روز گذشته صدها نفر از علمای اهل سنت و شیعه به دعوت آیتﷲالعظمی مکارم شیرازی در قم گرد هم آمدند تا به بررسی معضل جریانهای تکفیری بپردازند؛ حرکتی که خاطره تدبیر و جامعنگری آیتﷲالعظمی بروجردی را در اذهان زنده کرد.
رجال شیعی، از شاگردان ائمه اطهار گرفته تا علمای طراز نخست همچون شیخ طوسی و علامه حلی و مراجع فقهی سدههای اخیر، همگی در کنار دفاع قاطع از حریم تشیع در علوم فقه و کلام و…، همه و همه تعاملی منطقی با اهل سنت داشتهاند. چرا که علاوه بر اعتقاد به حقانیت مذهب تشیع، توان ارائه تفکر خود را در مقابل نظرات مخالف داشتهاند. پس دلیلی وجود نداشت تا طریقه تکفیر و سبّ و لعن و توهین به مقدسات اهل سنت را در پیش گیرند.
آیتﷲالعظمی بروجردی به خوبی توانست در کنار بسط و گسترش حریم تشیع، تعامل منطقی با علمای اهل سنت داشته باشد و از این روش برای اثبات مذهب شیعه در مقابل جریانهای خطرناک وهابیت استفاده کند. در این یادداشت سعی داریم به تطبیق نگاه و عملکرد دو مرجع تقلید، یعنی حضرات آیات بروجردی و مکارم شیرازی در تعامل و ارتباط با علمای اهل سنت بپردازیم.
استراتژی تقریبی بروجردی در فقه
آیتﷲالعظمی بروجردی به دلیل احاطه بر علوم و فقه مذاهب، برای «فقه مقارن» ارزش ویژهای قائل بود و در عمل، در حوزه تدریس خود در هر مسئله مهم اختلافی، اهتمام خاصی به بررسی ادله مذاهب دیگر داشت.
آیتﷲ سید حسین بروجردی که پس از رحلت آیتﷲ اصفهانی به مرجعیت تام رسید، از فقهای نامداری بود که علاوه بر «فقه» در علوم دیگر از جمله علم الحدیث و رجال شخصیتی برجسته و بینظیر به شمار میرفت و در این میدان تسلط کاملی بر حدیث و فقه اهل سنت هم داشت و این رشته را در «مکتب اصفهان» و سپس «مکتب نجف» در محضر اساتید برجسته آن دوران فرا گرفته بود و به دلیل همین احاطه بر علوم و فقه مذاهب، در مسائل اختلافی فقهی، برای «فقه مقارن» ارزش ویژهای قائل بود و در عمل، در حوزه تدریس خود در هر مسئله مهم اختلافی، اهتمام خاصی به بررسی ادله مذاهب دیگر داشت و شاید در همین رابطه به تصحیح و تجدید چاپ کتاب «الخلاف» مرحوم شیخ طوسی اقدام نمود و حتی در بعضی از اوقات، این کتاب را همراه خود به حلقه درس فقه میآورد و با استناد به آن کتاب و نظرات شیخ طوسی، فضلای حوزه درسی خود را با این مکتب آشنا میساخت و در واقع بدینوسیله موجب میشد فضلای حوزه که مجتهدان آینده دنیای تشیع بودند، با کتابها و آرای فقهی مذاهب اربعه اهل سنت آشناتر شوند.
البته باید اشاره نمود که اصولا با توجه به تلمّذ بعضی از ائمه اربعه اهل سنت در محضر ائمه هدی علیهمالسلام و شرکت و حضور علما و طلاب شیعه و سنی در محافل درسی یکدیگر، سنت حسنهٔ رجوع به فتاوی فقهای طرفین، از دورانهای قدیم بهویژه از عصر علمی امام باقر و امام صادق(ع) تا عصر شهید ثانی و پس از آن ادامه داشته، ولی متأسفانه این سنت به دلیل دخالت بعضی از حاکمیتهای سنی یا شیعه در یکی دو قرن اخیر، کنار گذاشته شده بود و با ابتکار آیتﷲ بروجردی و روش عملی تدریس وی، دوباره در حوزه قم و سپس دیگر حوزهها مرسوم گردید.
آیتﷲ بروجردی بر این باور بودند که باید کتب فقهی شیعه بین علمای اهل سنت توزیع شود تا آنها هم از دامنه وسیع فقه شیعی آگاه شوند و در واقع گامی مثبت در راه ایجاد وحدت و تقریب برداشته شود.
حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی در این باره مینویسند: «آیتﷲ بروجردی گاهی در ضمن دروس خود که اینجانب نیز حدود یک سال در آن حضور داشتم، به این نکته اشاره مینمودند که قدمای فقهای شیعه مانند شیخ مفید (م ۴۱۳ ه. ق)، سید مرتضی (م ۴۳۶ ه. ق)، شیخ طوسی (۴۶۰ ه. ق) شیخ الطائفه و صاحب کتاب الخلاف و المبسوط والنهایه، همواره به این روش عمل میکردند و استفاده از این روش را با توجه به شناختی که از آراء و فتاوای همدیگر پیدا میکنند، به سود جهان اسلام و وحدت مسلمین و نزدیکی علمای شیعه و سنی میدانستند. و برای تکمیل این روش و گسترش همه جانبه آن بین علمای فریقین، بر این باور بودند که باید کتب فقهی شیعه بین علمای اهل سنت توزیع شود تا آنها هم از دامنه وسیع فقه شیعی آگاه شوند و در واقع گامی مثبت در راه ایجاد وحدت و تقریب برداشته شود و برای همین منظور کتاب «المبسوط» شیخ طوسی را توسط علامه محمدتقی قمی برای شیخ عبدالمجید سلیم از شیوخ الازهر فرستادند که موجب اعجاب نامبرده گردید و دارالافتای مصر وابسته به الازهر، در مراحلی، از مبانی فقهی شیعه در صدور فتوی استفاده کردند.»
آیتﷲ شیخ محمد واعظ زاده خراسانی از شاگردان برجسته آیتﷲ بروجردی و دبیر سابق مجمع التقریب و رئیس فعلی پژوهشگاه اسلامی مشهد مقدس در کتاب «زندگی آیتﷲ بروجردی» آورده است که در تألیف کتاب «جامع الاحادیث الفقهیه» که زیر نظر مستقیم آیتﷲ بروجردی تنظیم میشد و چندین بار تاکنون چاپ شده است، آیتﷲ بروجردی دستور داده بود که در ذیل هر باب فقهی و نقل هر حدیث از ائمه هدی، روایات اهل سنت نیز نقل شود تا ضمن آشنائی طلاب ما، برادران سنی هم آگاه شوند که چه تعداد حدیث از طریق ائمه ما و آنها نقل شده است و این گامی عملی برای تقریب مذاهب اسلامی است.
مرحوم آیتﷲ بروجردی برای جلوگیری از گسترش دامنه اختلافات، اجازه نمیداد به مقدسات و ائمه اهل سنت اهانتی بشود و حتی آن را حرام میدانست.
مرحوم آیتﷲ بروجردی برای جلوگیری از گسترش دامنه اختلافات، اجازه نمیداد که به مقدسات و ائمه اهل سنت اهانتی بشود و حتی آن را حرام میدانست و در موردی، آیتﷲ واعظ زاده خراسانی نقل میکند: «روزی در جلسه تنظیم کتاب حدیث، آیتﷲ بروجردی حضور یافت و با تأسف بیان کرد: «کسی آمده کتابی نوشته و به خلفا اهانت کرده و نام مرا هم در آغاز کتاب خود آورده است. وقتی از این امر مطلع شدم دستور دادم که تمام نسخ کتاب را جمعآوری کنند و تا آن سطور حذف نشود، اجازه نشر نیابد. ما در چه زمانی زندگی میکنیم؟ این حرفها جز ضرر و ایجاد عداوت چه فایدهای دارد؟»»[۱]
آیتﷲ بروجردی برخلاف بعضی از معاصرین که مسئله «خلافت» و «امامت» را به نحو خاصی مطرح میکنند که موجب تشدید اختلافات میگردد، معتقد بودند که این مسئله یک امر تاریخی است و روش حضرت علی علیهالسلام در مقابل خلفا نشان میدهد که برای مصلحت اسلام نباید به این مسئله دامن زد. بلکه باید به فکر مسائل دیگری بود که موجب وحدت مسلمین در مقابل دشمنان گوناگون شود و حتی خطاب به بعضی از علمای حوزه فرموده بود: «مسأله خلافت امروز مورد نیاز مسلمانان نیست که ما با هم دعوا کنیم. هر چه بوده اکنون یک مسئله تاریخی است. آنچه که امروز به حال مسلمانان سودمند است، این است که بدانیم احکام را از چه مأخذی باید اخذ کنیم.»[۲] و در همین رابطه کتاب «حدیث الثقلین» تألیف مرحوم وشنوی به دستور ایشان در قاهره به چاپ رسید تا انتخاب راه برای عموم روشن گردد.
اقدام عملی مرجعیت شیعی در تعامل با علمای اهل سنت
نگاه جهانی آیتﷲالعظمی بروجردی با تاسیس مرکز اسلامی هامبورگ در اروپا آغاز شد و با حمایت از «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة» در مصر، به اوج خود رسید.
شهید مرتضی مطهری در مقالهای با عنوان «مزایا و خدمات آیت ﷲ بروجردی» چنین مینویسد: «یکی از مزایای معظمله، توجه و علاقه فراوانی بود که به مسأله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامی داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود، میدانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن به آتش اختلاف، چه اندازه تأثیر داشته است، و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاستهای استعماری از این تفرقه حداکثر استفاده را میکنند و بلکه آن را دامن میزنند و هم توجه داشت که دوری شیعه از سایر فرقهها سبب شده است که آنها شیعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتی دور از حقیقت بنمایند.
به این جهات بسیار علاقهمند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی برقرار شود که از طرفی وحدت اسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آنطور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل میدهند، معرفی شود. از حسن تصادف چند سال قبل از زعامت و ریاست معظمله که هنوز ایشان در بروجرد بودند، «دارالتقریب بین المذاهب اسلامیة» به همت جمعی از روشنفکران سنی و شیعه تأسیس شد و معظمله در دوره زعامت خود تا حد ممکن با این فکر و با این مؤسسه، کمک و همکاری کرد. برای اولین بار بعد از چند صد سال، بین زعیم روحانی شیعه و زعیم روحانی سنی شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او شیخ محمود شلتوت مفتی حاضر و رئیس جامع الازهر، روابط دوستانه برقرار شد و نامه مبادله گردید.»
همچنین مرحوم علی دوانی مینویسد: «آیتﷲ بروجردی از تأسیس و توسعه دارالتقریب حمایت کرد. ایشان در درس خارج فقه خود در بعضی مواقع فتاوی علمای عامه را بیان میکرد و میفرمود مسیر تاریخ فقه اسلامی با مطالعه در فتوای علمای عامه روشنتر میشود. به همین منظور حاج شیخ محمدتقی قمی را به عنوان نماینده خود در مصر انتخاب نمودند و خود به عنوان یک عالم شیعی، در مرکز علمای اهل سنت مصر با رؤسای الازهر ارتباط داشتند و نامهها مبادله میکردند.»[۳]
آیتﷲ واعظ زاده خراسانی به جزئیات بیشتر تاسیس و فعالیت این مرکز پرداخته و مینویسد: «این مرکز به ابتکار و پشتکار مرحوم علامه مصلح آقای شیخ محمدتقی قمی و با همیاری علمای بزرگ جامع الازهر و علمای شیعه تأسیس گردید و سالها به کار خود ادامه داد. آیتﷲ بروجردی گرچه جزء مؤسسین آن مرکز نبود، ولی از اوائل کار به آن کمک فکری و مادی میرسانید و اینجانب بارها مرحوم قمی را در منزل ایشان در قم میدیدم که برای ملاقات ایشان میآمد. مرحوم آیتﷲ بروجردی، باب مکاتبه با شیخ الازهر را پس از سالها باز کرد و نامههای او و شیخ عبدالمجید سلیم شیخ وقت الازهر در رسالة الاسلام چاپ شده است. اما کمک مادی آیتﷲ به دارالتقریب را من برای اولین بار به طور مستند نقل میکنم. آقای حاج سید جمالالدین میردامادی از فضلای اصفهانی الاصل ساکن تهران که سابقه ممتد تحصیل در اصفهان داشته و از رفقای قدیمی و یار مصاحب مرحوم شیخ محمدتقی قمی و در حقیقت نماینده او در تهران بود، دو سال پیش از این به من گفت: مرحوم آیتﷲ بروجردی به دارالتقریب و مجله «رسالة الاسلام» کمک میکرد. یک روز در بازار تهران، مرحوم حاج عباسقلی بازرگان را که وکیل آیتﷲ بروجردی بود دیدم و به او گفتم: حاجی! این مرد «یعنی آقای قمی» در قاهره خدمت میکند، پول بده برایش بفرستم. گفت: من از آیتﷲ بروجردی استفسار میکنم، اگر اجازه داد میدهم. چند روز دیگر باز او را در بازار دیدم که جلو میآمد و میخندید، گفتم حاجی چه کردی؟ گفت: خدمت آیتﷲ مطلب را عرض کردم. فرمودند: حاجی هم خودت پول بده هم از دیگران بگیر و بده اما فعلا مصلحت نیست نام مرا ببری. پس از آن مرتبا از حاجی پول میگرفتم و برای آقای قمی میفرستادم. من عرض میکنم به احتمال قوی باعث تعطیل دارالتقریب و مجله رسالة الاسلام، آن بود که آیت لله بروجردی در سال ۱۳۴۰ شمسی فوت کرد و دیگر کسی به آن کمک نکرد. آن مرحوم گاه به گاه از دارالتقریب یاد میکرد. یک بار در جلسه درس در مسجد بالاسر از ایشان شنیدم که فرمود: امر تقریب در حال پیشرفت است و ما شکر میکنیم خدا را که در این کار سهمی داشتیم. من همان هنگام که این سخن را از وی شنیدم به فکرم رسید آن مرحوم اهل تظاهر نبود، فقط میخواست حاضران درس که علما و مراجع آینده شیعه هستند، بدانند که ایشان با این مسأله موافق و بلکه به شدت بدان علاقهمند است؛ تا دیگران را به این نوع اعمال، تشویق کند و مشروعیت آن را به آنان گوشزد نماید. یک روز در جلسه حدیث فرمود: خدا رحمت کند شیخ عبدالمجید سلیم (وی یکی از اعضای ثابت دارالتقریب و از جمله مؤسسین و یکی از شیوخ الازهر بود و در هنگامی که شیخ الازهر بود با آیتﷲ مکاتبه کرد) را که هر گاه صحبت فاجعه عاشورا میشد، بسیار متأثر میگردید و میگفت: «این فاجعه لکه ننگی بر دامان اسلام است که به هیچ وسیلهای نمیتوان آن را پاک کرد». من برای اولین بار و شاید آخرین بار بود که از یک مرجع تقلید نسبت به یک عالم از اهل سنت چنین سخنی را شنیدم.»[۴]
سرانجام تلاشها و کوششهای آیتﷲ بروجردی در نزدیک کردن مذاهب و معرفی مکتب اهل بیت به نتیجه رسید و در اثر این فعالیتها و اقدامات بود که شیخ شلتوت، رئیس الازهر و مفتی اعظم مصر، هفدهم مهر ۱۳۳۷ تشیع را به رسمیت شناخت و فتوا داد که «آئین اسلام هیچ یک از پیروان خود را ملزم به پیروی از مکتب معینی ننموده، بلکه هر مسلمانی میتواند از هر مکتبی که به طور صحیح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص به خود مدون گشته پیروی نماید و هر کسی که مقلد یکی از مکتبهای چهارگانه باشد، میتواند به مکتب دیگری، هر مکتبی که باشد منتقل شود. مکتب جعفری معروف به مذهب امامی اثنی عشری، مکتبی است که شرعا پیروی از آن مانند پیروی از مکتبهای اهل سنت جایز میباشد. بنابراین سزاوار است که مسلمانان این حقیقت را دریابند و از تعصب ناحق و ناروایی که نسبت به مکتب معینی دارند، دوری گزینند، زیرا دین خدا و شریعت او تابع مکتبی نبوده و در احتکار و انحصار مکتب معینی نخواهد بود. بلکه همه (صاحبان مذاهبی که) مجتهد بوده، اجتهادشان مورد قبول درگاه باریتعالی است و کسانی که اهل نظر و اجتهاد نیستند، میتوانند از هر مکتبی که مورد نظرشان است تقلید نموده و از احکام فقه آنان پیروی کنند و در این مورد فرقی میان عبادات و معاملات نیست.»
این فتوای تاریخی در زمانی که سلفیان متعصب عربستان، شیعیان را کافر میدانستند، تأثیر عمیقی در رسمیت یافتن تشیع به جا گذاشت.
تکرار ابتکار مرجعیت، نیم قرن پس از آیتﷲ بروجردی
خوشبختانه قریب به اتفاق علمای شیعه، از جمله مراجع عظام تقلید در سالهای پس از آیتﷲ بروجردی، توانستهاند با رفتاری منطقی که الهام گرفته از سیره ائمه اطهار است، ضمن تعامل صحیح با اهل سنت، دیدگاهها و حقانیت تشیع را ثابت کنند. در این بین راهبرد وحدتآفرین امام خمینی(ره) که در اوج قدرت حکومت شیعه، وحدت با اهل سنت را گسترش داد مثالزدنی است.
اما جهان اسلام در سالهای اخیر، اسیر معضل بسیار رنجآور و بزرگی به نام جریانهای افراطی – تکفیری شده است. جریانی که در ابتدا قرار بود پیادهنظام تفکر وهابیت شود، اما پس از کشتار دهها هزار مسلمان در کشورهای مختلف، هماینک تهدید جدی برای اهل سنت نیز محسوب میشود.
در چنین فضایی بود که یکی از مراجع عظام تقلید یعنی آیتﷲالعظمی مکارم شیرازی، با درک دقیق و هوشمندانه از بحران حاکم بر جهان اسلام، صدها تن از علمای اهل سنت و تشیع را از کشورهای مختلف به قم فراخواند تا در یک هماندیشی، ضمن برائت جستن از هر گونه حرکتهای تکفیری، راهکاری برای حل این معضل بیابند.
برگزاری این همایش در قم، نکات جالب توجهی دارد که در مقالهای مستقل باید به آن پرداخت و در اینجا تنها به یک مورد به صورت گذرا میپردازیم.
یقینا جامعیت علمی و شخصیتی آیتﷲالعظمی مکارم شیرازی در برگزاری این اجلاس نقش مهم و بسزایی داشته است. این مرجع تقلید در ۵۰ سال اخیر، علاوه بر تدریس و تربیت هزاران نفر از طلاب، در زمینه انتشار مجلات و کتابهای مختلف دینی در حوزه علمیه قم فعالیت قابل توجهی داشته و هماینک توانسته است محور تجمع صدها نفر از علمای اهل سنت و تشیع گردد. از سوی دیگر ایشان برای دفاع از حریم تشیع و پاسخ به شبهات پیرامون آن، اقدام به راهاندازی و حمایت از شبکه ماهوارهای ولایت نیز کرده است که در این شبکه، گاهی با علمای اهل سنت نیز مناظراتی برگزار میشود.
اما نکته قابل توجه این است که علیرغم چنین فعالیتهایی، صدها نفر از علمای اهل سنت دعوت ایشان را اجابت کرده و به قم آمدند و قبول کردند تحت اشراف مرجعیت شیعی، به بررسی یکی از معضلات اصلی جهان اسلام بپردازند و همگی بالاتفاق رفتارهای تکفیری منسوب به اهل سنت را محکوم کنند. یقینا رمز این موفقیت، رفتار منطقی و به دور از هر گونه توهین به اهل سنت است. رفتاری که میتواند الگوی برخی از مدعیان دفاع از ولایت و اهل بیت باشد!
پاورقیها:
۱- این مطلب علاوه بر کتاب «زندگی آیتﷲ بروجردی»، در کتاب «بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران»، صفحه ۳۹۰، تهران ۱۳۸۱ هم آمده است.
۲- مجله «حوزه»، چاپ قم، شماره ۴۳ و ۴۴، ص ۵۱
۳- علی دوانی، خاطرات فلسفی، تهران، ص ۱۸۸
۴- واعظ زاده خراسانی، زندگی آیتﷲالعظمی بروجردی، ص ۳۶۹
زعیم حوزه و تشیع
مراجع تقلید در سه سال گذشته بیش از 150 مرتبه به ربوی بودن نظام بانکی انتقاد کردهاند/ طرح جدید بانکداری به تثبیت دیکتاتوری بانک مرکزی میانجامد
آخرین پاسخ به حجتالاسلام طاهری پیرامون علامه طهرانی
آسیبشناسی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی