شاید انقلاب مشروطیت یکی از سبزترین برگهای تاریخ معاصر ایران باشد. علیرغم برخی ناملایمات اما این انقلاب، دیدها را نسبت به بسیاری از امور تغییر داد. روحانیت که پیشگام مبارزه به نفع ملت بودهاند نیز در این انقلاب نقش اساسی داشتند. اخیراً کتابی منتشر شده و از شهدای روحانیت در انقلاب مشروطه یاد کرده است.
این کتاب از دو بخش اصلی تشکیل شده است. بخش نخست اشارهای کوتاه به محتوای مشروطهخواهی و آرمان نخست مشروطهخواهان که عدالت و حکومت قانون بود، دارد. در این بخش از جایگاه روحانیت در تحوّلات معاصر سخن به میان آمده است.
نویسنده در این بخش به نقش روحانیت در انقلاب مشروطه اشاره کرده و عنوان میکند که روحانیت شیعه همواره دارای پایگاه مردمی بوده و جایگاه خود را حفظ کرده است. در جریان مشروطه نیز چنین بوده و توانسته اعتماد مردم را همچنان به خود جلب کند. به تعبیر نویسنده: «تاریخ گواه است که روحانیت هیچ گاه مردم را به حکومتها نفروخته است؛ بلکه همیشه در کنار ملتها و در صف مقدم، علیه استبداد و استعمار مبارزه کرده و شهیدان بسیاری در این راه سرخ داده است.» (ص ۲۷)
نویسنده بر این باور است که دشمنان روحانیت، وقتی نقش برجستهٔ آنان را در تحولات میدیدهاند، نمیتوانستند نقش روحانیت را در تحولات ببینند و لذا به سنگپرانی علیه آنان اقدام کردند. نویسنده اینگونه میگوید که دشمنان روحانیت همیشه در تلاش بودهاند تا نقش روحانیت را در وقایع و حوادث کمرنگ نشان داده، آنان را طرفدار استبداد معرفی کنند؛ به ویژه در دورهٔ مشروطیت که کاملاً مشهود است. (ص ۲۸)
مؤلف این کتاب، برجسته شدن نقش شیخ فضل ﷲ نوری در ماجرای مشروطه را نیز از همین روی میداند: «از همین روست که نقش شیخ فضل ﷲ را در انقلاب مشروطیت پررنگ میکنند، ولی حوزهٔ تأثیرگذاری مراجع ثلاثه نجف، از جمله آخوند خراسانی و مازندارنی و تهرانی و دیگر شخصیتهای انقلاب مشروطه را در ایران نمیبینند.» (ص ۲۹)
نویسنده عنوان میکند که بر خلاف باور رایج در مورد روحانیت، این روحانیت بودند که از احکام تکفیر و ارتداد جلوگیری میکردند. وی نمونهای را ذکر میکند: «نمونهای از جلوگیری صدور حکم تکفیر و ارتداد، نهی اکید مرحوم مدرس از ترور مرحوم عشقی است. گویا برخی از هواداران مدرس تصمیم گرفته بودند عشقی را به جرم ارتداد و اهانت به مقدسات اسلامی ترور کنند. وقتی مدرس از قصد آنان آگاه شد، آنان را از این کار منع کرد و این عمل را مخالفت قوانین اسلام و مرام پیامبر اسلام(ص) خواند. سپس از قول پیامبر(ص) به آنان یادآوری کرد که قتل غافلگیرانه (ترور) از بزرگترین گناهان است.» (ص ۳۰)
به باور نویسنده، به جرئت میتوان گفت اگر در ایام مشروطه که دشمنان ملت ایران برای حاکمیت بر جان و مال مردم، دین را ابزار دست خود کرده بودند، حمایت روحانیت از انقلاب و جنبش مشروطه نبود، هرگز انقلاب مشروطه به بار نمینشست، بلکه در همان مراحل نخست از پای در میآمد و در نطفه خفه میشد.
نویسنده اما به این نکته نیز اذعان میکند که نمیتوان از خطاهایی که در زمانهٔ مشروطه رخ داد چشم پوشید. «انکار نمیتوان کرد که در ماجرای مشروطه، هم متشرعان و هم مشروطهطلبان آزادیخواه، یکدیگر را تحمل نکردند. هر دو گروه خود را پیرو نبی مکرم اسلام(ص) میدانستند؛.. به دلیل وجود تنگنظریها و بیتقواییهای سیاسی بود که انقلاب مشروطه به بیراهه رفت و خون شهیدان والامقام آن پایمال شد…» (ص ۳۱)
وی سپس شهدای روحانی مشروطه را برمیشمارد و ۵۲ نفر از آنان را نام میبرد. نویسنده با اشاره به نحوهٔ زندگانی هر یک از شهدا، به روش مبارزاتی آنان نیز اشاره میکند و نحوهٔ به شهادت رسیدنشان را نیز به تصویر میکشد. او از روحانیونی نام میبرد که تا به حال کمتر سخنی از آنان به میان آمده است؛ روحانیونی که اگرچه روش مبارزاتی داشتهاند و در راه دستیابی به مشروطهخواهی اقدامات بسیاری کردهاند، ولی نامی از آنها بر سر زبانها نمانده است. نویسنده از شهدای سرشناس روحانیت از قبیل سید عبدﷲ بهبهانی و شیخ محمد خیابانی هم نام میبرد و آنها را شهدای برجستهٔ جنبش مشروطهخواهی میداند.
کتاب شهدای روحانیت مشروطه، در ۱۸۷ صفحه و در تیراژ ۱۵۰۰ نسخه به چاپ رسیده است. ابراهیم ملکی این کتاب را نوشته و نشر علم در سال ۱۳۹۳ آن را به چاپ رسانده و منتشر کرده است.
طاهر
به نظر کتابی خواندنی می آید. ممنون از معرفی این کتاب
دانشجوی نوشیروانی
امیدوارم که فضل الله نوری رو جزء شهیدان محسوب نکرده باشید.
احمدی
با سلام
نوشیروانی عزیز چقدر شیخ شهید رو می شناسید؟ ای کاش فقط یک جلد از ده جلد کتاب استاد مرحوم ابوالحسنی (منذر) رو تورق می کردی و می فهمیدی که شیخ شهید کیست؟
محمد پوری
جالب اینجاست که بسیاری از علمای شهید عصر مشروطیت جزو منتقدین مشروطه بودند و به دست مشروطه خواهان تندرو کشته شدند. البته این اثر قابل تقدیر است ولی متاسفانه تاریخ نویسی ما شفاف نیست و ابهاماتی را در جریان بندی افراد و گروهها دارد. باید صفوف را از هم بازشناسی کرد و دقیق نقش و تفکر هر کدام را گفت. تنها یک نفر در این عرصه از پس کار برآمد و آن هم مرحوم استاد ابوالحسنی منذر است.
محدث نجفی
من بر عکس فکر می کنم. تعداد فقها و روحانیون مشروطه خواهی که شهید شدند بیشتر از روحانیون شهید ضد مشروطه بود.