایی توسط گروههای دینی انجام میگیرد، به هر حال زمین بازی، یک زمین سکولار است. اینکه آیا پیگیری گفتگوی ادیان در یک بستر دینی شیعی و بدون پذیرش یک رویکرد سکولار قابل انجام است یا خیر، خود موضوع دیگری است که باید جداگانه به آن پرداخت ولی آنچه که میتوان در هر مبنایی قبول کرد این است که پیش از تلاش برای تبلیغ دین اسلام و معرفی تفکر شیعی به دیگر مردم جهان، یک مرحله ناگزیر و زمانبر وجود دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. و آن مرحله، شناخت دیگران است. تا این شناخت نباشد، شناساندن خود به آنها ممکن نمیشود. گاه مبانی و مقدمات سخن حوزه علمیه، به قدری از ساختار فکری یک غیرمسلمان یا غیرمتدین فاصله دارد که تلاش برای رساندن سخن اسلام به گوش آنها کاملا ناکام میماند و چه بسا، اثراتی مخرب داشته و منجر به نقض غرض شود. شناخت شیوه فکر دیگران و مقدماتی که جهانبینی خود را بر آن بنا نهادهاند، کمک میکند که عدم تفاهم کاهش یابد و بابی برای گفتن و شنیدن این سخنان فراهم گردد.
حوزه علمیه امروز، به عنوان مولد فکری نظام جمهوری اسلامی و همچنین نهاد مرتبط با سرچشمه معارف اسلامی، اصلیترین سازمان و نهادی است که میتواند مذهب شیعه دوازدهامامی را به جهان معرفی کند و به نشر معارف اهل بیت (علیهم السلام) کمک کند و این مهم، بدون داشتن چشمی بینا و گوشی شنوا برای شناخت دیگر مردم جهان، مؤمنان به دیگر ادیان زنده دنیا و حتی شناخت مردمی که در گردش روزگار، از دسترسی به معارف توحیدی و الهی محروم ماندهاند، میسر نمیگردد و لایقترین و در عین مکلفترین جامعه برای گفتگو با جهانبینیهای متفاوت و فرهنگها و ادیان متفاوت، جامعه حوزوی شهر مقدس قم است.
گزارشی از روند شکلگیری حوزه علمیه قم
مؤسس حوزه؛ پایهگذار مبارزه با اسرائیل
روحانیت، حوزههای علمیه و اغتشاشات آبان 98
آخرین پاسخ به حجتالاسلام طاهری پیرامون علامه طهرانی