توصیف کتاب
دانش اصول فقه، پس از فقه، موثرترین دانش در فرآیند اجتهاد و نتایج فقهی آن است. گریز از اصول فقه برای هیچ فقیهی ممکن نیست؛ حتی کسانی که تحت عنوان اخباری، مخالف اصول فقه به شمار میروند، هنگام استفاده از روایات و نیز در مباحث نظری که در نقد برخی منابع و ادله فقه ارائه میکنند، عملا وارد حوزه اصول فقه میشوند. نسبت دانش اصول فقه با دانش فقه، مانند نسبت دانش منطق با همه دانشهاست که در همه مباحث آنها حضور دارد و اثر خود را بر جای میگذارد.
با وجود میراث گرانسنگی از دانش اصول فقه، نگاه معطوف به فقه در «اصول فقه» باعث شده است توجه ثانوی به این دانش در بسیاری از مباحث آن مغفول ماند. بسیاری از مباحثی که در اصول فقه معطوف به فقه مطرح است، میتواند درباره خود اصول فقه هم مطرح شود. این نگاه ثانوی، حوزهای از مباحث فلسفی مضاف به اصول فقه را پیش رو میگذارد. منابع و ادله علم اصول یکی از سرفصلهای درخور بررسی در فلسفه اصول فقه است. منابع و ادله فقه در متن مباحث معطوف به فقه در اصول فقه، از دیرباز مورد بحث و بررسی بوده است. سرفصلهای قرآن، سنت، عقل و اجماع در بسیاری از متون اصول فقهی، مشهود اهل فن است؛ اما منابع و ادله قابل استناد در اصول فقه، غالبا موضوع بحث و بررسی نبوده است. نویسنده این اثر گرانقدر در این پژوهش تلاش کرده است به این پرسش اصلی پاسخ دهد که در اصول فقه کدام منابع و ادله و با چه کیفیت و کمیتی قابل استفادهاند.
در مقایسه با منابع و ادله فقه، منابع و ادله اصول فقه از سابقه قابل اعتنایی در بررسی و تحقیق برخوردار نیست. در حقیقت اصول فقه با سابقه طولانیای که دارد، متکفل بررسی و تحقیق در منابع و ادله فقه است؛ اما دانشی مقدم بر خود اصول فقه که منابع و ادله اصول فقه را بررسی کند سراغ نداریم. اثر حاضر، به دنبال شناسایی منظم، مدون و عمیق منابع و ادله علم اصول میباشد. پرسش اصلی نیز، این است که منابع و ادله معتبر علم اصول کدامند و شناخت آنها چه نقشی در مباحث اصول فقه و چه تأثیری بر آن مباحث دارد. گرچه نویسنده به بسیاری از سؤالات فرعی در این زمینه نیز پاسخ داده است: اینکه آیا منابع و ادله اصول فقه همان منابع و ادله فقه است؟ ملاک اعتبار منابع و ادله چیست؟ تفاوت منبع و دلیل و رابطه آنها با هم چیست؟
ساختار کتاب
نویسنده کتاب، فصل اول کتاب را به کلیات اختصاص داده است، کلیاتی که گفتار اول آن به مفاهیم، و گفتار دوم به گزارشی تاریخی تحلیلی از منابع و ادله اصول فقه اختصاص یافته است. نویسنده در بخش مفاهیم، برای رسیدن به تصوری درست از عنوان «منابع و ادله علم اصول فقه» ابتدا به تبیین مفردات این ترکیب و سپس مقایسه آن با مفاهیم مشابه و اشتباهبرانگیز پرداخته است. به همین منظور مفاهیم منبع و دلیل و اصول فقه را تعریف و بررسی نموده است. مؤلف، منبع را در کاربرد منابع علم اصول، امری خارج از علم اصول میداند که گزارههای اصولی از آن اقتباس میشود. در تعریف اصول فقه، نویسنده، اصول فقه را بر دو محور موضوع و محور مباحث تعریف نموده است. طبق محور موضوع، اصول فقه دانشی است که درباره ادله فقه از آن جهت که دانش فقهی به ما میدهند و راههای استفاده و اثبات مطالب از این ادله بحث میکند. نویسنده تعریف به مباحث را بر تعریف به موضوع مرجح میداند.
در ادامه، ویژگیهای مباحث اصول فقه و تعریف برگزیده اصول فقه آورده شده است. مؤلف پس از تبیین مفردات، به تعریف «منابع و ادله اصول فقه» پرداخته است: «منابع اصول فقه آن اموریاند که دانشمندان اصول فقه با به کارگیری قوای ادراکی خود، گزارههای اصولی را از آن به دست میآورند.» در تعریف ادله اصول فقه نیز باید گفت: «ادله اصول فقه راهها یا کاشفهای رسیدن به منابع اصول فقه برای استناد به آن منابعاند».
در گفتار دوم این فصل، گزارشی تاریخی تحلیلی از منابع و ادله اصول فقه آورده است. به همین منظور ابتدا پیشینه طرح موضوع، دیدگاه اصولیهای مخالف، اصولیهای موافق، نخستین برخورد دو دیدگاه و تأثیر ثمره عینی ثمره دیدگاهها بیان گردیده است. مؤلف در ادامه به استقرای منابع و ادله اصول فقه در کفایة الاصول (منابع و ادله عقلی و نقلی) پرداخته است. نویسنده در پایان این فصل، سه محور را برجسته مینماید: ۱- تفاوت استفاده از منابع و ادله مختلف. ۲- معیار اعتبار منابع و ادله ۳- فایده شناسایی منابع و ادله اصول فقه.
در ادامه مباحث کتاب، فصل دوم به منابع نقلی اصول فقه و ادله آن اختصاص یافته است. معیار نقلی بودن در حوزه علوم اسلامی به طور کلی، در بیان گذشته این بوده که انسان با فکر و نظر خودش به آن نمیرسد، بلکه با خبر دادن کس دیگری از وضع شرعی یا پدیده خارجی به آن میرسد؛ بنابراین منبع نقلی جایی است که از آن درباره اوضاع یا پدیدههای خارجی خبر گرفته میشود. بر اساس این معیار، قرآن و سنت تحت عنوان منابع و ادله نقلی در این فصل، طی دو گفتار توسط نویسنده بررسی گردیده است. بنابراین گفتار اول به قرآن و گفتار دوم به سنت اختصاص یافته است. اگرچه اصل حجیت و اعتبار قرآن کریم از مبانی کلامی مفروض و مسلم ماست، اما چند محور را نویسنده در این گفتار مورد بررسی قرار داده است. اول: چالشهای استنباط از قرآن کریم است که در دانش علوم قرآن سابقه دارد، مانند نسخ، محکم و متشابه و اختلاف قرائات. دوم: دستهبندی و گزارش کوتاهی از مطالب اصول فقهی در قرآن کریم (مواردی شامل بیان کلی منابع و ادله معتبر و غیر معتبر، معرفی قرآن به عنوان منبع فقه، حجیت منبع بودن سنت برای فقه و حجیت منبع یا دلیل بودن عقل برای فقه) و سوم ادله راهبرنده به منبع قرآن (نظیر ظواهر الفاظ قرآن کریم که خود شامل: مضامین عالی و دور از فهم عادی، وجود تخصیص، تقیید و غیره، تفسیر به رأی بودن اخذ به ظواهر، و انحصاری بودن فهم قرآن برای اهل بیت علیهمالسلام میباشد. نویسنده در گفتار دوم که تحت عنوان سنت است، نگاهی به نقش شؤون معصوم علیهالسلام در استناد به سنت در اصول فقه داشته است؛ همچنین بازخوانی قلمرو استناد به سنت در اصول فقه، و ادله راهبرنده به سنت را مورد بررسی قرار داده است.
فصل پایانی و سوم کتاب، به منابع و ادله عقلی اصول فقه اختصاص داده شده است. بدون شک دستهای مهم و تأثیرگذار از منابع اصول فقه، عقلیاند. مراد از عقلی در اینجا معنای جامعی است که در مقابل «نقلی» قرار میگیرد؛ یعنی هر آنچه نقلی نیست. بنابراین هر آنچه غیر از قرآن و سنت و ادله مربوط به آنها باشد، میتواند موضوع این فصل باشد. این فصل از پنج گفتار تشکیل شده است. در گفتار اول مبحث به کارگیری عقل در اصول فقه (بررسی نظریه نقلمحوری در اصول فقه، اصول فقه و چالشهای به کارگیری عقل در فقه)، در گفتار دوم بحث اجماع، گفتار سوم عرف و بنای عقلا، گفتار چهارم دانشهای عقلی اسلامی و در نهایت گفتار پنجم نقش دانشهای زبانی و هرمونتیک در منابع اصول فقه، مورد واکاوی قرار گرفته است.
نویسنده در پایان کتاب، نتیجهگیریای از مباحث خود داشته است که به جهت مطالعه و تحقیق بیشتر، در ادامه اطلاعات کتابشناختی اثر میآید.
کتابشناسی
سیفﷲ صرامی، منابع و ادله علم اصول فقه، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (پژوهشکده فقه و حقوق)، چاپ اول، زمستان ۹۳، ۱۷۰۰۰ تومان.
فقه
با سلام و تشکر از ابتکار خوبتان در معرفی کتب جدید
در بخش کتاب شناسی در پایین این معرفی نامه، سیف الله صرامی درست است نه مدبر
با تشکر