ده روز از انتشار سخنان انتقادی حضرات آیات محمد یزدی و صادق آملی لاریجانی میگذرد. همانگونه که قبلا بیان شده بود این اتفاق کام بسیاری از دلسوزان نظام و انقلاب و حتی عموم مردم را از جهاتی تلخ کرد. بسیاری از علاقمندان این دو بزرگوار تلاش کردند با ورود به ماجرا به نوعی حواشی و تلخیهای آن را کمتر کنند.
در این بین نامهی ناصحانه آیتﷲ جنتی و تماسها و پیامهای بزرگان حوزه بویژه مراجع عظام تقلید قابل توجه بود و انتظار میرفت طرفین ماجرا به دلسوزیها از جمله درخواست مراجع تقلید توجه بیشتری کنند، چه آنکه اخبار غیر رسمی از آمادگی آیتﷲ محمد یزدی برای دیدار و رفع کدورتها در روز عید غدیر هم حکایت دارد.
هماکنون که حواشی و بحثها و جدالهای رسانهای در این زمینه تاحدودی فروکش کرده است میتوان به چند نکتهی مهم اشاره کرد:
– بلاتکلیف ماندن مسائلی که دو شخصیت بزرگوار به یکدیگر نسبت دادهاند نه تنها باعث فراموشی افکار عمومی نبوده، بلکه در هر مناسبت مرتبط به نوعی مجددا طرح خواهد شد. همانگونه که در یادداشت قبلی مباحثات عنوان شد جا دارد بزرگان کشور هر کدام در زمینههای مرتبط، به تدریج و پس از پایان یافتن مناقشات رسانهای، ورود جدی به موضوعات داشتهباشند و گزارشی دقیق از صحت مسائل مطرح شده طرفین به افکار عمومی ارائه دهند. اگرچه دیدار و رفع کدورت دو شخصیت اصلی مهم و تاحدودی مرهمی بر زخم وارده است، اما گام بعدی و مهمتر از آن پاسخ به ابهامات موجود در جامعه از طرفین است.
– فراتر از جایگاه حقیقی حضرات آیات محمد یزدی و صادق لاریجانی، عضویت در شورای نگهبان از جمله مسئولیتهای مهم این دو شخصیت بیبدیل است. فراموش نکنیم که تا چندماه آینده قرار است انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شود و ممکن است در خصوص تایید صلاحیتها و نتیجه شمارش آراء اختلافات جدی در مسائل مختلف پیش آید. همیشه در چنین مسائلی نظر شورای نگهبان فصلالخطاب و لازم الاتباع برای همگان است.
چنانچه مسائل مطرح شدهی اخیر از سوی هر یک از طرفین لاینحل و مبهم باقی بماند آیا میتوان از جامعه انتظار داشت که همچنان شورای نگهبان همان جایگاه فصلالخطابی را داشته باشد؟ صراحتا باید گفت مصالح کلی نظام – که همیشه مورد تایید رهبر معظم انقلاب بوده و هست – بر منافع افراد ترجیح دارد و لازم است بزرگان نظام برای این شبهه احتمالی چارهای بیاندیشند.
– یکی از حواشی اتفاق اخیر چگونگی انتشار عمومی صحبتهای حضرت آیتﷲ یزدی است. پیش از این مباحثات از عدم تدبیر و ذکاوت کانال رسمی دیدارکنندگان سخن گفته بود. بدیهی است اولا این انتقاد صریح بخاطر جایگاه رسمی و حوزوی این گروه و نقشآفرینی سیاسی آن در حوزه بوده که حتی اشتباهی هرچند کوچک از این عزیزان قابل پذیرش نیست و انتظار جبران آن میرود. ثانیا، به معنی نفی اثرگذاری سایر اشخاص در بسط و گسترش خبر مزبور نبود و بخاطر جایگاه غیرحوزوی این اشخاص، طبیعتا پیگیری و هرگونه اقدام یا برخورد قضائی برعهدهی مسئولان ذیربط است.
از سوی دیگر کمپینها و مطالب گوناگونی دربارهی واسطههای انتشار عمومی نگاشته شده است. چنانچه مسئولان امنیتی دغدغهی آرام بودن فضا و کشیده نشدن اختلافات به سطح عمومی را دارند باید پاسخی قانعکننده برای منتقدین ارائه دهند و حتی برخی شائبههای احتمالی را هم در خصوص مرجع اصلی انتشار خبر برطرف نمایند.
در پایان امیدواریم این یادداشت آخرین مطلب در خصوص رخداد اخیر بوده و همگان از جمله بزرگان حوزه و نظام در بیانات و نامههای خود مصالح عالیه و کلان کشور را بیش از هر چیزی مدنظر داشته باشند.
آیتالله آملی لاریجانی، جوزدگی و تقوای قلم!
زمین بازی قدرت و چالش جدید مرجعیت!
تأملی در نامههای حضرات آقایان یزدی و آملی لاریجانی (2)
خاطرهای مطبوعاتی از آیتالله محمد یزدی