امام(ره) بارها در آثار خود، عدم درک صحیح نسبت به مسئلهٔ شفاعت را تذکر میداد. ایشان تربیت ناقص در امور دینی را سبب این انحراف میدانند و آن را یک بدبختی واقعی میشمارند: «یک بدبختی که ما داریم آن یک بدبختی فوق العاده است، که با عقول خود – نه با آن عقولی که تربیت صحیح شرعی باشند- که مثل بچههای بیصاحب ولگرد، خود به خود و بدون تربیت بزرگ شدهاند، بلکه تحت تربیت ناقصین نالایق، بزرگ شدهاند، سنن الهی را معنی میکنیم و گمان میکنیم که قضیه آخرت و مسئولیت آنجا یک مسئولیت اعتباری است و مولی هم طبق این امر اعتباری، یا عقوبت میکند و یا اصلاً میگذرد و میگوید برو پی کارَت که من گذشتم، و یا یک نفری میآید و میگوید من خواهش میکنم از این بگذر. و ما قضیهٔ شفاعت را چنین گمان کردیم؛ و بعضی از منبریهای ما از خودشان تفصیل دادند تا منبر بگیرند. و بعضی هم نفهمیدند و از یک خبری که نه سندش را و نه دلالتش را دانستند، یک معنایی گرفتند و آمدند حضرت سید الشهداء(ع) را شفیع قرار دادند که هر کس مُرد، حضرت تشریف میآورد و شفاعت مینماید و حضرت باری تعالی و تبارک هم از آن میگذرد و عقابش نمیکند». (۱)
امام خمینی تأکید میکنند که مسئلهٔ شفاعت سبب شده است غرور جای ایمان را بگیرد و فکر شیطانی بر آدمی مستولی شود: «ما که وسیلهٔ مغرور شدن را داریم و شیطان، آن را بر مقدسین و اهل دین و دیانت مشتبه کرده است. آنهایی هم که اصلاً به دین اعتنایی ندارند هیچ وا أسفا و وا حسرتا نمیگویند». (۲)
ایشان تأکید میکنند: «آن شفاعتی که کتاب و سنت به آن ناطق و بلکه بین جمعیت مسلمین مسلّم است، شامل یک عدهٔ خیلی قلیل و معدودی میشود که در عداد عدم میتوان شمرد، نه به آن شمول و وسعتی که ما خیال کردیم که انسان هر چه ظلم و معاصی کرده باشد، باز ممکن است شفاعت نصیبش گردد. خیر». (۳) «آیات الهی و افعال و سنن خدایی را نباید همین طور جزافی معنی کرد. اگر کار به این نحو بود که آقایان منبری میگویند، دیگر انبیا و اوصیا آن قدر خود را به تَعَب نمیانداختند و خود این شفعا آن قدر نمیترسیدند و این قدر تأکید نمیکردند». (۴)
امام خمینی همچنین در کتاب چهل حدیث خود تأکید میفرمایند: «گاهی میگویند خدابزرگ است، گاهی اظهار اعتماد به حق و شفاعت شافعین میکنند، با اینکه تمام این اظهارات جز لقلقهٔ لسان و صورت بیمعنی چیز دیگری نیست و حقیقت ندارد». (۵)
ایشان همچنین در نامهای به فرزند خود مینویسند: «شفاعت ثابت است لکن نصیب چه اشخاصی و چه گروهی و با چه شرایطی در چه وقت شامل حال میشود، امری است که نمیتوان انسان را مغرور و جری کند، امید به شفاعت داریم لکن این امید باید ما را به سوی اطاعت حقتعالی کشاند و از معصیت دور کند». (۶)
شفاعتِ حقیقی در اندیشه امام خمینی
شفاعت در منظومهٔ فکری آیتﷲ خمینی اما معنایی دیگر دارد. ایشان با واکاوی از معنای لفظی شفاعت، بحث خود را نظاممند میکنند. در نظر ایشان، شفاعت از ماده «شفع» است، و شفع به معنای جفت و دوتا شدن است. (۷)
در نظر امام(ره)، ثواب و عقاب اعمال، جزئی از لوازم وجودِ انسان میگردد و با خواهشهای دیگران، قابل رفع، گذشت و بخشش نیست. (۸)
تفسیر آیتﷲ خمینی از مسئلهٔ شفاعت اینگونه است که آدمی در این دنیا، به مقام و مرتبهای میرسد که بر اساس آن مرتبه، نوری دریافت میکند. اگر نوری که او حاصل آورده در مرتبهای نزدیک به نورِ شفاعتکننده باشد، این نورها میتوانند در هم ادغام شوند و مرتبهٔ متعالیتری را به ارمغان آورند. به نظر ایشان، نورِ عبد باید به مرتبهای برسد که نورِ شفاعت را درک کند.
آیتﷲ خمینی در تقریرات فلسفی خود اینگونه میآورند: «ولی ﷲ که شفاعت میکند، یعنی نور ولایت به نور کسی که به شفاعت نائل میشود، ملحق میشود و دو تا میگردند و آن نور ولایت عظمای ولی ﷲی، با این نورِ عبدِ مؤمن، جفت و مزدوج شده و او را به طرف خود میبرَد. اما مادامی که عبد از خود نوری ندارد نمیتواند به این نور متعالی متصل شود». (۹)
در نظر ایشان، انسان باید در این دنیا به مرتبهای از نورانیت دست یابد تا بتواند به نورِ شفیعِ خود متصل شود و شفاعت را نیز نصیب ببرد.
آیتﷲ خمینی بارها تأکید میکنند که شفاعت و ثواب و عقاب از امور اعتباری نیست که با اذن خداوند و یا دیگر اولیاء الهی حاصل شود: «اِذن الهی مثل اِذن من و تو نیست که اعتباری باشد و بگوید اذن دادم، بلکه این اذن حقیقی است، چنانکه مغفرت او هم حقیقی است، بلکه اصلاً حقیقت و خارجیت دارد، چون آنجا جای اعتباریات نیست». (۱۰)
مرحوم امام(ره) حتی بر اساس این تفسیر از شفاعت، معنای دعا را نیز تفسیر دوبارهای میکنند. ایشان این سؤال مقدّر را پاسخ میگویند که اگر شفاعت امری اعتباری نیست که با گفتن و درخواست کسی حاصل آید، پس این دعا که «خداوندا از گناهان من درگذر!» به چه معناست؟ در این میان، معنای دعا چه خواهد بود؟ ایشان به این سؤال اینگونه پاسخ میدهند: «از دعا چه اراده کردهای؟ آیا ارادهتان همین خواهشهایی است که ما از یکدیگر میکنیم که از گناه اعتباری، عفو اعتباری کنند؟ در اخبار و روایات آمده است که «الدعاء هو العبادة»؛ بلی این دعاهای ما عبادت است و از آتش و عذاب هم نجات میدهد، اما چگونه عبادت است این دعا و تذکری که داری میگویی خدایا مرا ببخش، در حالی که دل را از همه جا میبری و به آن آستانه میدوزی و ترس آن را به قلب میآوری، این الان دارد تو را نورانیت میدهد و تو را به این نحو قابل شفاعت میکند، ای بسا دعایی که تأثیرش در نفوس ضعیفه و تنویر قلب از صلات بیشتر و زیادتر باشد!» (۱۱)
مرحوم امام(ره)، دعا کردن را نیز نزدیک شدن به نور میداند و کسب این نور را سبب نزدیکی بیشتر به شفاعت در نظر میآورد. اگر نورِ عبد، با دعا کردن افزایش یابد، او به شفاعت نیز نزدیکتر شده است. «نور است که شفاعت حقیقی میکند و نزدیک شدن به نور انبیاء و اولیاء است که سبب نجات و شفاعت حقیقی میشود. دعا اگر سببساز شفاعت میشود هم از آن روست که با دعا کردن، نورانیتی حاصل میشود و آن نور است که شفیع حقیقی میگردد.» (۱۲)
آیتﷲ خمینی بر این باورند که شفاعت، زمانی حاصل میشود که نفس به مرتبهای رسیده باشد که لایق شفاعت گردد. نمیتوان، مراتب مادونی را برای نفس در نظر گرفت و سپس به واسطهٔ شفاعت، مراتب متعالی نصیب آدمی گردد. به نظر ایشان، به هر میزان که در این عالم از هدایت بهرهمند شوی، در آن عالم هم از شفاعت نصیب میبری. به تعبیر ایشان، رحمت خدا الان به تو احاطه کرده، رحمت صحت و سلامت و حیات و امنیت و هدایت و عقل و فرصت و راهنمایی اصلاح نفس. در هزاران رحمت گوناگون حق تعالی غوطهوری و استفاده از آنها نمیکنی و اطاعت شیطان میکنی. اگر از این رحمتها در این عالم استفاده نکنی، بدان که در آن عالم نیز بیبهره هستی از رحمتهای بیتناهی حق و از شفاعت شفیعان نیز محروم مانی. جلوه شفاعت شافعان در این عالم هدایت آنهاست، و در آن عالم باطنِ هدایت، شفاعت است. تو از هدایت اگر بیبهره شوی، از شفاعت بیبهرهای و به هر قدر هدایت شدی، شفاعت شوی. (۱۳)
در نظر آیتﷲ خمینی یکی از عناصر اصلی شفاعت، هدایتی است که در این دنیا بر بشر ارزانی شده است. اگر این هدایت در دنیا نصیب کسی شود میتواند که از شفاعت یوم القیامه هم بهره ببرد.
او شفیع است این جهان و آن جهان
این جهان زی دین و آنجا زی جنان
این جهان گوید که تو ره شان نما
وان جهان گوید که تو مَهشان نما
پیشهاش اندر ظهور و در کمون
اِهدَ قَومی اِنَّهُم لا یَعلَمون (۱۴)
امام خمینی با ترسیم مسئلهٔ شفاعت، بسیاری از برداشتهای ناروا نسبت به این موضوع را تذکر داد. ایشان با رویکردی عرفانی و فلسفی به مسئلهٔ شفاعت نظر کرد. وی با تمایز نهادن میان قیاسهای دنیوی و امورات اخروی، فهم ناصواب را در موضوع شفاعت، اصلاح کرد. شفاعت در منظومهٔ فکری آیتﷲ، امری اعتباری نیست که با امر و نهیِ شفیع اجرا شود. در یوم قیامت، آدمی بر اساس انواری که در این عالم کسب کرده است برانگیخته میشود و هر چقدر این نورانیت، به شفیعش نزدیکتر باشد، شفاعت او نیز سهلالوصولتر خواهد بود.
به نظر آیتﷲ خمینی، هر چقدر که از هدایت در دنیا نصیب ببری از شفاعت در آخرت نیز بهره خواهی برد. و این کلیدواژهٔ امام خمینی در این موضوع بود؛ هدایت، رمز اصلی شفاعت.
پانوشت:
- ۱. تقریرات فلسفه، ج ۳، صص ۲۶۸.
- ۲. تقریرات فلسفه، ج ۳، ص ۲۶۸.
- ۳. همان.
- ۴. تقریرات فلسفه، ج ۳، صص ۲۷۲-۲۷۳.
- ۵. چهل حدیث، ص ۲۱۶.
- ۶. صحیفهٔ امام، نامهٔ اخلاقی عرفانی به سید احمد خمینی، ص ۲۲۳
- ۷. تقریرات فلسفه، ج ۳، ص ۲۶۹
- ۸. همان.
- ۹. همان.
- ۱۰. همان.
- ۱۱. تقریرات فلسفه، ص ۲۷۱.
- ۱۲. چهل حدیث، ص ۴۱۹.
- ۱۳. چهل حدیث، ص ۱۴۸.
- ۱۴. مثنوی معنوی، دفتر ششم ۱۶۶-۱۶۸.
منابع:
– خمینی، سید روح ﷲ، آداب الصلاة، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۰.
– تحریر الوسیله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی تا.
– تقریرات فلسفه، مقرر سید عبدالغنی اردبیلی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی تا.
– چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی تا.
– شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۷.
– صحیفهٔ امام، ۲۱ جلد، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بی تا.
– مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد نیکلسون، ناشر آبیار، تهران ۱۳۷۸.
اسلام و غرب؛ امام خمینی و شارحانش
روحانیت اصیل و آفات آن از نگاه امام خمینی(ره)
آیتاللهالعظمی گلپایگانی، مودّی به آداب سنت
اندیشه یا فلسفه سیاسی علامه طباطبائی؟