قبلنوشت: من تاکنون سر درس ایشان شرکت نکردهام و تصمیم هم ندارم شرکت کنم. به شخص ایشان هم ارادت خاصی ندارم؛ اما این چند خط را بهحسب وظیفهی شرعی مینویسم:
- آیتﷲ آملی لاریجانی را قبل از آنکه به ریاست قوهی قضائیه بشناسم، به علمیتِ قوی و مطرحش شناختم؛ علاوهبر برجستگیاش در دانش «اصول فقه»، علیالخصوص ورودش به مسائل اصولی از منظر فلسفهی زبان و فلسفهی علم، در کنار رویکرد نقادانه و پویا در فقه جواهری، او را از دیگر اساتیدِ همطراز متمایز میکرد.
- فریادهایی که برضدّ قوه قضائیه از سوی جریان عدالتخواه انقلابی بلند شد، دیر یا زود باید برمیخاست. کاملاً در جریانِ همهی جزئیاتش نیستم، اما فکر میکنم عمدتاً فریادهای به حقّی هم هستند و بودند. اما مسئله این است: اگر دقیق و موشکافانه و تقوامدار بنگریم، نقش شخص رئیس وقتِ قوه -که چند سالی در میانهی راه این سکّان را برعهده گرفته- در آن همه مشکلات چقدر بوده و هست؟! پرسشی است که پاسخ آن اصلاً ساده و زودیاب نیست.
- همهی منتقدان معترفاند نهایت واقعیتی که دربارهی بانی و هزینهی ساختمان جدید این مدرسه میتوان گفت این است که «نمیدانیم». اما یک سوال: طی همین ۱۰-۱۵ سال اخیر و حتی قبل از آن، چندین مدرسه علمیه به همین شکل بازسازی یا ساخته شد. منشأ هزینههای کدام یک از آنها برایمان سؤالبرانگیز شد و کدامیک را میدانیم که حالا این یکی آنقدر برایمان مسئله شده است؟! آیا کمی بیش از حد این مسئله را بزرگ نکردهایم و آیا در این موضوع کمی جوّگیر نشدهایم؟!… آیا ندانستنِ ما، دلیل بر شبههناک بودنِ این مال است؟!
- خوشمان بیاید یا نه، درس ایشان از درسهای قوی و خوبِ حوزه علمیه قم است و طبعاً شاگردان زیادی خواهد داشت. بسیاری از این شاگردان هم چهبسا یک ساعت در روز سر درس ایشان بیایند و از علم ایشان استفاده بکنند و تمام. مراقب باشیم از خطوط انصاف خارج نشویم و تقوای قلم را رعایت کنیم. اخلاقاً صحیح نیست حکم کلی صادر کنیم و شاگردان ایشان (سربازان حقیقتاً گمنامِ امام عصر عج) را متّهم به چیزی کنیم که هیچ ربطی بهشان ندارد!
ناشناس
خوب بود نویسنده محترم این مقاله خودش هم به آن مدرسه کذایی سری هم می زد ، در مدرسه فوق هیچ جای خاصی برای خوردن یک چای هم پیش بینی نشده و طلاب محترم مکانی برای مطالعه یا مباحثه ندارند (در حال حاضر مکان هایی که برای مطالعه یا مباحثه می توان در این مدرسه کذایی در نظر گرفت مسدود هستند شاید در آینده چنین اجازه ای داده شود ولی طبق پروتکل حفاظتی که در مورد اماکن مربوط به آیت الله هاشمی شاهرودی(ره) در زمان حیات آن مرحوم اعمال می شد بسیار بعید است هرگز به طلاب اجازه مباحثه در مطالعه در این مدرسه داده شود) بنابراین مدرسه فوق چه لاکجری باشد یا نباشد بعید است خیری حتی در حد یک عدد چای برای طلاب داشته باشد (چای رایگان در دفتر آیت الله سیستانی که بسیار وسیع است داده می شود سابقا مدرس آیت الله تبریزی هم می داد چای پولی هم در فیضیه موجود است)
سجاد دینپرستی صالح
سایت مباحثات متنی را از آقای علیرضا ملااحمدی منتشر کرده که شامل نقدهایی بر مطلب آقای وحید اشتری است. ضمن تشکر از هر دو بزرگوار و سایت مباحثات که باب گفتگو را باز کردهاند، نکاتی را شاگردانه تقدیم میکنم:
۱. بنده هم بر حسب ظواهر، بعید میدانم کسی در فضل و دانش آقای صادق لاریجانی، و حتی برتری علمی ایشان (در علوم سنتی و جدید مرتبط با استنباط) تردید قابل توجهی داشته باشد.
۲. لزوم پاسخگویی آقای لاریجانی و هر مسئول دیگری در مقطع مدیریتش، از ارکان عدالت و مدیریت معقول و دینی است. رهبر انقلاب درباره دولتها به این مضمون فرمودند که «چهار سال مهلت کمی برای خدمت و پیشرفت نیست». پس دو نوبت پنج ساله به طریق اولی فرصت بسیار مغتنمی است. کما اینکه آقای رئیسی در همین مدت کمی که آمده، دست کم امیدهایی را در دلها زنده کرده است. نمیدانم جناب آقای ملااحمدی چه اندازه اخبار عدالتخواهان را پیگیری میکنند. اجمالا مشکل اساسی آقای لاریجانی در همان مقطع دو چیز بود: اولا حتی نزدیک به وضعیت بایسته هم پاسخگو نبودند و ثانیا برخی از برخوردها و پاسخهای زشت و زننده از ایشان گزارش میشد؛ مثل فرافکنی و اینکه خودم بر ضد فلانی اعلام شکایت خواهم کرد و… حتی اگر بپذیریم که ایشان قدرت یا فرصت کافی برای اقدام مثبت و تعیین کننده ای نداشت، سؤال این است که چرا استعفا نکرد؟
۳. درباره مدرسه جدید ولی عصر (ع) حدودا سه مسئله مطرح است:
۳.۱. آیا اموالی که در ساخت و تجهیز مدرسه جدید ولی عصر ع به کار رفته مشروع است؟ آقای لاریجانی در پاسخی که به آقای یزدی نوشتند، فقط گفتند «مدرسه بانی دارد» و هیچ شفافیتی درباره اش ندادند. شاید خود را ملزم به پاسخگویی نمیدانند! اگر اموال به کار رفته هیچ مشکلی ندارند، دقیقا بفرمایند بانی که بود و چگونه کمک کرد و خلاص.
۳.۲. حتی بر فرض پاک بودن اموال به کار رفته، ساخت چنین مجموعه ای با هزینه های هنگفت، با موازین دینی سازگار نیست. ضرورتی است که باید مجموعه های منتسب به حوزه های علوم دینی و حاکمان مدعی اسلام، حد نصابی از سادگی و دوری از جلوه های دنیوی داشته باشند.
۳.۳. یکی از مسائل این مدرسه، پیشروی آن در حدود خیابان و پیادهرو است. فقط نمای این مدرسه سه مرحله پیشروی در پیادهرو دارد (هر مرحله حدود ۱۰ سانت). در حالی که اگر کسی در قم زندگی کند میداند که یکی از خیابانهایی که باید توسعه یابد، همین تکۀ کوتاه از خیابان معلم است (و البته هر دو ساختمان همسایۀ این مدرسه، چندین سال قبل عقبنشینی دارند). سؤال معقولی است که بپرسیم «آیا این پیشروی در خیابان هم نوعی ویژهخواری و اعمال نفوذ بوده؟».
۴. اتفاقا اینکه ساخت مدارس و مساجد و مجموعههای دیگری هم سؤال برانگیزند مطلب درستی است و اتفاقا در مواردی، درباره آنها هم حساسیتهایی بوده و مسائلی مطرح شده است. اما مستحضرید که هر که بامش بیش، برفش بیشتر. این مدرسه دقیقا پس از رسیدن آقای صادق لاریجانی به ریاست قوه قضائیه بازسازی شد. با توجه به جایگاه این قوه و ریاستش در مدیریت جامعه، کاملا معقول است که حساسیت درباره مجموعه ایشان بیشتر باشد.
۵. واقعیت این است که خود من هم (به خودی خود) از مشتاقان استفاده از علمیت آقای لاریجانی بودم. اما نگرانم که حضورم در چنان مجموعهای و بهرهمندی از امکانات قهری آن، به تدریج، قبح چنین اقداماتی را در نگاهم کم کند. به احتمال زیاد بین طلابی که در درس ایشان شرکت میکنند افرادی مهذب و عالم هستند. اما همینها باید بیش از دیگران مراقب باشند که در دام بیارزش شدن ارزشها نیفتند. همه ما باید مراقب باشیم. تربیت ما در فرایند طبیعی زندگی اتفاق میافتد، نه لزوما با سخنان زیبا و عالمانه.
۶. حوزههای علمیه نیازی مبرم به بازنگری در اهداف و روشهایش دارند. نه بزرگی بزرگان باعث میشود که بزرگتر از حدشان بشناسیم و نه بینشان بودن برخی از افراد باعث میشود که حرف حقشان را نشنویم. هشدار آقای #وحید_اشتری کاملا به حق است. البته نه لازم است و نه مطلوب است که طلاب در حجرههای نمور زندگی کنند. اما نباید از تفریط به افراط رسید؛ درس و زندگی در بحبوحۀ جلوههای دنیا هم اثر خاص خود را در قلب انسان دارد.
ناشناس
آقای صالح بزرگوار کامنت داده اند که
« واقعیت این است که خود من هم (به خودی خود) از مشتاقان استفاده از علمیت آقای لاریجانی بودم. اما نگرانم که حضورم در چنان مجموعهای و بهرهمندی از امکانات قهری آن، به تدریج، قبح چنین اقداماتی را در نگاهم کم کند.»
بزرگوار اگر به خاطر داشته باشید در بین مدرسه ولی عصر و ساختمان دفتر تبلیغات فروشگاه تعاونی دفتر تبلیغات وجود داشت که آن هم ضمیمه ساختمان نوساز مدرسه ولی عصر الان شده است و شما خودتان در جریان هستید که ورثه مرحوم شریعتمداری ادعا دارند که ساختمان فعلی دفتر تبلیغات در چهار راه بیمارستان قم، وقف بر اولاد است و تمامی ورثه آن مرحوم از تصرف در آن اکنون ناراضی هستند حال شما هیچ گاه به ساختمان دفتر تبلیغات وارد نشده و نمی شوید؟
سید احسان طاهری
این جملات اول از همه حدیث نفس است. بیایید خودمان را از فضای بی انصافی و بی تقوایی سیاسیون نجات دهیم. «واتقوا یوما ترجعون فیه الی الله ثم توفی کل نفس ما کسبت وهم لایظلمون». ساحت بنده ای را بدون دلیل لکه دار نکنیم. خود را گرفتار سوء ظن نکنیم. فضایی برای درس و بحث ساخته شده، از آن بهترین استفاده را بکنیم.
برادر عزیزی که نوشته ای: «اگر اموال به کار رفته هیچ مشکلی ندارند، دقیقا بفرمایند بانی که بود و چگونه کمک کرد و خلاص» من و شما دقیقا چه مسئولیتی داریم؟ از موسس فلان حوزه کذایی هم خواسته اید که چنین کند؟ گرفتار فریب و بازی های سیاسیون و رسانه هایشان نشویم. یا «یکی از مسائل این مدرسه، پیشروی آن در حدود خیابان و پیادهرو است.» عبارت «توضیحات شهردار سابق قم پیرامون ساخت مدرسه علمیه حضرت ولیعصر» را جستجو بفرمایید تا به جواب سئوال خود برسید.
من هم طلبه کوچکی بیش نیستم ولی این جملات را نوشتم برای این که بی تقوایی ها آزارم می دهد. متاسفانه نمی دانیم چگونه گرفتار بازی های فریبکاران سیاستمدار شده ایم!