در سالهای اخیر عملکرد رسانهای و مذهبی جریان هوادار و منتسب به آیتﷲ سید صادق شیرازی به گونهای بوده که این جریان را در صدر گروههایی قرار داده است که با برافروختن هیجانات مذهبی، چالشهای فراوانی را در مقابل وحدت اسلامی به وجود آوردهاند. همه میدانیم که پیش از آیتﷲ سید صادق شیرازی، برادرشان مرحوم آیتﷲ سید محمد حسینی شیرازی عنوان مرجعیت را در خاندان شیرازی عهدهدار بودند و طرفداران خاندان شیرازی هماکنون با احترامی فوق العاده و با تعبیری همچون «الامام المجدِّد» از ایشان یاد میکنند. از این رو ممکن است عدهای گمان کنند نظرات و تفکرات سیاسی و اجتماعی مرحوم آیتﷲ سید محمد حسینی شیرازی موجب عملکرد وحدتستیزانه این جریان شده است. این در حالی است که مرحوم سید محمد شیرازی به شدت طرفدار عنوان وحدت اسلامی بودند و شاید تقریری که ایشان از وحدت اسلامی ارائه مینمودند، نزد بعضی افراد به عنوان رویکرد افراطگرایانه در زمینه وحدت اسلامی شناخته شود، همچنانکه بعضی از نظریات ایشان در این زمینه میتواند مورد نقد و مناقشه قرار گیرد. در ادامه نگاهی گذرا، به نظریه ایشان درباره وحدت اسلامی خواهیم پرداخت.
نظریه آیت اﷲ سید محمد شیرازی درباره وحدت اسلامی
بررسی کتابها و آثار فراوان بر جای مانده از آیتﷲ سید محمد شیرازی نشان میدهد که ایشان نه تنها مخالفتی با وحدت اسلامی نداشتند، بلکه از مدافعان خاص و سرسخت آن در عصر کنونی بودند، آنگونه که در بسیاری از کتابهای خویش با مطرح نمودن موضوع وحدت اسلامی، بر ضرورت آن تأکید نموده و به شبهات مخالفان آن پاسخ دادهاند. ایشان وحدت امت اسلامی را موضوعی مهم و اصلی میدانند که تمام تلاشها و اقدامات اجتماعی مسلمانان باید بر مبنای نیل و تحقق آن تعریف شود.
جزئیات بیشتر دراینباره اینکه ایشان وحدت اسلامی را به معنای وحدت و تجمع همه مسلمانان از ملّیتها، طوایف و مذاهب گوناگون ذیل پرچم اسلام، و تشکیل حکومت واحد اسلامی تعریف میکنند. در این نظریه وحدت اسلامی- که ایشان در کتابهایشان فراوان از آن سخن گفتهاند[۱] – مرزهای جغرافیایی و ملّی برداشته میشود و شیعه و سنی در کنار هم یک کشور واحد جهانی و بینالمللی را تشکیل میدهند. ایشان برای تبیین چگونگی تشکیل این حکومت واحده، کتاب «كيف نجمع شمل المسلمين؟»[۲] را به نگارش در آورده است و در آن به تشریح نحوه حکومت در این کشور اسلامی میپردازد. وی حاکم کشور جهانی مسلمانان را شوراهایی از علمای شیعه و سنی میداند که رأی اکثریت آنها برای اداره کشور لحاظ میشود[۳] . وی همچنین درباره چگونگی اخذ حکم اکثریت از این مجالس مطالبی را مطرح نموده و به بیان جزئیات قانونگذاری در آنها میپردازد.
افزون بر این آیتﷲ سید محمد شیرازی برای تحقق ایده ایجاد کشور واحداسلامی، خواستار آگاهیبخشی به تمام مسلمانان و انقلابهای مسالمتآمیز[۴] آنها علیه حکومتهای خودخوانده و دیکتاتوری کشورهای اسلامی میشود، تا با انحلال کشورهای اسلامی موجود، مرزهای جغرافیایی میان مسلمانان برداشته شود و تنها یک کشور اسلامی به وجود آید[۵] .
ایشان همچنین در جایی دیگر از همه مسلمانان میخواهد تا با کنار گذاشتن آداب و مناسبتها و تقویمهای ملّی، مناسبتها و تقویم اسلامی را ملاک عمل قرار دهند و مانعی دیگر را از سر وحدت امت اسلام بردارند[۶] .
وی تجزیه کشورهای اسلامی در قرنهای اخیر را سیاست استعماری کشورهایی همچون انگلیس و آمریکا برای سلطه بر مسلمانان دانسته و آن را به شدّت نفی میکند[۷] .
همچنین ایشان در آثار خویش بر قاعده اخوت و برادری اسلامی تأکید ویژهای دارد و با تأکید بر آیاتی از قرآن کریم، همه مسلمانان از ملل و مذاهب گوناگون را به عنوان برادر یکدیگر معرفی نموده و خواستار تحکیم و تأکید این موضوع از ناحیه مسلمانان میشود[۸] .
ایشان از مسلمانان میخواهد تا منافع ملی را رها کنند و با تعاون و همیاری یکدیگر، همه مسلمانان را از منابع و ثروتهای جهان اسلام برخوردار کنند و موجب شکوفایی استعدادهای دیگر مسلمانان شوند[۹] .
ایشان در کتابهای خویش تأکیداتی بر نهی از دشنامگویی، لعن و توهین میان مسلمانان دارد و هر وسیلهای که مانع وحدت مسلمانان شود را به شدت محکوم میکند[۱۰] .
نقد و بررسی این نظریه
اگرچه نقد کامل این نظریه در این مجال ممکن نیست ولی میتوان اشارهای کوتاه به چند نکته داشت:
- از امتیازات این نظریه آن است که از حد شعار خارج شده است و ایدههای عملی برای تحقق وحدت اسلامی ارائه نموده است. اگرچه بعضی از این ایدهها با موانع جدی روبروست و یا اینکه خود آسیبی دیگر به همراه دارند. به هرحال آن گونه که پیداست، در نگاه ایشان وحدت اسلامی شعاری عوامفریبانه نبوده است.
- یکی از اشتباهاتی که موجب انحراف از مسیر وحدت اسلامی میشود، آن است که آن را به معنای از میان رفتن تمامی اختلافات میان مسلمانان و یکی شدن آنها در تمامی مسائل دینی و اجتماعی تصور کنند و به جای وحدت دینی، تلقی وحدت مذهبی و یا وحدت فکری از آن داشته باشند. در نظریه آیتﷲ سید محمد شیرازی، اگرچه یکی شدن در مورد مسائل مذهبی دیده نمیشود و وحدت اسلامی با در نظر گرفتن اختلافات مذهبی، و ذیل عنوان اسلام تحقق پیدا میکند، ولی با این حال اختلافات مسلمانان در آداب و شئون ملی، منافی با وحدت اسلامی دانسته شده و ایشان خواستار کنار گذاشتن تمایزات ملی مسلمانان برای ایجاد وحدت اسلامی میشود. همچنان که ایشان از میان رفتن مرزهای جغرافیایی، ادغام ملتها و به وجود آمدن کشور واحد اسلامی را مقدمهای برای وحدت اسلامی میدانند. اما نقدی که بر این سخنان وارد است این که:
اولاً: آداب و رسوم ملی، با مناسبتهای اسلامی تنافی ندارد و اشتراک مسلمانان در مناسبتهای اسلامی را میتوان با حفظ مناسبتهای ملی همراه نمود. به این معنا که در نزد مسلمانان مناسبتهای اسلامی اصل بوده و مناسبتهای ملی فرع هستند.
ثانیاً: ادغام ملتها و به وجود آمدن کشور واحد اسلامی، اگرچه هدف بسیار بزرگ و متعالی است، ولی تحقق آن در زمان کنونی شاید امکانپذیر نباشد و از این رو تأکید بر آن، وحدت اسلامی را به معنایی دستنیافتی و بیهوده تبدیل میکند.
ثالثا: شاید تحقق کشور واحد اسلامی آنگونه که مطلوب است، تنها در زمان ظهور امام زمان(ع) تحقق یابد، همانگونه که از بعضی روایات میتوان اینگونه استنباط کرد.
رابعا: با حفظ مرزهای جغرافیایی و شئون و منافع ملّی نیز میتوان ارادهای واحد را بر جهان اسلام حاکم ساخت، همانگونه که الگوهای مشابه آن، مثل اتحادیه اروپا، پیشتر در جهان به اجرا در آمده است.
خامساً: وحدت میان ملت های اسلامی مسلتزم گفتگو و تقریب مذاهب اسلامی و برطرف شدن سوء تفاهمات میان آنهاست، و در نظریه ایشان کمتر به این موضوع توجه شده و در مسیر آن قدمهای عملی کمتری برداشته شده است.
- یکی از نقدهایی که پیرامون نظریه آیتﷲ سید محمد شیرازی درباره وحدت اسلامی وجود دارد، این که علمای اسلامی پیش از هر سخن درباره وحدت اسلامی، باید ابتدا وظایف مسلمانان را در راستای وحدت اسلامی برای آنها تبیین کنند، زیرا بسیاری از آنها اگرچه ضرورت وحدت اسلامی را میدانند و میپذیرند، ولی به لوازم آن پایبند نبوده و به گونهای رفتار میکنند که گویا به مقابله با وحدت اسلامی برخاستهاند. متأسفانه چنین عملکردی در رفتار بسیاری از هواداران و منتسبین به خاندان شیرازی دیده میشود، آنگونه که در پرتو رفتارهای مذهبی این افراد، نه تنها نمیتوان به وحدت اسلامی رسید بلکه زندگی مسالمتآمیز مسلمانان نیز به خطر میافتد. به دیگر سخن با رویکرد رفتاری این افراد، نه تنها امیدی به صلح میان مسلمین نیست، بلکه به آتشبس میان آنها نیز نباید فکر کرد.
متأسفانه این عده تنها از دریچه تنگ اختلافات شیعه و سنی به تمام مسائل دینی مینگرند. با این رویکرد، مبلغینِ این جریانها در پایان هر منبر و سخنرانی، هر موضوع و هر سخنی را به موضوع اختلاف شیعه و سنی کشانده و از مخاصمه مذهبی سخن میگویند.
البته این احتمال نیز وجود دارد که بعضی از علمای خاندان شیرازی نسبت به آیتﷲ سید محمد شیرازی نظری متفاوت درباره وحدت اسلامی داشته باشند، و مثلاً آن را وحدتی مصلحتی و تاکتیکی بدانند و یا گستره آن را فقط در حدّ زندگی مسالمتآمیز بپذیرند و دیگر به فکر ایجاد کشور واحد اسلامی نباشد، ولی به هر حال، هر نظر دیگری نیز که درباره وحدت اسلامی داشته باشند، تحقق وحدت اسلامی مستلزم قبول مسئولیتهایی است که باید در راستای آن کوشید، همچنان که بعضی از رفتارها طبق تمام معانی و مقاصد وحدت اسلامی، ضد وحدت به حساب میآیند.
ناشناس
سلام علیکم ٬نقد منطقی و مودبانه ای بود
به امید آنکه طرفداران هر کدام از جریانات چنین روشی را پیش بگیرند و افراد بی طرفی همچون ما بتوانیم بهتر بتوانیم واقعیات را دریابیم
ناشناس
نقد ضعیفی بود جامعه اسلامی باید مثل اتحادیه اروپا می تونه عمل کنند چنانکه کشورهای اروپایی این کار کردند