مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت
به بهانه‌ی انتشار کتاب «قبسات من علم الرجال؛ أبحاث السید محمدرضا السیستانی»

این نوشتار مروری است انتقادی بر کتاب «قبسات من علم الرجال، أبحاث السید محمدرضا السیستانی» نوشته‌ی سیدمحمد بکاء؛ وی که از شاگردان حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدرضا سیستانی (پسر ارشد آیت‌ﷲ‌العظمی سیستانی) است، تلاش کرده تا مباحث حدیثی یا رجالی‌ درس‌های استادش - که به مناسبت بحث‌های مختلف در دروس وی مطرح شده است - را در این مجموعه‌ی تحقیقی گردآوری کند.

مقدمه

حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمدرضا سیستانی (ت ۱۷ ربیع‌الاول ۱۳۸۲ق) پسر نخست آیت‌ﷲ سید علی سیستانی (ت ۹ ربیع الاول ۱۳۴۹ق) و متولی دفتر وی در نجف است و بسیاری او را به همین جایگاه می‌شناسند. در عین حال وی مانند برادر کوچک‌تر خود حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمدباقر سیستانی – که تنها به تدریس در حوزه اشتغال دارد – به تدریس خارج اصول و فقه نیز می‌پردازد و دو درس حدوداً نیم‌ساعته‌ی او، هر صبح در کنار دفتر مرجعیت برگزار می‌شود و نزد بسیاری از طلاب نجفی به تحقیقی‌بودن مشهور است. از او – که علاوه بر پدر خود نزد آیت‌ﷲ خویی و آیت‌ﷲ سید علی بهشتی نیز درس خوانده – کتاب‌های متعددی به چاپ رسیده است؛ از جمله: «بحوث فقهیة حول الذبح بغیر الحدید و الزی و التجمل و مسائل اخری» (دارالمورخ العربی، ۱۴۲۷ق)، «وسائل الانجاب الصناعیة: دراسة فقهیة» (دارالمورخ العربی، ۱۴۲۸ق)، «شرح مناسک الحج» و «وسائل المنع من الإنجاب» (دارالمورخ العربی، ۱۴۲۸ق).

وی در بحث‌های فقهی از شیوه پدر خود تأثیر زیادی گرفته و در میان اساتید خود، به این روش فقاهت متمایل‌ است و به همین دلیل (مانند والد بزرگوارش) بحث‌های رجالی و حدیثی بخش عمده‌ای در بحث‌های فقهی وی را تشکیل می‌دهد. با این حال وی کتاب مستقلی در باب رجال یا مباحث حدیثی تألیف نکرده و به انتشار مباحث فقهی خود اکتفا کرده است. این مسأله باعث شد تا سید محمد بکاء (از شاگردان او) مباحث حدیثی یا رجالی‌ درس‌ّ‌ّهای استادش – که به مناسبت بحث‌های مختلف در دروس وی مطرح شده است – را در مجموعه‌ای تحقیقی به‌نام «قبسات من علم الرجال، أبحاث السید محمدرضا السیستانی» جمع‌آوری کند. این مجموعه‌‌ی دوجلدی که مجموعاً ۱۳۰۰ صفحه حجم دارد، در تیراژی محدود و بدون نام ناشر منتشر شده است.

از راست به چپ: حجج اسلام والمسلمین سیدمحمدباقر سیستانی، سیدمحمدرضا سیستانی و محمدجواد شهرستانی
از راست به چپ: حجج اسلام والمسلمین سیدمحمدباقر سیستانی، سیدمحمدرضا سیستانی و محمدجواد شهرستانی

مروری اجمالی بر فصول ده‌گانه‌ی کتابسیدمحمد بکاء برای دستیابی به آرای استاد خود، علاوه بر مراجعه به کتاب‌های چاپی او، به اجزای چاپ‌نشده‌ی کتاب «شرح مناسک الحج» و نیز «دراسة حول علامة البلوغ فی الذکر و الأنثی» و برخی تک‌رساله‌های منتشرنشده وی نیز مراجعه کرده است. در نهایت، کتاب توسط سید محمدرضا سیستانی تصحیح شده و حذف و اضافاتی در آن صورت گرفته است.

– فصل نخست کتاب به بحث‌های حجیت آرای علمای رجال به‌صورت کلی و نیز در موارد خاص – مانند توثیقات شیخ مفید(ره) در ارشاد و رساله عددیه و مانند آن – پرداخته است.

– فصل دوم به تفسیر برخی اصطلاحات رایج میان رجالیون می‌پردازد و در باب معنای‌ ترحم و‌تراضی و مانند این‌ها از سوی محدثین و رجالیون سخن می‌گوید.

– فصل سوم – که برخلاف دو فصل پیشین – مفصل است، اختصاص دارد به توثیقات عامه و مباحث پیرامون آن؛ برخی مباحث آن بسیار گسترده است؛ مانند بحثی طولانی درباره‌ی شیوخ ابن ابی عمیر (بررسی جداگانه و تفصیلی بیست و یک نفری که در میان شیوخ وی مورد انتقاد قرار گرفته‌اند). همچنین در مورد رجال کامل الزیارات، علاوه بر رأی اول و دوم استاد خود آیت‌ﷲ خویی، به نظر آیت‌ﷲ سیستانی و دیگر عالمان رجالی نیز اشاره کرده و در بحثی طولانی این مسأله پرنزاع را مورد بررسی قرار داده است.

– فصل چهارم که قسمت عمده جلد نخست را به خود اختصاص داده «فی احوال عدد من رجال الاسانید» است و در مجموع متعرض ‌ترجمه و احوال صد و یک نفر از راویان شده است. البته در برخی موارد، تنها نام راوی برده شده و بحث درباره‌ی او، به آن‌چه در فصل‌های بعدی با او مرتبط بوده ارجاع داده شده است. همچنین از آن‌جا که این مباحث از درس‌های فقهی سیدمحمدرضا سیستانی استخراج شده – و تألیف رجالی مستقلی نبوده – علاوه بر جای خالی برخی از راویان مانند جابر بن یزید جعفی و یونس بن عبد الرحمان – که محل بحث‌های گسترده رجالیان بوده‌اند – تفاوت زیادی در تفصیل و اجمال میان بحث‌ها دیده می‌شود؛ مثلاً بحث درباره‌ی محمد بن سنان و محمد بن عیسی بن عبید یقطینی هرکدام حدود پنجاه صفحه است؛ در حالی‌که بحث درباره سکونی با وجود مباحث فراوان درباره‌ی وی، تنها حدود دو صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده است. یا در مورد قاسم بن یحیی – که به‌خاطر روایت کتاب آداب امیرالمؤمنین(ع) نقشی مهم در بحث‌های فقهی و حتی اصولی دارد – به ارجاعی به ما بعد و سرانجام اشارتی بسیار کوتاه اکتفا شده است.

– فصل پنجم که در ابتدای جلد دوم کتاب آمده، بحث از حجیت مراسیل برخی راویان حدیث را دربردارد و علاوه بر نقل بحثی جدا در مورد مراسیل ابن عمیر – که گویا رساله‌ی منتشرنشده‌ی او بوده – به مراسیل صدوق(ره)، حریز و دیگر موارد مشابه می‌پردازد.

– فصل ششم مختص مباحث کتابشناسی است که در آن، اعتبار یا صحت انتساب برخی کتاب‌های مشهور مورد مداقه قرار گرفته است. نویسنده نخست به کتاب ابن غضائری پرداخته و پس از بحثی پردامنه، تشکیک‌ها در صحت انتساب کتاب یا حجیت تضعیف‌های آن را رد می‌کند. پس از آن به اختیار معرفة‌الرجال و رجال شیخ طوسی و رجال برقی می‌پردازد. تفسیر علی بن ابراهیم، تفسیر عیاشی، تفسیر ابی الجارود، نهج البلاغة، مسائل علی بن جعفر، جعفریات، محاسن، رسالة الحقوق، مسائل الرجال حمیری، مشیخة حسن بن محبوب، فقه الرضا(ع)، علل الشرائع فضل بن شاذان، اصل عبدﷲ بن یحیی کاهلی، توحید مفضل (ارجاع به بحث مفضل)، اختصاص شیخ مفید (ارجاع به بحث داود رقی)، کتاب سلیم بن قیس، کتاب خلاد، نوادر احمد، رساله قطب راوندی و نوادر سید فضل ﷲ راوندی و نیز کتب علی بن حسن بن فضال (ارجاع به بحث سند شیخ به او) مجموعه‌ی کتاب‌ها و رساله‌های مورد بررسی این بخش را تشکیل می‌دهند. مباحث این فصل نیز از لحاظ گستردگی و اجمال بسیار متفاوتند؛ بحث مفصل کتاب سلیم در حدود سه صفحه خلاصه شده و نویسنده، آن را به مجالی دیگر واگذار کرده و پس از اشاراتی مختصر، دیدگاه خود – که شبیه دیدگاه شیخ مفید در پذیرش اصالت کتاب و برخورد محتاطانه با متون روایات آن است – را بیان کرده است. همچنین در بحث از کتاب علل الشرائع فضل بن شاذان به نقل مختصر از رساله‌ای که آیت‌ﷲ سیستانی در این زمینه نگاشته، با اندک اضافاتی از خود، اکتفا کرده است.

– فصل هفتم به اسانید شیخ صدوق(ره) و شیخ طوسی(ره) به برخی از راویانی که اسانید کتاب من لا یحضره الفقیه و تهذیبین با آن‌ها شروع شده پرداخته و در مجموع بیست مورد از این اسانید ذکر و مورد بحث واقع شده است.

– فصل هشتم «فی بیان عدد من موارد السقط و التحریف و التصحیف و الحشو فی اسانید الروایات» است و چهل مورد از اسانیدی که دچار یکی از مشکلات فوق شده است به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین بحث در برخی موارد کلی‌تر تفصیل بیش‌تری دارد؛ مانند بحث درباره‌ی روایات حسن بن محبوب از ابو حمزة ثمالی و بحث درباره‌ی راوی مشتبه بین حلبی و علی بن ابی حمزه در روایت نذر احرام قبل از میقات.

– فصل نهم به تمییز مشترکات و تعیین مبهمات در اسما و القاب اختصاص دارد و در حدود صد و پنجاه صفحه‌ی این فصل، مجموعاً پنجاه و یک نام مورد بحث قرار گرفته است. در ضمن این مباحث، برخی روایات یا اسانید پربحث و مشهور مانند حدیث حجب  و روایت محمد بن اسماعیل از فضل بن شاذان  نیز به‌تحقیق بررسی شده‌اند.

– آخرین فصل کتاب نیز «فوائد متفرقة» است؛ مسائل مختلفی که در ضمن فصل‌های پیشین جایی نداشته در این قسمت مطرح شده است؛ مباحثی مانند بحث از اعتبار مکاتبات حمیری، تعیین اضبط از میان مشایخ ثلاثه، ‌ترتیب مشیخه صدوق، خبر شرائع الدین  و بحث درباره‌ی حسن بصری و سمرة بن جندب به اعتبار سند عامی روایت «علی الید ما اخذت حتی تودی»  که بحثی کوتاه و بر اساس منابع اهل سنت است.

نقد

در پایان هرجلد به فهرستی از فصول و عناوین هر بحث اکتفا شده و جای خالی فهرست‌های علمی (مانند فهرست کتب، فهرست اعلام و فهرست مکاتب) بسیار به چشم می‌آید. با توجه به این‌که علی‌رغم تلاش بسیار مقرر، دسترسی به موضوعی خاص در کتاب چندان راحت نیست و متوقف بر احاطه بر کل کتاب است، فقدان این فهارس استفاده از این کتاب برای مراجعه‌کننده را سخت می‌کند. همچنین دلیل وجود پاورقی‌های انتقادی و گاه طولانی در کتاب چندان روشن نیست؛ اگر نویسنده‌ی این موارد خود استاد است – که چنین به‌نظر می‌آید – با توجه به ویرایش و اضافات وی در نسخه نهایی، این دوگانگی متن چندان پذیرفتنی نیست. از سوی دیگر با توجه به این‌که این مباحث در ضمن بحث‌های فقهی مطرح شده‌اند، تفصیل و اجمال مسائل مختلف بسیار متفاوت است و گاه بحث‌های مهمی در این میان از دست رفته است.

در عین گستردگی و تحقیقات بسیاری که در مباحث دیده می‌شود، کاستی‌هایی در این سلسله درس‌ها به‌چشم می‌خورد؛ در بحث‌های مبتنی بر تحلیل متن کتب رجالی یا حدیثی، حتی در جایی که دقت بسیاری در جمع آوری نسخ بدل شده (به عنوان نمونه ر.ک: بحث از عبارت ابتدایی کامل الزیارات: ۱ : ۹۲) اعتماد تنها بر نسخ چاپی است و نسخ خطی مورد مراجعه قرار نگرفته‌اند. توجه به منابع و کتب‌تراجم عامه نیز افت و خیز مشهودی دارد و در اندک مواردی که به کتب عامه اشاره شده (مانند عمرو بن جمیع: ۱ : ۷۷) با مراجعه دقیق به منابع اهل سنت می‌توان دریافت که بحث‌های نقل شده بسیار مجمل و گاه کم‌دقت است. همچنین درباره‌ی برخی گزاره‌های دانش حدیث و رجال که امروزه مورد نقادی بیش‌تر قرار گرفته و دیدگاه‌های جدیدی در مورد آن‌ها مطرح شده است، در همان فضای سنتی و رایج گذشته، بحث و نقد شده است؛ مثلاً بحث درباره‌ی غلو، در چارچوب بحث‌های رایج بوده و توجهی به برخی گفتارها درباره‌ی غلو سیاسی یا تکامل معرفتی تشیع – فارغ از صحت یا عدم صحت این گزاره‌ها – نشده است . همچنین درباره‌ی اشتباهات شیخ در تهذیبین و به‌ویژه کتاب تهذیب، بحث مانند سنت نسبتاً رایج، بیش‌تر شکل انتزاعی دارد و به نکته‌های جدیدی که درنتیجه‌ی دست‌یافتن به نسخ خطی کهن (و بعضاً به خط شیخ) پیش آمده، اشاره‌ای نشده است. مضافاً این‌که اثر چندانی از برخی دیدگاه‌های تحلیلی متأخر حوزوی و فراحوزوی – مانند نگاه فهرستی یا نقد تاریخی – در این کتاب دیده نمی‌شود. چنین مواردی باعث می‌شود کتاب علی‌رغم تحقیقات گسترده، نتواند دیدگاه‌های چندان جدیدی بیش از مناقشه و تعدیل‌های رایج سنت رجالی – حدیثی حوزه عرضه کند.

با این همه و در فضای رایج حوزه‌ها – خصوصاً حوزه نجف که علم رجال و حدیث در آن جایگاه چندانی ندارد و بحث‌های رجالی گاه حرفة العاجز خوانده می‌شود و گاه در حد بحث‌های تاریخی ساده پایین آورده می‌شود – وجود این‌گونه بحث‌های تفصیلی و گسترده، در دراز مدت می‌تواند باعث جلب توجه بیش‌تر فضلای حوزه شود؛ به این امید که بحث‌های رجالی – حدیثی نیز جایگاهی (هرچند غیرمستقل ولی درخور)  در حلقه‌های درسی پیدا کند.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید