مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

وحدت بین مسلمانان اگر چه در همه زمان‌ها اهمیت داشته، اما در زمان حاضر و با توجه به وضعیت جهان اسلام، مسئله وحدت اهمیت بیشتری یافته است. آیت‌ﷲ محسن اراکی دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی، از دغدغه‌های وحدت علما و برنامه‌های دشمن می‌گوید.

وضعیت فعلی مسلمانان و ارتباط و مناسبات آنها چگونه است؟

در میان مسلمین، تفاوت در مذهب، و نیز تفاوت در اجتهادات فقهی و کلامی، بلافاصله بعد از دوران رسول ﷲ وجود داشته است. در دوران‌های بعدی هم وجود داشته و اختلافات اینچنینی معمولا در جوامع وجود دارد. آنچه امروز شرایط کنونی ما را نسبت به گذشته ویژه می‌کند، تهاجمی است که دشمن به طور کل به موجودیت و هویت جامعه اسلامی دارد. این تهاجم در حقیقت یک ضدحمله‌ای است که دشمن انجام می‌دهد؛ به این معنی که یکی از آثار انقلاب اسلامی ایران، بازگرداندن هویت اسلامی جوامع اسلامی بود. بعد از انقلاب، جامعه، هویت اسلامی از دست رفته خود را بازیافت و این هویت اسلامی منشأ پیدایش بیداری اسلامی شد. موج بیداری اسلامی سراسر جوامع اسلامی را فرا گرفت. حتی این موج برخی از کشورهای غیراسلامی را که مسلمانان زیادی در آنجا زندگی می‌کنند نیز دربرگرفت؛ مثل اروپا و آمریکا. و این موج به کشورهای غیرمسلمان که جمعیت مسلمان فراوانی دارند نیز سرایت کرد.

یکی از آثار انقلاب اسلامی ایران، بازگرداندن هویت اسلامی جوامع اسلامی بود. بعد از انقلاب، جامعه، هویت اسلامی از دست رفته خود را بازیافت و این هویت اسلامی منشأ پیدایش بیداری اسلامی است

این موج، جامعه اسلامی را اولا به سمت امت واحده اسلامی هدایت می‌کرد. یعنی امت اسلامی می‌رفت تا به امت اسلامی واحده نزدیک شود. این شکل‌گیری که با احیای هویت اسلامی آغاز شد، به معنای شکل‌گیری تمدن جدید اسلامی بود. امت واحده، امت اسلامی به همراه هویت و تمدن اسلامی است. این هویت جدید، همراه با گسترش ارزش‌های اسلامی در جامعه بود. به این معنا که گرایش به سمت خدا در جوامع مطرح شد. مسئله نظام نوین سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی، در جامعه مطرح گردید و در نتیجه مبنای نفوذ سلطه‌گران غرب در جوامع اسلامی متزلزل شد.

در دوره استعمار نو، سلطه سلطه‌گران غربی از طریق سیطره نظامی و سیاسی نبود. یعنی کشوری را اشغال نمی‌کرد یا حاکمی را تعیین نمی‌کرد تا کشورهای ما را تحت‌الحمایه سیاسی قرار دهد، بلکه از طریق نفوذ فرهنگی و از طریق ترویج مبانی تمدن غرب در کشورهای ما بود. برای سلطه داشتن بر کشورهای ما، لازم نبود که نیروی نظامی تشکیل دهند. همین که تحصیل‌کردگان دانشگاه‌های ما وابسته به تفکر تمدن غرب باشند، کافی بود. آنها به دلیل تمایلی که از نظر هویتی به غرب داشتند، آماده بودند بیش ازآنچه خود غربی‌ها انتظار داشتند، منافع غرب را تأمین کنند؛ اگر چه منجر به از بین رفتن منافع کشور و جوامع اسلامی شود. ما دیدیم چه اتفاقاتی در جریان بود. در ایران، ترکیه، مصر و عراق و برخی از کشورهای دیگر، دیدیم که فرهنگ ما، سیاست ما، اقتصاد ما که قوام هویت ما بود، به تاراج رفت.mohsen-araki

من وقتی در انگلیس بودم و از سوی مقام معظم رهبری در مرکز اسلامی لندن فعالیت می‌کردم، در کنار کارهای جاری، از بعضی مؤسسات فرهنگی آنجا دیدار می‌کردم و مطالعاتی در این عرصه‌ها داشتم. سری به کتابخانه بزرگ بریتانیا زدم. در آنجا بخشی بود مربوط به اسناد وزارت امور خارجه انگلیس که بخش ویژه‌ای برای کشورهای مختلف طراحی شده بود. با مطالعه آن اسناد، خیلی چیزها دستگیرمان می‌شود.

من به عنوان نمونه یک مورد را عرض می‌کنم که حاکی از وابستگی و بی‌هویتی ما در دوران رضاخان است. یک روزنامه‌نگار ایرانی در اصفهان، به کنسولگری انگلستان در اصفهان نامه‌نگاری می‌کند که دستور فرمائید حاکم اصفهان مجوز صدور این نشریه را بدهد. این سند وجود دارد و امثال این اسناد، فراوان است که نشان‌دهنده میزان وابستگی و تبعیت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی ما به انگلیس است. یعنی دیگران تا این حد بر سرنوشت مملکت ما حکومت می‌کردند، بدون اینکه این حکومت مستقیم باشد.

در طراحی جدید دشمن، سازمان‌های جاسوسی انگلیس و آمریکا و بعضی از کشورهای عربی در یک سو قرار دارند.

اگر خود انگلیسی‌ها به طور مستقیم به این کشور حمله نظامی کرده بودند، قطعا نمی‌توانستند تا این حد به جامعه ما آسیب برسانند که آثار این تخریب هنوز باقی است. هنوز تخریب‌گران در کشور ما حضور دارند. قشر وابسته ستون پنجم سلطه‌گرا در کشور ما حضور دارند و یکی از وظایف نهادها این است که چهره واقعی این ستون پنجم را افشا کنند که ستون پنجم حقیقی دشمن، همین‌ها هستند. یعنی همین کارگزاران فرهنگی و سیاسی که کارهای دشمن را انجام می‌دهند. این نوع استعمار نو، به وسیله انقلاب و جریانی که امام(ره) پایه‌گذاری کرد و رهبری نمود، کاملا مورد تهاجم قرار گرفت. یعنی امام واقعا دژ اقتدار سلطه‌گران را در هم کوبید و چیزهایی را که در ۱۰۰ سال گذشته در کشور ما و در کشورهای اسلامی ساخته و پرداخته بودند۷ در هم کوبید و به هم ریخت و نه تنها این سلطه استعمارگران در کشورهای اسلامی را مورد تهاجم قرار داد، بلکه این اقتدار اسلامی گسترش پیدا کرد و در کشورهای غربی و در پایگاه‌های خود دشمن،‌ آنها را مورد تهاجم قرار داد.

در ابتدا دشمن چندان متوجه این ماجرا نبود و تصور می‌کرد می‌تواند این بیداری اسلامی و این خیزش نو اسلامی را در خدمت بگیرد و این تلاش را کرد، اما موفق نشد. آنچه در لبنان و فلسطین و بعدها در شمال آفریقا رخ داد و حتی در ترکیه، همه در حقیقت بازتاب‌های این موج عظیمی بود که انقلاب به وجود آورد. دشمن دید که کنترل این موج به این سادگی نیست. طراحی گسترده‌ای را آغاز کرد. در این طراحی، سازمان‌های جاسوسی انگلیس و آمریکا و بعضی از کشورهای عربی از یک سو به طراحی پرداختند، و از سوی دیگر، ثروت و پول بادآورده کشورهای خلیج فارس به کار گرفته شد و بعد از مطالعات گسترده‌ای که انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که تنها راه مقابله با این موج عظیم، بهره بردن از تفاوت‌ها و اختلافات مذهبی است. دیدند که آن تفاوتی که بیشتر می‌تواند کارآمد باشد، همین تفاوت‌های اعتقادی است.

تلاش کردند تفاوت‌های قومی و سیاسی را هم به کار گیرند. منتهی تفاوت‌های قومی و سیاسی آنچنان کارآمد نبود. به دلیل اینکه نیروی مذهب بیشترین کارآمدی را در بسیج مردم دارد و از همه انرژی‌های دیگر کارآمدتر و فعال‌تر است، تفاوت‌های اعتقادی و مذهبی بهترین ابزار اختلافات مذهبی است و قریب به ۲۵ سال است که برای برانگیختن اختلافات مذهبی کار کرده‌اند و تلاش کردند که این اختلافات را به جنگ مذهبی تبدیل کنند و بهترین زمینه را در کشورهایی یافتند که در آن کشورها حضور مذاهب گوناگون در حد بالا است؛ یعنی تعدد مذهبی به گونه‌ای است که یک اکثریت یک‌دست وجود ندارد و اوضاع به شکلی است که اقلیت موجود در آن کشور، اقلیت نیرومندی است. از این شرایط استفاده کردند تا بتوانند از این اقلیت نیرومند استفاده کنند.

در راستای درگیر کردن این اقلیت نیرومند با اکثریت‌ها، در عراق، سوریه و لبنان کار کردند و برای ایران هم نقشه دارند که البته با توجه به هوشیاری ما، نتوانستند موفق شوند. این خلاصه روندی است که برای ایجاد جنگ مذهبی و جنگ اعتقادی بین مسلمانان طراحی شده است. به هر حال بزرگ‌ترین چالش ما، همین چالش است. لذا باید حوزه‌های علمیه ما، مراکز فرهنگی ما، و دانشگاه‌های ما در این عرصه فعال شوند. باید با تبیین و روشنگری، مانع اثرگذاری برنامه‌های دشمن شویم و با ایجاد پل‌های ارتباطی بین اقوام و مذاهب مختلف، رابطه مذاهب را با یکدیگر دوستانه‌تر و برادرانه‌تر کنیم و با جریان جنگ مذهبی مقابله کنیم.

با توجه به ترسیمی که از وضعیت جوامع مذهبی کردید، بیشترین بهره‌وری دشمن در چه حوزه‌ها و زمینه‌هایی است؟

دو هدف برای دشمن تأمین می‌شود؛ هدف اول کنترل و تسلط بر موج اسلام‌گرایی و بیداری اسلامی است و دوم، جلوگیری از پیدایش و شکل‌گیری امت واحده اسلامی که می‌تواند با پایه‌ریزی تمدن اسلامی نوین، موازنه قدرت را در جهان به سمت قدرتمند شدن اسلام ببرد.

وحدت مسلمین دو ثمره دارد: مصون‌سازی از دشمن و آسیب‌هایی که از سمت دشمن وجود دارد. و دیگری، نیرومندسازی جامعه اسلامی. چون در این صورت، توان هر کشوری به توان کشورهای دیگر ضمیمه می‌شود.

چه نوع وحدتی را شما مطرح می‌کنید و آیا می‌توان به این وحدت‌ها دست یافت؟

سه نوع وحدت داریم که در جامعه اسلامی باید هر سه نوع وحدت ایجاد شود؛ یک نوع، وحدت مواضع و وحدت رفتارهاست که بر اساس مصالح و منافع تنظیم می‌شود و اینجا ملل مختلف می‌توانند با هم اتحاد ایجاد کنند. این وحدت، اتحاد در موضع‌گیری‌هاست؛ اتحاد در موضع‌گیری‌ها در راستای منافع مشترک. اینچنین وحدتی را می‌توان حتی با جوامعی که با ما متفاوت هستند نیز بر اساس مصالح و منافع مشترک ایجاد کرد. این اتحاد، اتحاد بر مبنای مسائل برونی است؛ یعنی از درون و کلیت جامعه نجوشیده است. یعنی اتحاد بالعرض است. این یک نوع وحدت است. نمونه‌های فراوانی هم در این زمینه‌ها داشته‌ایم. مثلا رسول ﷲ با برخی از قبایل غیراسلامی اتحاد ایجاد می‌کرد؛ بر اساس مصلحت و منافع مشترک، یا بر اساس وجود دشمن مشترک و مصالح دیگر و بر اساس قراردادی که هر دو به آن پایبند بودند.

اتحاد نوع دوم، وحدت ساختاری بر مبنای قرارداد است. منتهی این بار این اتحاد فقط اتحاد در منافع نیست، بلکه اتحاد در همه چیز است تا بتوانیم یک امت به وجود آوریم. وقتی با امت واحد، حاکمیت واحدی با قانون واحد شکل بگیرد، و وقتی راهبری واحد و رهبری واحد توسط مردم پذیرفته شود، وحدتی شکل می‌گیرد. ما این وحدت را وحدت اعتباری می‌گوییم که بر اساس قرارداد است. ممکن است قومیت‌های مختلفی وجود داشته باشند. ممکن است ادیان مختلفی وجود داشته باشند. منتهی همه اینها می‌توانند در قالب یک کشور و ملت واحد درآیند.mohsen-araki4

نوع سوم وحدت که برتر است، وحدت در هویت است که همان وحدت است که در روایت رسول خدا آمده است که «المومن کالجسد الواحد»؛ و معنای این حدیث، همین است که در شعر سعدی آمده:

چو عضوی به درد آورد روزگار/  دگر عضوها را نماند قرار

در این نوع اتحاد، درد یک عضو جامعه، دیگر عضوها را به درد می‌آورد و این درد اعتباری نیست، بلکه یک درد حقیقی است. یعنی درد یک جامعه واحد که از لحاظ هویت، به وحدت رسیده‌اند. وقتی یک نفر درد می‌کشد، اعضای دیگر نیز آن را درک می‌کنند و درد را احساس می‌کنند. این همان چیزی است که در روایات ما از آن به «المومنون اخوه» تعبیر شده است. وحدت در هویت، می‌تواند نتیجه وحدت نوع دوم باشد؛ یعنی وحدت دوم به تدریج می‌تواند تحت تاثیر یک حکمیت واحد، به نوع سوم از وحدت منجر شود و به هویت واحد برسد. این هویت جمعی واحد، آنچنان جمع را به هم پیوند می‌دهد که درد و رنج دیگری را می‌توانند بفهمند و درک کنند. «المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض»، به همین معنا اشاره دارد. در جامعه اسلامی و بین مسلمین، هر سه وحدت را داریم؛ هم وحدت در منافع، هم وحدت در قرارداد. وحدت در قرارداد به این معناست که زمانی که شما خداوند را پذیرفتید و رهبری پیامبر و قوانین اسلامی را قبول کردید، این پذیرش و ادای شهادتین، به معنای پذیرفتن قراردادی است. این هویت اسلامی، ابتدا قراردادی است. اگر مردم در این جامعه زندگی کردند و به دستورات رسول خدا گوش دادند، به تدریج یک هویت محمدی در آنها شکل می‌گیرد.

برای رسیدن به وحدت، چه مسیری باید طی شود؟

ما در «مجمع تقریب»، همین سمت و سو را در نظر داریم. یعنی معتقدیم برای رسیدن به مرحله اول، باید کارهایی را انجام دهیم؛ از جمله پیدا کردن زمینه وحدت عملی. یکی از این کارها در جوامع اسلامی ورود به عرصه‌های اقتصادی و ایجاد همکاری‌های چندجانبه است. ما می‌توانیم پول واحد داشته باشیم، بانک‌های بین‌المللی داشته باشیم، بازار مشترک اسلامی داشته باشیم. می‌توانیم مرزهای اقتصاد اسلامی را برداریم یا سبک کنیم. این چیزی است که می‌تواند ما را به وحدت مرحله اول هدایت کند.

وحدت جوامع اسلامی، چه ثمراتی می‌تواند داشته باشد؟

دو ثمره دارد: مصون‌سازی از دشمن و آسیب‌هایی که از سمت دشمن وجود دارد. و دیگری، نیرومندسازی جامعه اسلامی. چون در این صورت، توان هر کشوری به توان کشورهای دیگر ضمیمه می‌شود. ما می‌توانیم اقتصاد کشورهای اسلامی را به توان متعدد برسانیم. ما می‌توانیم فرهنگ و اخلاق را در کشورهای اسلامی به توان چند تقویت کنیم. می‌توانیم توان رشد بالفعل را تقویت کنیم.

شما برای مبلغین یا کسانی که تریبونی دارند، چه توصیه‌ای در این زمینه دارید؟

مبلغین هوشیار باشند. خودشان در دام دشمن نیفتند؛ چرا که دام دشمن در همه جا گسترده شده است. یعنی این شبکه‌های ماهواره‌ای، شبکه‌های ارتباطی و اینترنتی، توانسته کاری کند که به دشمن امکان نفوذ از درون را داده است. خود مبلغین نباید خدای ناکرده تحت تأثیر قرار گیرند. باید خود را مستحکم کنند تا بتوانند جامعه را نیز مصون کنند و با این دانش بتوانند همگرایی را در جوامع اسلامی تقویت کنند و هم مردم را آگاه کنند.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید