آیتﷲ جوادی آملی در این همایش و در جمع نویسندگان و پژوهشگران حوزوی گفتند: ما در تألیف و تصنیف، الگو داریم؛ چنانکه در سیرت برای ما الگو تعریف کردهاند، لقد کان لکم فی رسول ﷲ أسوة حسنة؛ برای اهل قلم و تصنیف هم قرآن باید الگو باشد. اگر نویسندهای در راستای قران ننوشت و قرآن برای او اسوه نشد، این نوشته به درد نمیخورد.
در پاسخ به این سؤال که قرآن چه کتابی است و چطور نوشته شده است، باید گفت قرآن چند ویژگی دارد. دو عنصر محوری آن، محتوای وزین و قابل فهم بوده است. همچنین سنگین است و آسان. ثقیل و یسر و عسر بودن. با محتوا و متکی بر برهان و دلپذیر بودن و قابل درک و فهم بودن است. سنگین بودن غیر از دشوار بودن است. آسان بودن غیر از سست بودن است. هر کتابی را که انسان مینویسد از حیث برهان باید متقن باشد. اگر ثقلین الگوی ما باشند نوشته آن هم باید الگوی ما باشد. نوشتهها نباید یکبار مصرف باشد. اگر قول دلپذیر و فطرتپذیر بود این الگویش قرآن است.
مهمترین مطالبی که در قرآن است از آن به حکمت یاد میشود. مثلا سوره اسراء که آیات آن حکمت عملی است. ۲۰ آیه از آیات این سوره جزو اصول اعتقادی است. هر چه را تکذیب و یا تأیید میکنید باید مستند و محققانه باشد. برای همه انبیا میزان آمده است. پس هر کتابی نوشته میشود باید محمود و مذموم را با آن سنجید.
آیتﷲ جوادی آملی در ادامه، خطاب به نویسندگان گفتند: دیر دست به قلم ببرید ولی خوب بنویسید. کتاب غیر میزان شایسته حوزه علمیه نیست. باید جهان را دید و برای آن نوشت. شأن نزول بسیاری از آیات، حاکی از تعامل آیات و رخدادهای خارجی است. همچنین تعامل سوره با حوادث روزگار یا جو نزول است. و نیز تعامل متقابل با فضای نزول که مربوط به کل قرآن است. قرآن بدون ملاحظه جهان خارج نوشته نشده است. کاری بکنید که حرف در جان مردم برود: فی أنفسهم. گوش، رهگذر است. باید کتاب را دلپذیر نوشت که در دل مردم برود. پیامبر بازار بردهفروشی را به بازار آزادی تبدیل کرد.
فهرست غیر از رجال و درایه است. شیخ طوسی ۹۰۰ مؤلف و ۲۰۰ تألیف معرفی کرد. قبل از آن ابن ندیم این کار را کرد. گاهی کتاب نوشته میشود ۴۰۰ صفحه اما یکسال بیشتر تاریخ مصرف ندارد. اگر کسی فراغتی دارد و استعدادش را دارد زود دست به قلم نشود. تدریس کف توان انسان است. بنده در کنگره شیخ انصاری گفتم شیخ انصاری یک فقیه متوسط بود و نابغه نبود. نابغه کسی است که استاد ندارد مثل بوعلی سینا که میگفت بخشهای مشکل را خودم حل میکردم. او بدون استاد استاد کامل شد. امروز حوزهها خالی است. مبادا کسی بگوید یک وجب سینه، این همه علم! امروز ما در حوزه علمیه قم علامه طباطبائیها و سید ضیاءها نیاز داریم. مرحوم علامه امینی یک نفری کتابی نوشت که هر روز بر این کتاب افزوده میشود.
ما باید بدانیم در جهان، در منطقهمان و در کشورمان چه خبر است. جهان ناظر به کل قرآن، منطقه ناظر به سورههای قرآنی و کشورمان ناظر به آیات قرآنی است. ما باید نقشه علمی جهانی داشته باشیم. وگرنه کتابهای ما به صورت یک بافت فرسوده در میآید. شأن نزول به ما نقشه جامع میدهد. کل قرآن، سور قرآن و هر آیهای شأن نزول دارد. اگر امروز نتوانیم نائینیها و سید ضیاءها تربیت کنیم عمر خودمان را تلف کردهایم. قرآن، کتاب زندهای است که با متن جامعه سر و کار دارد. کتابهایی که نوشته میشود باید اینچنین باشد. مرحوم محقق داماد میگفت انسان امروز مثلا هزار کتاب میبیند درباره یک موضوعی میگوید خوب است تواتر دارد و مقاله مینویسد. دوره بعد این هزار کتاب میشود صد کتاب و دوره بعد پنجاه کتاب و دوره بعد ده و تا به مثلا چهار کتاب در این باره میرسد! این نشان میدهد که هر چه زمان میگذرد کتابها در خصوص یک موضوع کپیبرداری و از روی هم نوشته میشود. البته اگر این مسئله در فقه باشد به عنوان خبر واحد میتوان گفت خوب است اما در اصول دین اگر این گونه باشد ما مشکل جدی داریم.
امروز به برکت انقلاب اسلامی، باید خلأ بین کتب اربعه و اصول اربع مأئه را پر کنیم. حوزههای علمیه مخصوصا حوزه علمیه قم که در اثر انقلاب اسلامی اینگونه شد، در هر عصری باید لجنهای از افرادی همچون نائینی و غیره تربیت کند. روزی که انسان بگوید فارغ التحصیل شدم این آغاز جهل است. اگر نبود جنگ جهانی اول و دوم و مشروطیت و کودتای ننگین ۲۸ مرداد؛ نه علامه طباطبائی آن کتابها را مینوشت و نه امام خمینی، نظام اسلامی را شکل میداد. این نشان میدهد که امام، الگوی خود را قرآن قرار داده بود.
مصداق کوثر، منحصر در حضرت زهراست
بایستههای تحقیق، در نظر مراجع تقلید
فراخوان مقاله همایش ملی فقه قرائت (۱۵ فروردین ۹۴)
فراخوان نهمین همایش بینالمللی پژوهشهای قرآنی (۱۵ فروردین ۹۴)