نشست نقد و بررسی کتاب لعنهای نامقدس، نوشته حجتالاسلام مهدی مسائلی، چهارشنبه اول بهمن ۱۳۹۳، با حضور جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در مدرسه علمیه امامین جوادین علیهماالسلام، برگزار شد.
مهدی مسائلی نویسنده کتاب لعنهای نامقدس، در ابتدای این نشست، به بیان توضیحاتی درباره دلایل تالیف کتاب پرداخت و گفت: برخی که برای توهین و لعن به مقدسات اهل سنت ارزش ویژهای قائلاند، حتی تقیه را به گونهای بازتعریف میکنند که منافاتی با رفتارشان نداشته باشد و در برابر انتقادها و اشکالهای وارده بر خود، دست به تغییر لحن و تغییر ادبیات میزنند و تلاشهای فراوانی برای توجیه نظریات و اقدامات خود در شبکههای مجازی انجام میدهند.
وی همچنین گفت: این کتاب، پاسخی است به این دسته، تا شروعی برای پاسخ گفتن به این شبهات باشد. به همین دلیل، محور کار را بر «تبری» قرار دادیم و ابعاد مختلف آن را بررسی کردیم.
مسائلی با بیان اینکه بخشی از موضوع تبری، تبیین محدودیتهای ابراز و اظهار تبری است، گفت: پرداختن به مسئله تبری از این رو دارای اهمیت است که توصیهکنندگان به لعن و دشنام، ادعا میکنند آنها که با لعن و سب و دشنام مخالفاند، اساسا با تبری مخالفاند. این گروه، فحش و دشنام را مساوی با تبری قرار میدهند و وظیفه تبری را با نوشتن فحشنامهها انجام میدهند.
مراتب سهگانه تبری؛ قلبی، عملی، گفتاری
وی با بیان مراتب سهگانه تبری گفت: اصل تبری نسبت به دشمنان خدا و به علت دشمنی آنان با خدا، در قلب است. این تبری باید از روی معرفت باشد. مرحله بعدی تبری، تبری در عمل است که مومنان باید در رفتار هم با دشمنان خدا فاصله بگیرند و مانند آنها نباشند. سومین ساحت تبری، تبری در گفتار و اظهار آن است.
مهدی مسائلی با اشاره به آسیبهای تبری در گفتار و اظهار آن گفت: ممکن است کسی توحید نظری و عملی نداشته باشد، اما در اظهار آن اهل تظاهر باشد. همینطور، ممکن است تبری قلبی و عملی نداشته باشد، و تنها به دنبال اظهار تبری در گفتار باشد. بنابراین اظهار تبری، و تبری در گفتار، لزوما به معنای باور قلبی به تبری از دشمنان خدا نیست. همانطور که ابراز تولی هم لزوما به معنای خود تولی و باور به آن نیست و میتواند کاملا از روی تظاهر باشد.
وی در توضیح این گزاره گفت: امیرالمومنین علیهالسلام در یکی از بیانات خود فرمودهاند که زمانی میرسد که حیات شما بسته به این است که از ما تبری بجویید و شرایط به گونهای است که اگر از ما تبری گفتاری نجویید، برای جان شما خطری ایجاد میشود و در این حالت، ابراز تبری از ائمه برای حفظ جان، جایز بلکه واجب است. گرچه تبری از معصومین علیهمالسلام در نظر و عمل، باعث انحراف است، اما حتی تبری در گفتار بنابر مقتضیات زمانه، میتواند جایز باشد؛ همانطور که تبری از دشمنان خدا واجب است، اما لازم نیست در هر حال اظهار شود.
دشنام در سیره معصومین علیهمالسلام
حجتالاسلام مهدی مسائلی همچنین در تشریح بخشهای دیگری از کتاب «لعنهای نامقدس»، به دشنام در سیره معصومین پرداخت و گفت: دشنام، دور از شأن مومن است و از ادب پیشوایان هم به دور است. معصومین علیهمالسلام، حتی در جواب دشنام هم دشنام نمیدادند و به آیه شریفه قرآن کریم عمل میکردند که میفرماید: «و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما».
وی همچنین با اشاره به تصریحات قرآن کریم درباره سبّ دشمنان خدا گفت: آیه شریفه ۱۰۸ سوره انعام میفرماید: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ». بر این اساس هم دشنام جایز نیست، چرا که دشنام به مقدسات مخالفان، سبب دشمنی بیشتر و تبلیغ منفی بر ضد مذهب حق میشود. برخی این آیه را تنها مختص کفار و مشرکین دانستهاند و از این رو، تعلیل کردهاند که بنابراین سبّ کسانی غیر از کفار و مشرکین جایز است. در حالی که تعلیل آیه، حاکی از نادرست بودن این تفسیر است. چطور ممکن است آیه شریفه قرآن حتی از دشنام به بتپرستان هم نهی کند، اما دشنام به غیربتپرستان و مسلمانان جایز باشد؟ علاوه بر این، آیه شریفه، در تعلیل این حکم، تصریح کرده که سبّ کافران و مشرکان، از این رو جایز نیست، که آنها هم در آن صورت به مقدسات ما دشنام خواهند داد. و بعد از این بخش آیه هم میفرماید که ما عمل هر امتی را برایشان زینت دادیم و بنابراین دشنام دادن به آنها، جایز نیست.
مهدی مسائلی در ادامه گفت: در کتاب لعنهای نامقدس، اشاراتی به نظرات و آرای سه تن از بزرگان شیعه درباره سبّ و دشنام شده و مواردی از نظرات آیتﷲ سید محمد حسینی شیرازی، علامه سید محمدحسین طباطبایی و آیتﷲ جوادی آملی ذکر شده است که بر حرمت سب و دشنام و لعن تاکید شده است. آیتﷲ سید محمد حسینی شیرازی در آثار مختلف خود، بر حرمت سبّ و دشنام تاکید کرده و بارها به حدیث حضرت امام علی علیهالسلام اشاره کرده که به اصحاب خویش فرمودهاند: «إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ».
نویسنده کتاب لعنهای نامقدس همچنین درباره نظرگاه کسانی که تبری را مساوی با دشنام و لعن عمومی میدانند، گفت: اینها تبری را تنها مربوط به یک مسئله تاریخی میدانند و فقط با یک نقطه کار دارند و تنها آن نقطه را تاریک میدانند، در حالی که تبری باید نسبت به همه کسانی باشد که از «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» رویگردان هستند و برخلاف آن رفتار میکنند و تفاوتی نمیکند که در چه زمانی و در چه مکانی و درباره چه موضوعی باشد.
علما و فقها، چندان به مسئله لعن نپرداختهاند
حجتالاسلام مهدی مسائلی در توضیح بخش دیگری از کتاب گفت: بر خلاف برخی که معتقد به جواز سب و دشنام علنی و حتی تصریح به اسماء هستند، اما بعضی دیگر معتقدند گرچه نسبت به سب و دشنام، نهی وجود دارد، اما لعن به جای خود درست است و به معنای نفرین است و معنای توهینآمیز ندارد.
وی با این حال گفت: بسیاری از علما و فقها، به مسئله و همه وجوه آن نپرداختهاند، اما با این حال، آیتﷲ جوادی آملی در درس تفسیر خود، سب و دشنام و لعن را در کنار هم به کار بردند، و در تفسیر تسنیم هم همین مبنا در نیم صفحه تشریح شده است.
مهدی مسائلی، گرچه اذعان کرد که لعن، از حیث معنای لغوی، متباین با سب و دشنام است، اما با این حال تاکید کرد: نگاهی به مصادیق سب و دشنام و لعن، نشان میدهد که رابطه مصادیق این عناوین، تباین نیست و این دو، عموم و خصوص من وجه هستند و گرچه بعضی از لعنها به معنای نفرین هستند و مورد نهی قرار نمیگیرند اما برخی دیگر جایز نیستند، چرا که به معنای سب و دشنام به کار میروند.
این پژوهشگر حوزوی درباره لعنهای موجود در قرآن کریم گفت: نفرین علیه دشمنان و خدا در قرآن و احادیث ائمه علیهمالسلام، فقط در مقام دعا بوده است، نه دشنام و سب. همین لعن اگر عمومی باشد و به شخص خاصی گفته شود، میتواند به معنای توهین هم باشد. مثل اینکه ما اگر در خیابان به کسی بگوییم خدا پدر تو را لعنت کند، مطمئنا این گزاره، تلقی به توهین میشود و نمیتوان این لعن به معنای نفرین است، اما لعن کلی ظالمین و کفار در قرآن کریم و روایات، اینگونه نیست.
نقدها و نظرات
۱- مصادیق دستهبندیهای لعن باید ذکر میشد
در ادامه، طلاب و فضلای حاضر در نشست، به بیان نقدها، نکتهها و پیشنهادهایی درباره کتاب لعنهای نامقدس پرداختند.
اولین منتقد کتاب «لعنهای نامقدس» در نشست نقد این کتاب گفت: دستهبندی لعنهای قرآنی و روایی که در این کتاب آمده، کار لازمی بود که به خوبی انجام شده، اما علاوه بر این، لازم بود مصادیقی برای هر کدام از این دستهبندیها از قرآن و روایات ذکر میشد تا مستند بودن هر کدام از موارد، مخصوصا برای مخالفان نظریات مطرح شده در این کتاب، روشن شود.
یکی دیگر از حاضران در این نشست گفت: رابطه میان شیعه و اهل سنت، علاوه بر اینکه یک موضوع فقهی است، یک موضوع مربوط به فقه حکومت هم هست، اما نه در این کتاب و نه آثار علما و فضلای حوزهها، به این مسئله پرداخته نشده است که روابط میان اهل سنت و شیعه، در حکومت اسلامی باید چگونه باشد و حق انجام مناسک و دیگر اعمال و رفتار، چه تعاریف و احکامی دارد.
۲- بیتوجهی به سیره معصومین در وحدت
ارجاع فراوان به روایات، در سخنان یکی دیگر از طلاب حاضر در نشست نقد کتاب، از محاسن «لعنهای نامقدس» معرفی شد، اما با این حال، تاکید شد: اما جای خالی پرداختن به سیره معصومین علیهمالسلام را میتوان در آن دید. چرا که دقت در سیره معصومین میتواند به ما نشان دهد که رویکرد ایشان در وحدت چگونه بوده و چگونه رفتار میکردهاند که منجر به همزیستی میان شیعیان، اهل سنت و حتی حاکمان جور میشده است. بیتوجهی به سیره معصومین، در حالی است که میتوان رویکرد وحدت اسلامی را با توجه به آن استخراج کرد.
وی همچنین گفت: جای راهحلها برای رسیدن به وحدت هم در این کتاب خالی است. گرچه نمیتوان انتظار طراحی مدل اجرایی برای رسیدن به وحدت، از این کتاب داشت، اما دستکم امکان بیان راهحلهایی محوری و کلی وجود داشت.
این دانشآموخته حوزه علمیه قم، در بخش دیگری از نقدهای خود به کتاب لعنهای نامقدس، افزود: مخاطب این کتاب کیست؟ آیا شخصیتهای حوزوی طراز اول سنتی حوزه، مخاطب آن هستند یا کسانی مانند یاسر الحبیب؟ مخاطب باید در این کتاب روشن میشد تا مفاهیم آن واضحتر باشد و مشخص باشد در پاسخ به چه شبههها و اندیشههایی است.
۳- اشکال در پخش، صفحهآرایی و حروفچینی
طلاب و فضلای دیگری نیز در این نشست به بیان نقدها و پیشنهادهای خود پرداختند. یکی از فضلای حاضر در این جلسه، با انتقاد از پخش نامناسب کتاب گفت: کتاب به دست افراد علاقمند نمیرسد. در حالی که باید شیوه پخش به گونهای باشد که دسترسی آسان کسانی که علاقمند به این مباحث هستند، فراهم شود. وی همچنین علاوه بر تاکید بر حروفچینی نامناسب و خستهکننده کتاب گفت: تقریبا در هیچکدام از آثاری که به این مسائل پرداختهاند، روشن نشده که رویکرد ما به وحدت چیست. آیا ما به وحدت حداقلی باور داریم یا وحدت حداکثری؟ وحدت از نظر ما یک تفکر است، یا تنها یک استراتژی و تاکتیک؟
وی همچنین گفت: باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا اگر روزی معادله تناسب تعداد اهل سنت و شیعه تغییر کرد، باز هم حرف ما همین است؟ این طلبه حوزه علمیه قم به پاسخ آیتﷲ خامنهای به این سوال اشاره کرد و گفت: ایشان در پاسخ به سوال من گفتند که ما حقیقتا قائل به اخوت بین شیعیان و اهل سنت هستیم. وی در تبیین نظرات رهبر معظم انقلاب درباره اهل سنت گفت: ایشان اهل سنت را جزء مومنون میدانند و نظر مشهور را نمیپذیرند، بلکه در این باب، نظر مقدس اردبیلی و شیخ عبدالکریم حائری را راجح میدانند و غیبت آنها را هم جایز نمیدانند.
وی در ادامه، به دعای ندبه اشاره کرد و گفت: یکی از شواهد لزوم حفظ وحدت و دوری از پرداختن به اختلافات و درگیریها، دعای ندبه است که صرفنظر از اختلافاتی که درباره اعتبار آن وجود دارد، سکوت این دعا درباره دوره ۲۰ و چند ساله حکومت خلفا، نشانه روشنی است بر لزوم حفظ وحدت.
۴- چرا تنها به منهیات لعن پرداخته شده است؟
منتقد دیگری، پرداختن صرف به منهیات لعن و عدم بیان موارد جواز آن را یکی از اشکالات کتاب دانست و گفت: باید علاوه بر بیان لعنهای نادرست و غیر جائز، لعنهای درست و جائز بیان میشد؛ چرا که با این رویه، ممکن است تصور شود حتی بر ضد اسرائیل و همجنسگراها هم نمیشود سخنی گفت. در همین حال تفکیک بین حکم اولیه و ثانویه هم لازم است که در اینچنین آثاری مورد توجه قرار گیرد و هر دو این احکام تبیین شود. شیوه فعلی کتاب، موجب مطرح شدن این شبهه میشود که شما کلا لعن را قبول ندارید. در حالی که محکمات لعن را حتی میتوان در آثار اهل سنت و منابع روایی آنان هم یافت و به آن استناد کرد.
وی همچنین پیشنهاد کرد علاقمندان به این مباحث، با بیان انتقادات و پیشنهادات خود، برای اصلاح اینگونه کتابها و آثار ارزشمند تلاش کنند و حتی جامعه علمی برای اصلاح اشکالات کتاب شکل گیرد تا این تلاش به یک گفتمان جدی و اثرگذار تبدیل شود و کمتر مورد طعن قرار گیرد.
۵- اسم و طرح جلد چالشبرانگیز و آزاردهنده
یکی دیگر از حاضران در نشست نقد کتاب «لعنهای نامقدس» گفت: اسم و طراحی جلد کتاب، باعث زده شدن مخاطب اصلی میشود؛ مخصوصا وجود شاخ و برخی عناصر دیگر در جلد، باعث میشود کتاب حتی خوانده نشود. علاوه بر این، در این کتاب بارها گفته شده است که عمده روایاتی که درباره لعن آمده، سند ضعیف دارد، در حالی که باید مصادیقی از این روایات ذکر میشد و ضعف سندی آنها اثبات میشود تا این گزاره در حالت یک ادعا باقی نمیماند.
همچنین یکی از حاضران، عدم تاکید بر لزوم برائت و ولایت در اندیشه شیعی را یکی از ضعفهای کتاب خواند و گفت: برائت در این کتاب درست نشان داده نشده است. اسم کتاب هم باید به جای «لعنهای نامقدس»، «لعنهای مقدس» بود و بخش درست لعن بیان میشد تا این پرچم از دست تندروها گرفته شود.
پاسخهای نویسنده کتاب به برخی نقدها و نظرات
در پایان نشست، حجتالاسلام مهدی مسائلی نویسنده کتاب لعنهای نامقدس، به برخی از موارد گفته شده از سوی منتقدان و حاضران پاسخ داد و گفت: در کتاب «پیشگامان شیعه، پیشگامان وحدت»، به موارد متعددی از سیره معصومین علیهمالسلام در قبال دولتها و مذهبها آمده است. متاسفانه ما خطبه شقشقیه را خیلی به رخ میکشیم و درباره آن سخن میگوییم، اما مشورتهایی که امیرالمومنین به حکومتهای مختلف میدادند را نادیده میگیریم. پاسخ امام علی علیهالسلام به مشورتخواهی خلیفه دوم درباره حضور مستقیم در جنگ و فرماندهی لشکر، از او خواست این کار را نکند، و امکان خطر جانی برای خلیفه را دلیل این نظر خود اعلام کرد و این سخن امام علی علیهالسلام، نشان میدهد که ایشان برای جان او ارزش قائل بودند.
وی همچنین درباره مخاطب اصلی کتاب لعنهای نامقدس گفت: همه کسانی که لعن عمومی را ترویج میکنند، مخاطب این کتاب هستند. نویسنده کتاب، در ادامه در پاسخ به انتقاداتی درباره عدم تبیین درست لعنهای صحیح در کتاب و پرداختن صرف به لعنهای ناصحیح گفت: کتاب را باید کامل خواند و اگر کامل خوانده شود، نقصی در بیان لعن درست نیست و همه موارد به خوبی تشریح شده است.
مهدی مسائلی، در پاسخ به انتقادات وارده بر نام کتاب و طراحی جلد آن هم گفت: عنوان کتاب، عملیات انتحاری برای جذب آن طیف بود و این کار پاسخ داده است؛ چرا که بسیاری کتاب را خواندهاند تا آن را نقد کنند. وی همچنین بر علمی بودن روش کتاب تاکید کرد و گفت: هدف این کتاب، تبیین لعنهای ناصحیح بوده است، بنابراین نمیشد تبلیغی برخورد کرد.
ملکی معاف
خداوند آقای مسائلی و همه کسانی که ناگفته های تشیع را نیز بیان می کنند و جامعه را یک بعدی و افراطی بار نمی آورند محفوظ بدارد
ملکی معاف
گزارش جالبی بود. خدا را سپاس که در حوزه های علمیه کسانی هستند که به این آثار هم توجه کنند. یک نکته تکمیلی درباره خطبه شقشقیه عرض می کنم:
بنده سالها پیش در یک مقاله خواندم که خطبه شقشقیه در یک سخنرانی عمومی نبوده زیرا در وسط سخنرانی عمومی مثل نماز جمعه و غیره نامه و عریضه خدمت حضرت نمی دادند و اگر نامه ای می دادند حضرت سخنرانی را قطع نمی فرمود. بنابراین این سخنان را حضرت در یک جمع محدود بیان فرمودند که نوعی درد دل بوده و وسط فرمایشهای ایشان عریضه ای به ایشان دادند که حضرت سخن را قطع فرمودند.
همچنین از اینکه فرمودند « شقشقة هدرت » نیز می توان فهمید اینگونه درد دلها به ندرت از ایشان صادر می شد.
همچنین اصرار ابن عباس برای ادامه یافتن این بیانات نشان می دهد حضرت چنین مطالبی را به ندرت بیان می کردند و سفره دل را هر جا باز نمی کردند.