امسال که ایام حج و اعمال حج به خوبی برگزار شد، و حضرتعالی هم با توجه به تجربه متمادی در این زمینه و به ویژه بحث هماهنگی بعثه مراجع حضور داشتید، به نظر میرسد نکاتی در این زمینه وجود دارد که قابل بحث است. در ابتدا بفرمائید ارزیابی شما از برگزاری حج امسال بویژه مسائل مدیریتی بعثه مقام معظم رهبری و همچنین حضور بعثههای مراجع عظام تقلید چیست؟
بنده از شما و سایت مباحثات تشکر میکنم، این سایت را یک سایت مفیدی برای حضرات علما و حوزویان میدانم، امیدوارم که نگاه مثبتی که آقایان دارند، موجب تشویق بیشتر شما شود، و اگر نقایص و کاستیهایی هم وجود دارد با مشورت از آن بزرگواران بتوانید سایت را به یک سایت بسیار خوب و پویایی تبدیل کنید و در آینده یکی از سایتهای مورد مراجعه بزرگان شود. من مطالب خوبی را در سایت شما دیدهام، مصاحبهها و شخصیتهایی که مطرح و معرفی شدهاند، مباحث علمیای که مطرح میشود، قابل استفاده هستند.
امسال من توفیق یافتم که در خدمت علمای بزرگوار و زوار بیت ﷲ الحرام و حاجیان محترم باشم، و انصاف این است که خدمتگزاری به این بعثههای مراجع را برای خودم واقعا یک افتخار میدانم و معاشرت و نشست و برخاست، همسفر بودن و استفاده از روحیات خیلی خوب و خصلتهای پسندیده و انسانی که در این بزرگواران است، برای من از هر حیثی درس اخلاق است و از آنها دانش و علم میآموزم و هم از تجربه خیلی ارزشمند آنها استفاده کردم.
بعثههای مراجع در واقع به عنوان بازوان مهم بعثه مقام معظم رهبری هستند. بعثههای بزرگان حوزه علمیه قم و چه بزرگان حوزه علمیه نجف، توجه و تاکید دارند که حتما همراهی و همکاری و یک صمیمیتی میان آنها و بعثه رهبری باید برقرار باشد. که این جلوه را در مراسم متعددی که ما در مدینه و مکه داریم، بارها و بارها دیدهایم. انصافا آقایان تاکید دارند- هم در زبان و بیان- بارها به من گفتهاند که ما مایل هستیم که به تمام معنا با بعثهای که به نام جمهوری اسلامی ایران است هماهنگ باشیم و در عمل هم، همینطور نشان دادهاند. در مراسمهای مختلف، همکاری کردهاند، گاهی اگر مواردی اتفاق افتاده است که مثلا سلیقههای آنها باهم به گونهای همخوانی ندارد، در مسائلی که خیلی مهم نبوده است، یعنی بحث شرعی فتوای خاصی مطرح نبوده است، در همه موارد سعی کردند که خود را هماهنگ کنند. سفارش مراجع بزرگوار این بوده است که با بعثه جمهوری اسلامی و بعثه رهبری همراه و همگام باشند، این را من به وضوح بارها دیدم. من عددی نیستم، اما از بزرگواران بعثههای مراجع تشکر میکنم که همراهی و کمک کردند، من هم تا حدی که وظیفهام بوده است، به بزرگوارانی که در بعثه مقام معظم رهبری هستند، در قدیم و هم حالا منتقل کردم.
در مدیریت سازمان حج و در مدیریت بعثه رهبری، امسال تغییری اتفاق افتاد. مدیریت سازمان تغییر کرد و شخصیت محترم جدیدی بر سر کار آمدند و هم رئیس بعثه و نماینده مقام معظم رهبری به عنوان امیرالحاج تغییر کرد، و در هر صورت کل این مجموعه تغییر کرد.
شاید برخیها کمی نگران بودند که چه اتفاقی خواهد افتاد، چون هم مدیر حج جدید است و هم مدیر بعثه جدید است. ولی واقعیت این است که انصافا آقایان خوب کار کردند. هم در سازمان حج مدیریت توانمندی که بسیاری از افراد آن مربوط به مدیریت سالهای قبل بودند، و نیز برخی هم که جدید آمده بودند، خوب کار کردند، هم در این رده و هم در رده رئیس سازمان، نشان دادند که انسانهای بسیار توانمند، مدیر و از خودگذشته و در صحنه هستند، یعنی واقعا همه در صحنه بودند. زائران احساس میکردند هر جایی که مشکلی دارند، گویا اصلا شخص اول سازمان در آنجا حضور دارد.
در مساله بعثه رهبری هم نماینده رهبر معظم انقلاب که در حقیقت جناب آقای حجتالاسلام والمسلمین نواب هستند که سابقه بسیار زیادی هم در حج دارند، سالها مسئول بعثه مقام معظم رهبری در عربستان سعودی بودند، و سالیانی هم معاون امور فرهنگی روحانیان بعثه مقام معظم رهبری بودند، تجربه خوبی دارند، اطلاعات میدانی بسیار بسیار خوبی دارند. ایشان سکان بعثه رهبری را در آنجا به دست گرفته بودند و انصافا خوب درخشیدند. همه عزیزانی هم که با ایشان کار میکردند، احساس میکردم که با شوق و ذوق کار میکنند.
نکتهای را باید در اینجا مطرح کنم که خیلی برای من جالب توجه است اینکه من سالها جزو همکاران حاج آقای قاضیعسگر بودم. سالها جزو همکاران حضرت آیتﷲ ریشهری بودم. سابقه کار با همه اینها را در پرونده دارم و از همه هم چیزهایی یاد گرفتم و آموختم و خاطراتی که با اینها دارم، تجربه خوبی برای من است.
نکته جالب توجه و بسیار اخلاقی برای بنده این بود که نماینده جدید ولی فقیه در بعثه رهبری مرتب مقید بودند که در اغلب جلسات و سخنرانیهایشان، همه خوبیهایی که در بعثه وجود دارد و مدیریت خوبی که در بعثه وجود دارد، همه را به نام خودشان ثبت نکنند. بارها من شنیدم که گفتند اینها از اثرات کاری حضرت حجتالاسلام والمسلمین حاج آقای قاضیعسگر است، این برنامه را آنها چیدند، این برنامه خوب مربوط به آنها است. یعنی یک نکته خیلی زیبایی بود که در این فضای وانفسایی که در کشور مدیران طراز اول که میآیند، گاهی یک مرتبه تمام سوابق مدیران قبلی را نادیده میگیرند، یکی میگوید که ویرانهای تحویل گرفتیم، یکی میگوید که ما با فاجعههای اختلاسی روبهرو بودیم و … . آقای نواب که خدا حفظشان کند، آنچه که من دیدم این بود که هیچ وقت نخواست اثبات کند که اینها جزو برنامههای شخص من است، من این کار را کردم و … . ایشان مقید بود که هر کار خوبی که در زمان حضرت آقای قاضی عسگر و سابق بر ایشان آقای ریشهری بوده است، اینها را میگفت و تصریح میکرد. برخی از جلسات خصوصی ایشان که من بودم و خبر دارم، و در نشستهای عمومی هم این نکته خیلی ظهور و بروز داشت.
نکته جالب توجه و بسیار اخلاقی برای بنده این بود که نماینده جدید ولی فقیه در بعثه رهبری مرتب مقید بودند که در اغلب جلسات و سخنرانیهایشان، همه خوبیهایی که در بعثه وجود دارد و مدیریت خوبی که در بعثه وجود دارد، همه را به نام خودشان ثبت نکنند. بارها من شنیدم که گفتند اینها از اثرات کاری حضرت حجتالاسلام والمسلمین حاج آقای قاضیعسگر است، این برنامه را آنها چیدند، این برنامه خوب مربوط به آنها است. یعنی یک نکته خیلی زیبایی بود که در این فضای وانفسایی که در کشور مدیران طراز اول که میآیند، گاهی یک مرتبه تمام سوابق مدیران قبلی را نادیده میگیرند، یکی میگوید که ویرانهای تحویل گرفتیم، یکی میگوید که ما با فاجعههای اختلاسی روبه رو بودیم و … . آقای نواب که خدا حفظشان کند، آنچه که من دیدم این بود که هیچ وقت نخواست اثبات کند که اینها جزو برنامههای شخص من است، من این کار را کردم و … .
جالب این بود که آقای قاضی عسگر هم که مدیر سابق این تشکیلات بودند و انصافا زحمات و تلاشهای بسیار بسیار خوبی را برای بعثه رهبری کشیدند، ایشان مدیری بود که تمام وقتش مربوط به کار در بعثه بود و به این کار عشق داشت. ایشان با وجودی که امسال نبودند – حداقل یک طرفه قضیه که من بودم – گاهی که تماسی میگرفتیم و حال و احوالی میکردیم، یا قبل از اینکه ما از اینجا اعزام شویم و به مکه برویم، بارها و بارها هم به بنده و هم به دیگرانی که من خبر دارم، تاکید میکردند که حتما حاج آقای نواب را بیشتر از سابق کمک کنید و سعی کنید که ایشان امسال بدرخشد. یعنی نگاه ایشان این بود که بحث من و آقای نواب نیست، بحث رهبری این نظام است، بحث بعثه جمهوری اسلامی است، بحث خیمهای است که به نام جمهوری اسلامی و رهبری میباشد. لذا نگاه نکنید که من هستم یا خیر و شما جزو رفقای من بودید، به عبارت دیگر ایشان میخواست بگوید که هر کاری که در زمان من میکردید، برای آقای نواب هم همین کار را انجام دهید، و شاید بیشتر.
من دو سه بار با آقای قاضی عسگر تماس داشتم، دو سه نفر از دوستان دیگر را که میخواستند امسال به لحاظ کاری که داشتند، نیایند، من شاهد بودم که حاج آقای قاضی عسگر تاکید میکرد که امسال جناب آقای نواب باید کمک شوند، شما که تجربه دارید، بروید. من در اینجا اسم حاج آقای فلاحزاده را میبرم، ایشان از آقای فلاحزاده دعوت کردند و به ایشان تاکید کردند که شما انسانی مجرب، ورزیده و شخصیتی اینچنینی هستید، آقای نواب را همراهی کنید. من اینقدر از این نکته لذت بردم، هنوز که هنوز است حلاوت این مسئله در ذهن من است و من را شارژ و شاد کرد. چه میشود که در این نظام بسیار عزیز، ارجمند، محترم و بزرگ، بقیه بزرگان ما هم که سکان یک کاری را به دست میگیرند، یا عزیزانی که سکان آن کار را رها کردند و رفتند، یک نگاهی اینچنینی داشته باشند.
واقعیت این است که این صحبتها تصنعی نبود، کسی فکر نکند که آقای نواب میخواست این کار را بفروشد و هزینه کند و میوه آن را برای خود بردارد. یا آقای قاضیعسگر میخواست که این کار مثلا رسانهای شود. واقعا من دیدم که از روی عشق و علاقه بود و اینکه این کار مربوط به بعثه جمهوری اسلامی است، مربوط به نظام است، مربوط به آقا است، لذا همه باید دست به دست هم دهند، و این کار را انجام دهند. من اینقدر افسوس خوردم که جای این نکته اخلاقی – ان شاءﷲ جاهای دیگر هست و ما خبر نداریم- چقدر خالی است. نه این آقای جدید درصدد نقص مدیر قبلی بود، و نه آقای قدیم درصدد این بود که بگوید که ما کاری کردیم که بعید است بقیه بتوانند از عهده آن بر بیایند. من ابدا این نکته را ندیدم. اینها چیزهایی است که برخاسته از هواهای نفسانی است و نباید در این نظام مقدس باشد، لذا نظامی که امام پایهگذاری کرد، شهدای بزرگ این انقلاب آن را با خون خودشان آن را آبیاری کردند.
نتیجه این رفتار اینگونه بود که هر وقتی که جناب آقای نواب با آقای رشیدیان با هم مقید بودند که به همان روش سابق، که ظهرها به کاروانهای متعددی سر میزدند، نگاه نمیکردند که مثلا این کاروان مربوط به تهران، اصفهان، بندرعباس و غیره است، خیر، از جنوبیترین نقطه سیستان، بلوچستان و خوزستان، تبریز و ارومیه تا شمال خراسان و ساری و مازندران تا غرب کشور، همه جا را سر میزدند، سر ظهر به کاروانها میرفتند و سعی میکردند با مردم ناهار بخورند، همراه مردم باشند، حرف مردم را از نزدیک بشنوند.
روزی که ما وارد منا شدیم، مشاهده کردیم که آقای رشیدیان و معاونینشان همه با لباس عادی به گونهای ایستادهاند که همه ببینند، با مردم صحبت میکردند، شربت و آب خنکی افراد ایشان به مردم میدادند. از این کار خیلی لذت برده بودند. جای این کارها در امور نظام جمهوری اسلامی باید بیشتر باشد، نمیگویم کم است، به بسیاری از بزرگان جسارت نمیکنم، ولی حداقل این است که باید این کارها پررنگ شود، مردم خوشحال میشوند، این کارها در مردم امید ایجاد میکند. ما نیاز داریم که مردم امیدوار شوند. نیاز نداریم بگوییم که این دولت پدر مردم را درآورد، آن دولت داغون کرد، این دولت بدتر کرد، این مدیران بدتر کردند، آن مدیران بهتر عمل کردند، این موارد برای مردم دردی را دوا نمیکند.
خواهش میکنم اگر بشود به دوستانی که اهل رسانه هستند و قلم خوبی دارند، و از روی دلسوزی کار میکنند، این نکات منتقل شود و برای جوانترهای ما الگویی شود که این نظام به سادگی به دست ما نیامده است، خونهای شهدای فراوانی ریخته شده است، چقدر انسان مجروح داریم، چقدر وقتی این جانبازان را انسان میبیند، متاثر میشود.
خیلی متشکر. نکته بسیار مهم و جالبی بود. اما جنابعالی بواسطهی تخصصی که در زمینه کتاب دارید و همچنین مسئولیتهای مختلف در کتابخانه های تخصصی قاعدتا در این سفر تازههای نشر را هم بررسی و خریداری کردهاید. به نظر شما در یکی دوسال اخیر تغییر یا اتفاقی در محافل علمی و مذهبی یا حتی فضای اجتماعی عربستان دیده میشود؟
به لحاظ عشق و علاقهای که به کتاب دارم، مرتب به کتابفروشیها سر میزنم، افراد مختلف دانشگاهی را در آن کتابفروشیها میبینیم، باب گفتوگو را باز میکنیم، آنها سوال میکنند، میپرسیم، … . در مسیر راه با ماشینهای عمومی و با تاکسیها، در مغازهها، غذاخوریها و … با مردم همراه میشوم.
در این زمینه چند نکته نسبت به سالهای گذشته قابل توجه بود، اولا امسال ماموران سعودی حرمت زائران ایرانی را زیاد پاس میداشتند و احترام میکردند. قبلا اینگونه نبود. با اخم و ناراحتی و گاهی با الفاظ ناپسند و اینها زائران مواجه میشدند. امسال ماموران از فرودگاه گرفته تا بقیه جاها، حرمت میکردند. از دو حال خارج نیست، یا به اینها آموزش داده بودند، یا به فطرت خود بازگشتند، چون در فطرت انسانها است که باید به همنوع خود باید احترام بگذاری.
نکته دیگر این بود که آن آقایانی که در اماکن زیارتی و مشاهد مشرفه، بقیع، حرم رسول ﷲ، احد و … مزاحم همیشگی زائران بودند، یا با توزیع جزوههای بسیار غلط و نادرست و مشحون از دروغ و حرف ناسزا و اینها از زائران ایرانی و پاکستانی و هندی استقبال میکردند، این افراد به شدت کم رنگ شده بودند، کم فروغ شده بودند، یا اصلا حضور نداشتند و یا یک حضور بسیار کم رنگی داشتند. در بقیع افرادی که لباس بلند میپوشیدند و مرتب به شیعه جسارت میکردند، فحش میدادند، اصلا نبودند، فقط شرطهها و پلیسها بودند، آنها هم چیزی در مورد اینکه شما شرک دارید، کارهای شما نادرست است، انحراف عقیده دارید، اصلا این حرفها نبود، فقط میگفتند که آقا راه را باز کنید، صرفا نظم آنجا را اداره میکردند، در احد هم همینطور بود، در جاهای دیگر هم همینطور. این هم نکته خیلی خوب و پسندیدهای بود که ما دیدیم.
نکتهای که من یافتم این بود که امسال در بین همهی اقشار حرمت ایرانیها بسیار به چشم میخورد. در این عربستان سعودی که فهمیدهاند که من ایرانی و شیعه هستم، خود من مورد توهین مستقیم قرار گرفتم، اما امسال برعکس. من مقید هستم که همیشه با یک دشداشه میروم، گاهی هم یک کلاهی سر میگذارم، خیلی مشخص نیست که من ایرانی هستم، لهجه عربیام هم نسبتا بد نیست، وقتی از من سوال میکردند که از کجا آمدهام، وقتی میگفتم که ایرانی هستم، میگفتند، ماشاﷲ ایرانی، ایران قوی، ایران مهم، ایرانی شجاع. بارها من این صحنهها را در رانندهها دیدم، در ملتهای دیگری که برای زیارت آمدهاند، دیدهام، از ساکنین عربستان که از کشورهای دیگر هستند، دیدهام. مشخصا از موریتانی، مالزی، یمن و از خود سعودیها، بارها من با دانشجویان آنها روبرو شدم، و احترام خیلی زیادی را امسال دیدم، سالهای قبل اصلا اینگونه نبود.
این عزتی که خداوند به جمهوری اسلامی داده و این صلابتی که به رهبری داده است، و اقدامات خیلی خوبی که امسال نسبت به سال گذشته و نسبت به مواضع محکم جمهوری اسلامی، دولت جمهوری اسلامی و مواضع خوبی که کشور گرفت، و یک صدایی و هم صدایی که از دولت و کل حاکمیت در خارج از کشور بلند شده است، اقدامات در سطح سیاست خارجی و در سطح نظامی، حرکات برجسته تسلیحاتی که انصافا کارهای خوبی بود، من نمیدانم که واقعا اینها در این امر موثر بوده است؟ اینها را باید سیاسیون و اهل تحلیل بنشینند و تحلیل کنند، من متخصص نیستم، ولی حتی یک مورد من ندیدم که بگویند که مثلا چرا ایران اینگونه عمل میکند.
وقتی اسم ایران را میگفتیم، نه تنها احساس میکردیم که باعث سربلندی خودمان هستیم، آنها هم احساس میکردند که ایران یک کشور اسلامی است و این همه عزت آفرین است. مشخصا دست روی قضیه پهباد میگذاشتند، اینکه بچههای سپاه که موشک را شلیک کردند و یک پهباد امریکایی را سرنگون کردند، آنها احساس افتخار و خوشحالی میکردند. یک آمار موثقی به دست من رسید که گفتند علاقهمندی به رهبری و شخص آقای خامنهای به صورت قابل توجهی افزایش داشته است.
وقتی اسم ایران را میگفتیم، نه تنها احساس میکردیم که باعث سربلندی خودمان هستیم، آنها هم احساس میکردند که ایران یک کشور اسلامی است و این همه عزت آفرین است. مشخصا دست روی قضیه پهباد میگذاشتند، اینکه بچههای سپاه که موشک را شلیک کردند و یک پهباد امریکایی را سرنگون کردند، آنها احساس افتخار و خوشحالی میکردند. یک آمار موثقی به دست من رسید که گفتند علاقهمندی به رهبری و شخص آقای خامنهای به صورت قابل توجهی افزایش داشته است.
این نکته را از قول نخبگان عربستان میگویم. یکی از شخصیتهایی که خودش هم روزنامهنگار است و دستی بر آتش دارد پرسیدم که چرا صدا و سیمای عربستان این همه یکسره علیه ایران فعالیت میکند، ایشان خندهای کرد و گفت نه، خیلی کم شده است. من خندهای کردم و گفتم کم که نشده، ما هر شبکهای مراجعه میکنیم، نکتهای علیه ایران میبینیم. گفت، شما اطلاع نداریم، این فعالیتها کم شده است، این کار در دو سه ماه پیش چنان در اوج بود که ما که اینجا ساکن هستیم، متوجه میشویم که کم شده است. ایشان گفت که علتش این است که بالاخره ایران عزت و توانمندی و استقلال و سربلندی و متواضع نبودنش در برابر هر حرکتی، نشانهای برای ایران است و این امر برای اینها بسیار مهم است. ایشان میگفت، احترامی که در اینجا برای رهبر معظم انقلاب قائل هستند، قابل مقایسه با قبل نیست. عزتی که ایران به بار آورده است، مخصوص ایران و قوم فارس نیست.
این همان نگاهی است که آقایان باید به آن توجه ویژهای داشته باشند، این اتفاق مخصوص امت اسلام است، یعنی ایران را یک امت مسلمان میدانند، تا حالا میگفتند که ایران امتی است که اصلا مسلمان نیستند، یعنی شیعه کافر است، قرآن آن غیر از قرآن ما است، تقیه دارد، و چه دارد و چه دارد، ده مورد ردیف میکردند، که نشانههای کفر و شرک ما است. آن چیزی که من امسال مشاهده کردم، متفاوت بود. اینکه این کار مقطعی بود؟، نمیدانم. ادامه خواهد داشت؟ نمیدانم. من امیدوارم ادامه داشته باشد، ولی یک واقعیتی بود. این نکته خیلی برای من لذتبخش بود.
در بخش فرهنگی، من با برخی از شخصیتهای آنها همیشه ملاقاتهایی دارم، و غالبا هم ملاقاتهای ما بحثهای سیاسی و اینچنینی نیست، ارتباطات علمی و فرهنگی است. گاهی من کارهایی از خودمان برای آنها میبرم، امسال همواره از آنها احترام دیدم. البته برخی از آنها که به رحمت خدا رفتهاند و دیگر نتوانستم آنها را ببینم.
کتابفروشیهای آنجا را هم من مقید هستم که سر بزنم. در فضای کتابفروشیهای آنجا هم امسال موارد جدیدی مشاهده کردیم. مثلا یک کتاب تازه در ریاض منتشر شده بود، من از همانجا عکس آن را با واتساپ برای برخی از شخصیتهایی مانند استاد جعفریان، استاد مهدویراد، آقای مهریزی فرستادم. کتابی هشت جلدی پیرامون حضرت زهرا منتشر کردهاند با عنوان «فاطمه بنت نبی». این کتاب در ریاض چاپ شده است، اصلا نفس این کار، یک کار بینظیری است. صدها حدیث پیرامون حضرت زهرا آورده و نقادی کرده است، به بسیاری از دیدگاههای شیعه هم تاخته و حمله کرده است، و یک نوع نگاه شیعهستیزی در آن هست. اما اینکه در عربستان سعودی و در آن فضا، انجام دادهاند، قابل تامل است. اینها این کار را برای سایر فرزندان پیامبر نکردند، اما برای حضرت زهرا، یک کار عظیمی به این صورت انجام دادهاند. این اثر مربوط به یکی از علمای معاصر آنها به نام «المدیهیش» است.
آنها یک مرکزی را در ریاض تاسیس کردهاند، به نام «دار الآل و الصحب الوقفیة». کاری شبیه این کار هم کویتیها کردند به نام «مبرّة الآل و الاصحاب»، و نیز بحرینیها به نام «جمعیة الآل و الاصحاب» که وقفی دیگر است. اخیرا یک رویکرد اینگونهای را ما در آنجا مواجه هستیم. رنگ، کاغذ را ببینید، جلد گالینگور طراز اول هلندی است، صحافی، تجلید بسیار خوب و اثر فاخری است. این رویکرد اخیرا در میان اهل سنت در حال شکلگیری است. البته طبیعی است و این توجه با رویکرد خودشان است. به نوعی میخواهند بگویند که ما با فاطمه زهرا مشکلی نداریم. اینگونه نیست که شیعه احساس کند که فاطمه زهرا فقط مال آنها است و مال اهل سنت نیست. اینها راجع به امام حسین کتابهای جدیدی نوشتهاند، سخنرانیهایی که امسال از علمای اهل سنت در فضای مجازی منتشر شد، بسیاری از آنها در عزاداری امام حسین گریه کردند، روضه خواندند، مقتل خواندند. به نظر من اینها احساس کردند که اهل بیت بزرگترین سرمایه است و تا به حال معارضه داشتهاند. در اینکه معارضه داشتهاند، شکی در آن نیست، هیچ کس بیخود دفاع نکند که اینها در مقابل اهل بیت بودند، سعی میکردند بگویند که اهل بیت اختصاصی به فرهنگ اینها ندارد، دامنه اهل بیت گستردهتر است، حداقل این بود که اهل بیت به تمام معنا در حاشیه حرفهای اینها بود، ولی الان کم کم از حاشیه به متن میآید. چون دیدند که قضیه اهل بیت پیغمبر است و شوخی که نیست، اینها را نمیشود کنار گذاشت.
کتابهایی از این گروه، در عربستان زیاد بود و کتب دیگری هم در حال تدوین دارند. امسال من کتابهایی را آوردم که برای اولین بار چاپ میشود، مثلا «الکفایه فی التفسیر» متعلق به هیری نیشابوری است، یک ریشه نیشابوری دارد و از دانشمندان طراز اول ایران که کتاب تفسیر او مربوط به قرن چهارم است، وی متوفای ۴۳۰ هجری است، و این تفسیر تا به حال چاپ نشده است و نایاب بوده است. اینها میراث ایرانی ما است که در آنجاها در حال کار است. کتاب دیگری بود که مصریها و عمانیها با هم چاپ کرده بودند، با عنوان «التهذیب فی التفسیر»، اثر حاکم جشمی، که یک تفسیر معتزلی بسیار فاخری است.
کتاب دیگر «موسوعه تفسیر الموضوعی» است که ۳۶ جلد است، این کتاب را طی نه سال عده زیادی از علمای عربستان سعودی، قطر، عمارات، کویت و کشورهای خلیج یک تفسیر موضوعی خیلی خوبی را تدوین کردهاند. ۲۱۶ نفر از دانشمندان جهان اسلام را گرد هم آوردهاند. بعد از این تعداد دانشمند، ۱۶۰ نفر را بعد از غربالگری انتخاب کردند، موضوعات مختلف را به اینها دادند، لجنه گذاشتند، جلسات علمی مفصل گذاشتند، و بعد تفسیری را در ۳۵۴ موضوع قرآنی فراهم کردند، و نظم آن هم به ترتیب حروف الفبا است. مثلا اول «آدم» را آوردند، بعد «احسان» و… و شیوه آن هم یک شیوه امروزی و زیبا است. بعد از اینکه این ۱۶۰ نفر مقالاتشان را نوشتند، بعد اینها را به صد نفر استاد طراز اول دیگر دادهاند که اینها را ارزشیابی کنند.
برخیها ممکن است که تصور کنند گرانی به کشور ما اختصاص دارد، اینگونه نیست، من در طور این سه سال گذشته که سه نوبت به سفر حج رفتم، این بحث را در آنجا هم میبینیم، این کتاب را که الان من پنجاه ریال خریدم . در حالی که قبلا سی ریال بود. روی این برچسبهای پشت کتاب مینویسند که با مالیات، یعنی مالیات بر ارزش افزوده مجدد محاسبه میشود، در حالی که قبلا از قیمت پشت جلد کتاب برای ما تخفیف هم میداد، گاهی اوقات تا بیست درصد از قیمت پشت جلد تخفیف میداد. اما الان علاوه بر اینکه تخفیفی نمیدهند، چند درصد هم ارزش افزوده باید محاسبه شود و در فاکتورهایشان هم این را مینویسند. کتاب گران شده است، کتاب خوراک فرهنگی مردم است.
کتاب دیگر «الشیرازیة الامامیة عرضا و نقدا» بود، در این کتاب داستان بیت آقای شیرازی را و نگاههای آنها را موضوع بحث قرار داده است. البته این اثر نقد کلی شیعه است، اما یک نوع شیعهگری از نظر آنها جای کار دارد. یعنی مستمسک بیشتر دست اینها داده است، یعنی بیشتر اینها را وادار کرده است که مستمسکاتی داشته باشند. این اثر یک کار جدید است، یک رساله دکتری است. در اثر آمده است که چون بیت آقای شیرازی قویترین موضعگیری را علیه اهل سنت دارد، و در این قسمت یک نوع غلو دارند، و اظهار میکنند، این امر باعث شد که ما بیت اینها را مورد بحث قرار دهیم، و اینها آتش اختلافات میان شیعه و سنی را دامن میزنند. من با این بحث که اینها راست میگویند یا نه، کاری ندارم، اما این اثر کار مهمی است. نویسنده اثر هم آقای دکتر «عادل بن صالح الغامدی» است. این اثر یک کار آکادمیک و نسبتا قوی است.
در مجموع، من سفر امسال را یک سفر خوشحال کننده و امیدوارکننده میدانم و برای خودمان هم تذکر دهنده و هشدار دهنده میدانم، که باید یک مقداری برخی از کارها را اصلاح کنیم، در برخی از نگاههایمان تجدید نظر کنیم، و با یک نگاه جدیدی، حرکت مهمی که اوایل در سایه انقلاب اسلامی شکل گرفته بود، این حرکت را دو مرتبه ادامه دهیم، و ان شاﷲ بتوانیم میوه و ثمرات آن را استفاده کنیم.
بحث گرانی کاغذ و این مسائل در آنجا هم مطرح است. من اصلا کاری ندارم که در کشور ما گرانی هست و باید برای این گرانیها فکری کنند، همه مسئولین هم زحمت میکشند، و تلاش میکنند که فکری برای آن کنند. مجموعه عوامل دست به دست هم داده است و گرانی بدی بر مردم حاکم شده است. برخیها ممکن است که تصور کنند گرانی به کشور ما اختصاص دارد، اینگونه نیست، من در طور این سه سال گذشته که سه نوبت به سفر حج رفتم، این بحث را در آنجا هم میبینیم، این کتاب را که الان من پنجاه ریال خریدم . در حالی که قبلا سی ریال بود. روی این برچسبهای پشت کتاب مینویسند که با مالیات، یعنی مالیات بر ارزش افزوده مجدد محاسبه میشود، در حالی که قبلا از قیمت پشت جلد کتاب برای ما تخفیف هم میداد، گاهی اوقات تا بیست درصد از قیمت پشت جلد تخفیف میداد. اما الان علاوه بر اینکه تخفیفی نمیدهند، چند درصد هم ارزش افزوده باید محاسبه شود و در فاکتورهایشان هم این را مینویسند. کتاب گران شده است، کتاب خوراک فرهنگی مردم است.
اینکه بزرگواران ما در کشور میگویند که چرا کتاب اینقدر گران شده است، کتاب در جاهای دیگر هم گران شده است. البته سوء مدیریتها هم مطرح است، اما در کل کتاب در دنیا خیلی گران شده است. مثلا سال گذشته بنزین در عربستان سه برابر سالهای قبل بود و امسال هم گرانتر شده بود. یا شیر که یک غذای عمومی است، دو برابر گران شده است. قیمت نوشابه ثابت مانده اما حجم و مقدار و یا اندازه آن کاهش یافته است. گرانی بحث عمومی کل منطقه است.
تفسیر سکولار از حج برخلاف آیات قرآن است
«حج سیاسی» یا «حج سیاستزده»؟
جایگاه و عملکرد بعثهی مراجع تقلید در حج
مروری بر شکلگیری بعثه مراجع عظام تقلید