مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

حجت‌الاسلام والمسلمین رضا مختاری از استادان حوزه علمیه قم و از شاگردان حضرات آیات عظام بهجت، تبریزی، جوادی آملی، سبحانی، شبیری زنجانی، مظاهری و وحید خراسانی است. وی همچنین مؤسس و مدیر موسسه کتاب‌شناسی شیعه است. این مؤسسه تاکنون آثار گرانقدری در زمینه‌های فقه و تاریخ منتشر کرده که از جمله آنها می‌توان به کتاب «جرعه‌ای از دریا» که مجموعه‌ای از خاطرات آیت‌ﷲ‌العظمی سید موسی شبیری زنجانی است، اشاره نمود.

حجت‌الاسلام والمسلمین مختاری همچنین آثار مختلفی در زمینه‌های فقهی، تاریخی و اخلاقی به زبان‌های فارسی و عربی منتشر نموده که معروف‌ترین آنها «سیمای فرزانگان» در شرح حال علمای شیعه است. شایان ذکر است که او مدیر مسؤول دو فصلنامه کتاب شیعه نیز می‌باشد. درباره مسأله وضعیت پژوهش در حوزه پای سخن این استاد حوزه نشستیم.

درباره وضعیت علمی فعلی حوزه دو دیدگاه ظاهرا متناقض وجود دارد. بعضی بزرگان حوزه همچون آیت‌ﷲ‌العظمی شبیری زنجانی در بیانات خود به افت علمی طلاب اشاره دارند و طبعا وضعیت علمی حوزه را مناسب حوزه نمی‌دانند؛ و در سوی دیگر برخی فضلا معتقدند وضعیت علمی افت نکرده است و اتفاقا نسبت به سال‌های پیش از انقلاب رشد چشم‌گیری هم کرده است. مستند این دسته البته حجم تحقیقاتی است که در حوزه تولید می‌شود. نظر شما در این باره چیست؟

در مقایسه با گذشته، افت علمی هست. مثلا در گذشته یک طلبه خوش‌فکر خوش‌استعداد اهل مطالعه و مباحثه، در ۳۰ سالگی تا ۴۰ سالگی به اجتهاد می‌رسید و بار علمی خودش را می‌بست و نوبت ثمردهی‌اش می‌رسید. اگر زندگی شهید ثانی را ببینید، ۵۴ سال عمر کرده است، ولی آثاری که از شهید باقی مانده، در حدود ۲۸ جلد وزیری می‌شود که در موسوعه شهید ثانی چاپ شده و با مقدمه و فهرست، ۳۰ جلد شده است. بخشی از آثار ایشان هم بین رفته و اینها فقط آثار برجای‌مانده است. علاوه بر آنکه ایشان برای تحصیل به حوزه‌های مختلف مثل حوزه مصر و دمشق سفر کرده، شاگرد تربیت کرده و مدتی را هم از دست حکومت مخفی بوده است. شهید اول نیز همینطور است. تولد ایشان حدود ۷۲۴ و شهادت‌شان ۷۸۶ است که حدود ۶ دهه زندگی کردند، اما آثار ایشان هنوز مورد توجه است.

اما امروز اینطور نیست. طلبه بعد از سیکل و یا دیپلم وارد حوزه می‌شود و در حدود ۳۰ سالگی وارد درس خارج می‌شود و ۱۰ تا ۱۵ سال در درس خارج شرکت می‌کند و وقت ثمردهی، توانش از بین می‌رود؛ چون وارد مشکلات زندگی شده است. از یک طرف ما دیر مشغول تحصیل می‌شویم، در صورتی که سابقا گاهی افراد از ابتدای تحصیل وارد حوزه می‌شدند و گاهی هم حداکثر پس از ۵ سال تحصیل، وارد حوزه می‌شدند. از طرف دیگر مشکلات زندگی امروز هم مؤثر است که البته این مسأله قبلا هم بوده، ولی کمتر به آن توجه می‌شده؛ لذا بازدهی کم شده است.reza-mokhtari

اتقانی که در کارهای گذشتگان وجود داشته، مثل عناوین میرفتّاح یا کتاب‌های فقهی شیخ انصاری که در اوج است و آثار کاشف‌الغطاها و دیگران را وقتی با تولیدات فکری امروز مقایسه می‌کنیم، متوجه افت کارهای امروز می‌شویم. این معنای افت علمی است، و الا کارهای علمی زیادی انجام می‌شود که درصد زیادی هم ممتاز و قابل توجه است، ولی این مشکل را باید درمان کرد.

مقداری از این افت ناشی از این است که قبلا انگیزه برای کتاب خواندن و ممحض بودن در تحقیق، خیلی بیشتر بوده است. حتی در مقایسه دوره خود ما با دوره قبل، طلاب قبل خیلی جدی‌تر بودند؛ هم در کتاب خواندن و هم در تحقیق و کتاب خریدن و مباحثه کردن. امروز لااقل در طیفی از طلاب، نوعی بی‌حالی و بی‌انگیزگی مشاهده می‌شود. اگر در قدیم کتابی معرفی می‌شد، معمولا طلاب پیگیری می‌کردند که کتاب را کجا یا کدام کتابخانه دارد که بروند و ببینند؛ ولی الان اینطور نیست. خود من در جلسه‌ای، دو کتاب به طلاب معرفی کردم، یکی کتاب خاطرات مرحوم آقای فلسفی بود که گفتم این کتاب تجربیات یک عمر آقای فلسفی است، و یک بار هم کتاب «عزت شیعه» که مصاحبه‌هایی درباره امام موسی صدر بود.

وقتی کتاب را معرفی می‌کردم، با اینکه کتاب‌ها همراهم بود و به آنها نشان دادم، اما ذوق و شوقی در آنها نبود که بیایند و کتاب را بگیرند و ورق بزنند یا بپرسند که این کتاب را از کجا می‌شود تهیه کرد. الان طلاب فقط کتاب‌های درسی و کتاب‌های ساندویچی که برای شب امتحان می‌خوانند و امتحان می‌دهند می‌شناسند، ولی کتاب‌های دیگر را نمی‌شناسند. این یک خطر است که اولیای امر باید برای حل آن تدبیر کنند.

به نظر می‌رسد که پیچیدگی‌های فکری دوره ما و تغییر شکل‌های ارتباطی هم مؤثر باشد. ظاهرا حتی مرجعیت متمرکز شیعه تا پیش از وصل شدن خطوط ارتباطی تلگراف عراق به ایران و از ایران تا هند وجود نداشت چون اصلا امکان ارتباط وجود نداشت.امروز هم که موبایل و اینترنت وضعیت ارتباطات را به کلی زیر و رو کرده است.

بله. رشد ارتباطات، یک سلسله مشکلات را به دنبال داشته است. یعنی سلسله‌ای از مشکلات مربوط به عصر جدید است که باید برای حل آنها تدبیر کرد.

به طور کلی شما هم معتقدید وضعیت علمی حوزه، وضعیت مطلوبی نیست. نقدتان به دسته دوم چیست؟ کسانی که وضعیت امروز حوزه را با نیم قرن پیش مقایسه می‌کنند.

عمق ملاک است. زمان حاج شیخ عبدالکریم، تعداد طلاب حدود ۱۰۰۰ نفر هم نبوده، ولی تأثیری که داشته‌اند، به گونه‌ای بوده که هر کدام یک استان و یک شهر را اداره می‌کرده است. نمی‌شود گفت که آن‌وقت پژوهش زیاد نبوده، ولی الان زیاد شده. باید نسبت تعداد طلاب را هم توجه نمود.

بهتر است بحث را روی مصادیق ببریم تا مسأله روشن‌تر شود. به طور خاص ضعف پژوهش‌های حوزوی امروز در مقایسه با کارهای گذشته را در چه چیز می‌بینید؟

امروز پژوهش‌های فاخر و درجه اول در حوزه داریم که سابقا نبوده است. البته نبودن در سابق هم به این دلیل بوده است که ارتباطات و دسترسی به همه منابع ممکن نبوده است. ما امروز در طرح میراث فقهی که دو موضوع آن درباره درباره «غنا و موسیقی» و همچنین «رؤیت هلال» را چاپ کرده‌ایم،  در هر موضوع حدود ۵۰ رساله و اثر مستقل را شناسایی کرده و عمده‌اش را به دست آورده‌ایم و تصحیح کرده و منتشر نموده‌ایم. در گذشته اصلا ممکن نبود که کسی همه این آثار را به دست بیاورد. ولی در عین حال ضعف‌هایی هم هست. یکی از آنها صفرپژوهی است. به این معنا که ما درباره هر کار پژوهشی، باید تمام کارهایی را که قبلا شده است ببینیم و یک قدم بعد از آن برداریم. خیلی‌ها به قبل برمی‌گردند و تکرار مکررات می‌کنند و هیچ حرف جدیدی نمی‌زنند. مثلا در یک تحقیق فقهی، کاملا بی‌معناست که کسی بگوید من فقط روایات «وسایل الشیعه» را نگاه می‌کنم و تحقیقات علمای شیعه در طول ۱۰ قرن گذشته را توجه نکند.

من چند رساله راجع به رؤیت هلال با چشم مسلح دیده‌ام که اصلا توجهی به تحقیقات علمای پیشین نداشته‌اند و فقط روایات را دیده بودند. شاعر می‌گوید: «العلی محظورة الا علی/ من بنی فوق بناء السلف»؛ یعنی تنها کسی می‌تواند ادعای پیشرفت کند که بر بنایی که گذشتگان چیده‌اند، چیزی افزوده باشد. یا کسی درباره ارث زوجه مقاله نوشته است، ولی اصلا به رساله‌های علمای قدیم توجه نکرده است. خیلی وقت‌ها مدتی از عمر در راهی تلف می‌شود که قبلا جوابش داده شده است.

پس مهمترین ضعف به نظر من، صفرپژوهی است. کار تحقیقی نباید از ابتدا شروع شود، بلکه باید ناظر به سخن علمای پیشین هم باشد. به همین جهت، ما وقتی کتاب غنا را منتشر کردیم، مقام معظم رهبری، هم از آن تمجید کردند و هم مکرر به آن ارجاع دادند. یکی از فقها هم فرمودند که در غنا و هلال، این دو کتاب، ۵۰ درصد کار فقیه را انجام می‌دهد. چون فقیه از کجا می‌تواند به تمام کارهای قبلی احاطه پیدا کند؟ همه اینها در طی ۲۰-۱۰ کار پژوهشی جمع‌آوری شده و امروز به این شکل منتشر شده است.reza-mokhtari

یک مشکل دیگر هم تکرار مکرّرات است. مثلا در زمینه زندگی اهل بیت علیهم‌السلام، کتاب‌های بسیاری منتشر شده، ولی بسیاری از آنها برتری‌ای بر کتاب‌های قبلی ندارد؛ در حالی که کتاب جدید باید یک نکته مثبت نسبت به دیگران داشته باشد. علامه امینی می‌گوید و دیگران هم گفته‌اند که این کتاب‌هایی که می‌بینید، غیر از آنهایی که وهن به مقام ائمه است و بنیه علمی ندارد، خیلی‌شان تکرار مکررات است.

بخشی از این مسأله هم به این باز می‌گردد که طلبه در طول تحصیل باید با کتاب‌های دیگر آشنا شود و که این، یک کار تدریجی است که متأسفانه الان این اتفاق نمی‌افتد یا کمتر می‌افتد. یعنی استادان حوزه باید به کتب دیگر ارجاع بدهند و طلبه را مجبور کنند که با منابع جدید سر و کار پیدا کند و طبعا باید منابع هم در دسترس طلبه باشد.

بله. اشکالی که به نظام آموزشی ما در حوزه وارد است، این است که طلبه از همان سال اول و به تدریج، باید پژوهش را بیاموزد. ولی طلبه ما زمانی‌که به پایان‌نامه‌نویسی می‌رسد، هیچ‌کدام از این کارها را بلد نیست و همه اینها به عهده استاد راهنما و یا استاد مشاور می‌افتد. که اگر اساتید هم با این روش آشنا نباشند، عملا نتیجه خوبی از کار در نمی‌آید؛ در حالی که برخی پایان‌نامه‌های دانشگاه‌های خارجی، قابلیت انتشار دارند.

تنظیم پایان‌نامه و روال فعلی برای رتبه سطح سه و سطح چهار حوزه، آیا می‌تواند در رشد پژوهشی طلاب مفید باشد؟ در گزارشی که در شماره اول مجله خودتان یعنی کتاب شیعه از دیدار جمعی از فضلای حوزه علمیه قم با آیت‌ﷲ‌العظمی سیستانی آورده بودید از ایشان نقل شده که گفته بودند: شما قصد داشتید دانشگاه‌ حوزه کنید ولی حوزه را به دانشگاه تبدیل کردید.

اصل اینکه طلبه بتواند بنویسد و پژوهش کند و با روش آشنا شود، لازم است؛ چه در قالب پایان‌نامه یا در قالب دیگر. ولی باید سعی کنیم به آفاتی که دانشگاه به آن دچار شده، مبتلا نشویم. اگر هدف کار، یاد گرفتن باشد، خوب است، ولی اگر هدف، رشد درجات مادی باشد، فایده‌ای نخواهد داشت. آقایی می‌گفت روزی در دانشگاه به استادی گفتند که شما استاد راهنمای فلان پایان‌نامه هستید و بیایید برای جلسه دفاع. او گفته بود که من یادم نمی‌آید که استاد راهنمای چنین پایان‌نامه‌ای بوده باشم!

در قدیم هم پژوهش داشته‌اند و نتیجه کار را پیش یکی از مراجع می‌بردند و مرجع اجازه امور حسبیّه یا اجازه اجتهاد به ایشان می‌داده است. و حتی گاهی بعضی علما خودشان پیشنهاد تحقیق به فضلا می‌دادند. مثلا مرحوم آیت‌ﷲ بروجردی به آیت‌ﷲ خادمی اصفهانی پیشنهاد کرده‌اند که شما موضوع ارث زوجه را بنویسید که دست‌خط ایشان در صفحه ۶۴ کتاب فهرست مخطوطات آیت‌ﷲ خادمی که ما چاپ کرده‌ایم چاپ شده است. یا ایشان به آیت‌ﷲ حاج‌آقا رضا صدر پیشنهاد کرده‌اند که موضوع ارث زوجه را بنویسید. ولی هدف، پیشرفت علمی بوده است نه توجه به مادیات.

حال که بحث آیت‌ﷲ سیستانی و حوزه نجف شد، خود شما وضعیت آینده پژوهش در حوزه نجف را چطور ارزیابی می‌کنید؟ به نظرتان آیا این حوزه که از فضای بازتری در مقایسه با حوزه قم برخوردار است، می‌تواند به نتایج برتر پژوهشی دست یابد؟

ما که دوگانگی‌ای در حوزه‌ها نداریم؛ این تفکرات قدیم را باید کنار بگذاریم. رقابت‌هایی که قدیم بوده، اشتباه بوده است و الان هم اگر کسی درصدد ایجاد دوگانگی باشد اشتباه می‌کند. در قدیم نجفی‌ها به قمی‌ها می‌گفتند شما خارج منتهی‌الامال می‌خوانید و قمی‌ها به آنها می‌گفتند شما مفاتیح‌الجنان می‌خوانید!

البته فضای آزادتر لزوما خوب هم نیست و برخی مفاسد و مضرات را هم به دنبال دارد. مثلا در قم ما نماز جماعت‌های مرتب و منظمی در فیضیه یا حرم داریم. ولی در حرم سیدالشهدا اینطور نیست. وقتی ما رفتیم، سه نماز مغرب و عشا در آن واحد برگزار می‌شد که ما به آقای شیخ عبدالمهدی کربلایی هم پیشنهاداتی برای حل این مسأله دادیم. در صحن نجف اشرف هم اصلا نماز جماعت نبود و وقتی خدمت آیت‌ﷲ سیستانی این موضوع را عرض کردیم، جواب ایشان این بود که این مسأله اختلاف‌برانگیز است و نتیجه‌اش همان وضعیت چند نماز کربلا می‌شود.

البته فضای آزاد علمی خوب است و همین کرسی‌های آزاداندیشی که مقام معظم رهبری هم تأکید داشتند، خیلی خوب است و می‌تواند در مسائل علمی جوابگو باشد. در نظریات فکری هم گاهی برخی نظریاتی که در فضای آزاد مطرح می‌شود، «قربة الی ﷲ» نیست و گاهی برای جذب روشنفکرها است و گاهی برای مریدپروری یا چیزهای دیگر. ولی حوزه نجف کم‌کم به جایگاه قبلی خودش بازمی‌گردد.

امروز حوزه قم آنقدر گسترش و عمق پیدا کرده که حوزه دیگری به این راحتی نمی‌تواند به این جایگاه برسد؛ ولی هر کس هم برسد، باز جای شکرش باقی است، چون هدف ما یکی است. دانشگاه‌ها خواهرخواندگی برقرار می‌کنند و ما باید تمام حوزه‌ها را برای هدف رشد شیعه متحد کنیم.

به بحث اصلی بازگردیم؛ نگاه تاریخی در پژوهش‌های دانشگاهی یک بحث مهم و جا افتاده است. تا جایی که من دیدم در بین برخی علمای سنتی حوزه قم و نجف نیز این مسأله به خوبی مورد توجه بوده است. شما جایگاه این مسأله را در نتایج عمیق از یک تحقیق تا چه حد مؤثر می‌بینید؟

هر تحقیقی باید به پژوهش‌های قبلی متکی باشد و این شامل پژوهش‌های حتی یک ماه پیش هم می‌شود. بنابراین باید احاطه کافی بر موضوع داشته باشیم. یکی از اشکالاتی که ما داریم، این است که ما از تجربیات گذشتگان‌مان استفاده نمی‌کنیم. مثلا نثر و ادبیات عربی علامه شرف‌الدین، درجه یک است و طراز اول محسوب می‌شود. آیا متولیان امر بررسی کرده‌اند که کسی مثل شرف‌الدین چطور ادبیات خوانده که به این قدرت ادبی رسیده که در جهان عرب، به کتاب‌هایش اقبال شده است؟ قلم شرف‌الدین به قول برخی از اهل فن، مثل سرب مذاب آن‌قدر متقن و محکم است که مثل حلقه‌های زنجیری است که اگر بخواهی یک حلقه را برداری، کل زنجیر پاره می‌شود! ما از این تجربه‌ها بهره نمی‌بریم.

وجود کتابخانه‌های تخصصی را برای امر پژوهش چه اندازه لازم می‌بینید؟

وجود منبع برای کار تحقیقی، یکی از لوازم مهم است. مهمترین مجله شیعه در دوره اخیر، مجله «العرفان» لبنان است که نشر آن بیش از ۱۰۰ سال ادامه داشت. اما در کدام کتابخانه ایران می‌توانید یک دوره کامل آن را پیدا کنید؟ ما حدود ۱۵ سال از این مجله را جمع‌آوری کردیم و به نورمگز (noormags.ir) هم دادیم و روی سایت قرار دادند. یا دوره کامل مجلات جهان عرب مثل «مجمع اللغه» مصر، «مجمع اللغه» دمشق، مجله اصلاح در هند و خیلی دیگر از این منابع در اختیار نیست و مهمترین ضرورت برای یک پژوهش خوب، منابع مهم است. البته این مشکل تا حدی حل شده است. مثل همین کار نورمگز؛ ولی باز به اندازه کافی کتابخانه تخصصی نداریم. البته چون حس و حال تحقیق نیست، شاید کسی بگوید همین اندازه کافی است. برای تهیه کتاب هم البته مشکل هست. چه نسخه خطی، چه چاپی؛ هر کدام مشکلاتی دارد.

نشریات تخصصی هم البته در کنار روش تحقیق و منابع می‌تواند خیلی کارگشا باشد. چون در کار تخصصی تحقیقی، اطلاع از آخرین دستاوردهای فکری هم مهم است و هم خودش محرّک ذهن می‌تواند باشد.

نشریه تخصصی، هم لازم است و هم مفید؛ ولی به شرط اینکه شرایط لازم را داشته باشد. ما الان نشریه تخصصی داریم و خیلی از آنها هم درجه اول هستند، ولی یکی از آفاتی که نشریات ما به آن دچار شده‌اند، اولا همان تکرار مکررات است و دیگر اینکه خیلی از این نشریات چون رتبه علمی-پژوهشی یا علمی-ترویجی گرفته‌اند، انگیزه اصلی برای نوشتن در این نشریات، انگیزه‌های مادی شده است که مثلا رتبه دانشگاهی افزایش یابد یا حقوق، بیشتر شود؛ ولی انگیزه علمی مطرح نیست. حتی یکی از صاحبان این نشریات می‌گفت که ما ۱۵ نسخه تکثیر دستی می‌کنیم و بیشتر کار، دیجیتال است. بنابراین هدف، رشد علم نیست. باید فاتحه علم و پژوهشی را که بخواهد به حقوق و مزایا بازگشت کند، از ابتدا خواند.

لذا من برای مجله «کتاب شیعه»، علیرغم اصرار دوستان برای رتبه دانشگاهی و حوزوی، اقدام نکرده‌ام؛ و این کار هم به دو جهت بوده است: اولا برخی معیارهای‌شان معیارهای درستی نیست. مثلا دو مقاله نباید از یک نفر باشد. در صورتی که ممکن است یک نفر دو مقاله خوب داشته باشد و با این قانون مجبورند سراغ اسم مستعار بروند. مشکل دوم این است که آدم را به دروغگویی و دروغ‌نویسی مجبور می‌کنند. چون باید لیست بلندی تهیه شود که مثلا این آقا از فلان کشور خارجی یا آن آقا از فلان دانشگاه عضو هیأت تحریریه هستند؛ در صورتی که همه اینها در حد حرف است و حداکثر در حد یک تماس و اعلام است و نه بیشتر. پژوهش‌های ما برای ریشه‌کنی دروغ و اصلاح اخلاق است، ولی این کار عملا به دروغ می‌انجامد. یک معیار غلط دیگر هم این است که مصاحبه نباید باشد! در صورتی که ممکن است یک نفر قلم خوبی نداشته باشد، ولی می‌تواند مصاحبه کند.

به عنوان سؤال آخر اگر بخواهید نقدی به کارهای خودتان بکنید، چه نقدی می‌کنید؟

تجربه‌ای که درباره کارهای خودم دارم و به رفقا هم سفارش می‌کنم، این است که نباید همزمان روی چند پژوهش کار کرد و باید یک کار را سر و سامان داد و بعد سراغ کار دیگر رفت. مثلا «سیمای فرزانگان»، علیرغم اینکه ۲۶ بار چاپ شده، ولی هنوز کامل نشده است؛ یا سال‌ها درگیر شرح حال شهید ثانی بوده‌ام، ولی هنوز کامل نشده است. کارهای ناقص دیگر در کارهای فقهی هم مانده است.

آقای شبیری درباره کتاب «جرعه‌ای از دریا» گفتند جلد اول «جرعه‌ای از دریا» غلط‌هایی دارد که استناد آنها به من درست نیست. ایشان گفتند که دلیل این مسأله هم این بود که این گفته‌ها را در مسیر از من شنیده بودند و ضبط درستی نشده است. درباره جلد دوم هم گفتند مشکلاتی بوده که گویا تصحیح شده است، ولی جلد سوم که قرار است چاپ شود را گویا پیش از چاپ برای تصحیح به ایشان داده‌اید و مورد تأیید ایشان است.

بله. در چاپ اول، این مشکلات بود و در چاپ دوم تصحیح شد. البته مقداری از اشکالات طبیعی است. درباره جلد اول اگر می‌خواستیم این کار را برای تصحیح به ایشان بدهیم، موافقت نمی‌کردند و ما این کار را چاپ کردیم که کار راه بیفتد و چاپ بعدی با تجدید نظر چاپ شده است و اشکالات برطرف شده است. چون در پیاده‌سازی، گاهی این مشکلات پیش می‌آید. مثلا «فاضل قفقازی» را کسی که از نوار پیاده می‌کرده، فاضل خبازی شنیده است. ضمن اینکه در جلد دوم هم غلط‌های جلد اول تصحیح شده است.

تمام این مطالب ضبط شده از ایشان، باید به مناسبت بحثی که مطرح می‌شود، ضبط شده و پیاده می‌شد که کار وقت‌گیری است و خود ایشان هم فرصت کمی دارند. مثلا جلد سوم را فروردین امسال به ایشان تحویل دادیم که تصحیح کنند، ولی هنوز چند صفحه از آن مانده، چون ایشان فرصت زیادی ندارند. ولی کار ما آماده چاپ است و منتظر تصحیحات ایشان هستیم. ما قصد پوشاندن مشکلات را نداریم. در کتاب‌های دیگر خودمان هم تکمیل و تصحیح را در جلدهای بعدی و چاپ‌های بعدی آورده‌ایم. حتی در جلد سوم هم که در راه است، اخطاء جلد دوم آمده است.

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. ملکی معاف 

    بسیار مصاحبه ارزشمندی بود

پاسخ دهید