آیتﷲ سید احمد خوانساری با مشی محتاطانهای که برگزیده بود، در پارهای موارد کوشید تا با انقلابیون همراهی کند. عمده همراهیهای آیتﷲ خوانساری با انقلابیون در سالهای ۴۱ و ۴۲ بود. در این دو سال، شاه پهلوی با تصویب قوانینی، اعتراض روحانیت را برانگیخته بود و مرحوم خوانساری هم از معترضین بود. انتقادهای وی اما خالی از تندروی بود و میکوشید تا با همان مسلک محتاطانه خود، در مسیر اعتراض گام بردارد. پیش از این اما آیتﷲ خوانساری با رویّه انقلابیگری میانهای نداشت و بر اعمال انقلابیون نیز خُرده میگرفت.
ساواک در اسفند ماه ۱۳۳۶ گزارش داده است که آیتﷲ خوانساری مخالفت خود را با شیوه مبارزاتی آیتﷲ خمینی اعلام کرده و آن را مورد تأیید نمیدانسته است. به گزارش ساواک: «در تهران آیتﷲ خوانساری با نماینده دولت تماس گرفته و گفته است که اگر شما روحانیت را نمیخواهید، ما از مملکت میرویم. در جواب ایشان گفتهاند ما روحانیت را میخواهیم ولی خمینی را نمیخواهیم و به عنوان دلیل، نوار سخنرانی و اعلامیه خمینی را به او نشان دادهاند و خوانساری ناراحت شده و گفته است آخر این سید چرا این حرفها را میزند. لذا سکوت کرده و دیگر اعتراضی نکرده و حتی درس و نماز را هم تعطیل نکرده و اعلامیه هم نداده است…».[۱]
مواجهه نظام پهلوی با روحانیت به گونهای بوده که اعتراض آیتﷲ خوانساری را هم برمیانگیخت. گفته میشود که آیتﷲ خوانساری بر ضد حکومت پهلوی نیز پولهایی را جمعآوری میکرده و به انقلابیون کمک میکرده است. در یکی از اسناد ساواک آمده است که «شیخ محمد رشتی نماینده آیتﷲ حکیم در تهران اظهار داشته در عراق تحرکاتی به وسیله خمینی، خلخالی و تیمور بختیار بر ضد ایران میشود و در تهران آیتﷲ خوانساری در بازار پول جمعآوری نموده و جهت آنها ارسال مینماید».[۲]
در سندی دیگر، افرادی که برای آیتﷲ خمینی پول میفرستادهاند را مشخص کرده و سید احمد خوانساری مبلغ یک میلیون ریال برای آیتﷲ خمینی فرستاده است.[۳] آیتﷲ خمینی همچنین برای آنکه مبارزه خود را حادتر نماید، زن و بچه خود را به اتفاق پسرش مصطفی خمینی به نجف فرستاده و در شهرهای ایران با پیکهایی که میفرستاد با علمای حوزه تماس داشت. یکی از این علما سید احمد خوانساری بود.[۴]
با آغاز اصلاحات شاهانه، اعتراض روحانیون نیز بیشتر میشد. آیتﷲ خوانساری به ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی واکنش نشان داده و اعتراض کرده بود. در پی لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، چهار نفر از علمای بزرگ تهران، آیتﷲ بهبهانی، آیتﷲ تنکابنی، آیتﷲ خوانساری، و آیتﷲ آملی که دو نفر از آنها بیش از ۹۰ سال داشتند، به اتفاق سایر علمای تهران قصد داشتند تا حصول نتیجه، در مسجد سید عزیز ﷲ متحصن شوند.[۵] همچنین چند روز از ماه رمضان، نمازهای جماعت تهران، قم و پارهای از شهرهای مهم به تبعیت از قم و تهران تعطیل شد. در این میان، مرحوم خوانساری اگر چه دهه اول رمضان را با این رویّه موافقت کرد و به تعطیلی مسجد رضایت داد، اما بیش از این مصلحت نمیبیند که نماز جماعت تعطیل شود و دوباره به برپایی آن اقدام کرده بود.[۶] همراهی آیتﷲ خوانساری در تعطیلی چند روزه مسجد در اعتراض به دولت، بیسابقه بود.
آیتﷲ خوانساری در پی اعتراض به این لایحه، اقدام به برگزاری یک مجلس کرد. آیتﷲ خمینی از علما و مراجع، خواسته بود تا به لایحه شاهانه اعتراض کنند. آیتﷲ خوانساری هم پای پیش نهاد و مجلسی برگزار کرد. در اعلامیهای که آیتﷲ خوانساری برای تشکیل مجلس داد، هیچ اشارهای به اعتراض علیه حکومت نیامده بود. متن اعلامیه ایشان که در نهم آبان ۱۳۴۱ منتشر شد چنین بود: «… به مناسبت تصادف روز پنجشنبه سوم جمادی الثانیه با رحلت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا علیهما سلام، مجلس ذکری از ساعت ۹ الی ۱۱ در مسجد سید عزیز ﷲ منعقد، امید است برای عرض اخلاص به مقام مقدس پیغمبر اکرم(ص) به استماع موضوع مهم مذهبی که لازم است به اطلاع رسد، عموم طبقات، خاصه آقایان علمای اعلام – دامت برکاتهم – شرکت فرمایند».[۷]
امام خمینی اما به این نحوه برگزاری جلسه توسط مرحوم خوانساری اعتراض کرد و آن را سست دانست. آیتﷲ خمینی نامهای به حجتالاسلام فلسفی نوشت و اعتراض خود را به شیوه عمل سید احمد خوانساری اعلام کرد: «… اعلامیه آقای خوانساری را ملاحظه کردم و خالی از تعجب نبود. اصل اقدام ایشان بسیار به موقع و لازم است؛ لکن کیفیت آن خیلی نارسا و سست است. برای این مطلب دینی که اساس روحانیت و دیانت و ملیّت در خطر است، مجلس روضه درست کردن و در ضمن آن، اساس دیانت را قرار دادن، بسیار موهن است نسبت به مقصد. و از آن بدتر آنکه مسجد سید عزیز ﷲ را که چهار هزار جمعیت مقدس بازاری متدیّن دارد و دعای اینها یا نفرین آنها ایجاد وحشت کند؛ دولت، مردمِ فعال و جوان و احزاب و دانشگاه را ملاحظه میکند. …سرکار میدانید در این حال که ما قرار گرفتیم قضیه از آتش و صلح گذشته و پای نابودی احکام اسلام و فتح در کار است و هیهات منا الذله، نترسید، ملاحظه نکنید، آقای خوانساری را نمیگیرند. شما را نمیگیرند. دنیا اقتضا ندارد. شما بهتر میدانید. بنده از ناراحتی دیگر نمیتوانم عرض بکنم».[۸]
اقدام آیتﷲ خوانساری اگرچه مورد تأیید امام بود، اما آیتﷲ خمینی، انتظار فشار بیشتر و فراتر از این را میبُرد. آیتﷲ خوانساری اقدام به برگزاری مجلسی دیگر کرد و این بار در بیانیهای که صادر کرد، به اعتراض علما و روحانیون به مشی حکومت هم اشاره کرد. وی در این بیانیه آورد که: «مدتی است آقایان مراجع محترم و علمای اعلام دامت برکاتهم و جامعه مسلمین از نظر خیرخواهی و مصلحت مملکت، وظیفه شرعیه را کتبا و شفاها به دولت تذکر دادهاند. متأسفانه تاکنون از طرف مقامات مربوطه ترتیب اثر داده نشده است. لهذا به پیروی از حضرت رسول اکرم(ص) که در مواقع مشکله موفقیت مسلمین را از خداوند متعال خواستار بود، جامعه روحانیت طهران روز پنجشنبه اول ماه مبارک رجب که از ایام متبرکه است، از ساعت ۹ الی ۱۱ جمع در مسجد مرحوم آقا سید عزیز ﷲ مجلس دعا تشکیل خواهند داد. امید است مؤمنین در این مجلس، حضور بهم رسانیده و در عرض دعا به پیشگاه خداوند متعال شرکت فرمایند».[۹]
این مجلس اما منعقد نگردید. نخستوزیر وقت اعلام کرد که تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی اجرا نخواهد شد. آیتﷲ خوانساری و محمدتقی آملی هم اعلامیه دادند که: «نظر به اینکه از طرف جناب آقای نخستوزیر اعلام گردیده است که موضوع تصویبنامه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی طبق تصویب هیئت دولت اجرا نخواهد شد، بنابراین با تشکر از مساعی جمیله عموم مسلمانان، اجتماع روز پنجشنبه اول ماه رجب که بنا بود در مسجد آقا سید عزیز ﷲ تشکیل شود، مورد ندارد».[۱۰]
آیتﷲ خوانساری، بیانیهای نیز صادر کرد که طی آن، مبارزه با علما را در حکم محاربه با امام زمان(عج) دانسته بود. با توجه به رویکرد احتیاطگرای ایشان، صدور این اعلامیه از سوی او، برای انقلابیون بسیار ارزشمند بود. روحانیون انقلابی بر این باور بودند که این اطلاعیه برای استوار کردن عزم مردم برای شاهستیزی، ارزش والایی داشته است.[۱۱]
مواجهه با رفراندوم شاهانه
در زمانی که برگزاری رفراندوم شاهانه مورد توجه دربار قرار داشت، آیتﷲ خوانساری اعلامیهای به همراه آیتﷲ بهبهانی صادر کرد و در آن به اعتراض علیه سیاستهای حاکمیت پرداخت. متن اعلامیهای که از جانب ایشان صادر شد اینچنین بود: «قضایای اخیر و حوادث غیرمنتظره که پیش آمده و در نظر است منتهی به جلب نظر عمومی شود، از جهات مختلف موجب نگرانی شدید روحانیون و عامه مسلمین شده است. عموم علما و مراجع محترم، طبق وظیفه شرعی به فکر چارهجویی افتاده و به زبان نصیحت، مذاکرات لازمه را نمودهاند و منتظرند هر چه زودتر اولیاء امور به نظریات خیرخواهانه آقایان توجه کنند. البته مردم را از جریان ماوقع مطلع میکنند و اطمینان داشته باشند که مقامات روحانی به وظیفه شرعی خود عمل خواهند کرد».[۱۲]
آیتﷲ خوانساری در این اعلامیه، وظیفه علما دانسته بود تا به نصیحت و اعتراض علیه حکومت بپردازند. ایشان همچنین در پاسخ به استفتاء عدهای از مسلمین پیرامون شرکت در رفراندوم شاهانه، اینگونه حکم داده بود که: «کلیه تصویبنامههایی که بر خلاف شرع مقدس باشد، حرام و شرکت در آنها شرکت در امر حرام و در حکم مبارزه با امام زمان ارواحنا له الفداء میباشد و محرمات الهیه به تصویبنامه و آراء عمومیه حلال نمیشود. حَلال محمّد حَلالٌ اِلی یَوم القیامَه وَ حَرامُه حَرامٌ اِلی یَوم القیامه».[۱۳]
آیتﷲ با قاطعیت به مخالفت با رفراندوم شاهانه برخاسته بود. این اعلامیه مورد استقبال انقلابیون قرار گرفت و از آن اینگونه یاد کردند: «پس از حضرت امام، مرحوم آیتﷲالعظمی خوانساری شدیدترین اعلامیه را صادر کرد… اعلامیه بسیار سنگین و کوبندهای بود. به جرأت میتوان گفت که در آن مقطع قویترین و قاطعترین اعلامیه در تحریم رفراندوم را مرحوم آیتﷲ خوانساری داد. به دنبال آیتﷲ خوانساری، بقیه علما از جمله مراجع قم نیز انتخابات را تحریم کردند. در نتیجه رفراندوم در سراسر کشور تحریم شد».[۱۴] اعتراض و انتقاد مرحوم خوانساری سبب شده بود دیگر مراجع نیز به میدان بیایند و به اعتراض علیه این اقدام حکومت بپردازند.
در زمانهای که برگزاری رفراندوم مورد اعتراض حوزویان قرار گرفته بود، بیت آیتﷲ خوانساری هم محفلی برای تجمعهای اعتراضی بود. حجتالاسلام جعفر شجونی از اعتراض مردم در بیت آیتﷲ خوانساری میگوید: «سوم بهمن ۱۳۴۱ در آستانه برگزاری رفراندوم شاهانه بود که مأموران به خانه ما ریختند و بنده را گرفتند. چون آن روز روی دوش مردم در خیابان بوذرجمهری تقریبا مقابل بازار آهنگرها، سخنرانی کرده بودم. دستهجمعی با مردم به منزل آیتﷲ سید احمد خوانساری رفته بودیم و از آنجا برمیگشتیم… مردم در خیابان مرا روی دوششان سوار کردند. من آنجا میگفتم «رفراندوم مخالف اسلام است». من میگفتم و مردم شعار میدادند».[۱۵]
در مسجد سید عزیز ﷲ اما جلسهای برگزار شد تا اعتراضها به نحو علنی صورت پذیرد. حاکمیت پهلوی در این مجلس به خشونت دست زد و آیتﷲ خوانساری مورد هتک حرمت قرار گرفت. حجتالاسلام محتشمی ماجرا را اینگونه شرح میدهد: «خبر تشکیل جلسه در مسجد سید عزیز ﷲ به سرعت در تهران منتشر شد و دستههای متفرق در شهر به طرف بازار و مسجد آمدند… در وسط راه خبردار شدیم که آیتﷲ خوانساری از منزل به قصد مسجد خارج شده و در حالی که همراه جمعیت در حرکت بوده، مورد هجوم ددمنشانه صدها پلیس و مأمورین شاه قرار گرفته است. دژخیمان شاه با انواع سلاحهای خود ابتدا به مردم حملهور میشوند و سر و دست و پای آنان را میشکنند و آنها را متفرق میکنند، سپس آن مرجع عالیقدر را مورد یورش وحشیانه خود قرار میدهند، به طوری که عبا، عمامه و نعلین آقای خوانساری وسط بازار میافتد. آنان بیشرمانه ایشان را مورد هتک حرمت و توهین قرار میدهند و لذا آیتﷲ خوانساری از وسط راه به منزل برمیگردد».[۱۶]
آنگونه که مرحوم منتظری میگوید، سید احمد خوانساری پس از این مسأله، عقبنشینی کرده و انقلابیون را همراهی نکرده است. به تعبیر ایشان : «… مزاحمتی برای ایشان ایجاد شده بود، عدهای در بازار ایشان را هل داده بودند و عمامه ایشان افتاده بود و به ایشان اهانت شده بود و تقریبا ایشان در همان جریان دیگر عقب زدند و به این تتیجه رسیدند که نمیشود کاری کرد، و برای خیلی افراد اینطور مطرح شده بود که وقتی با آیتﷲ خوانساری با آن موقعیت که در جامعه داشت و دستگاه و دولت هم با ایشان بد نبود، اینگونه عمل بشود و عمامه ایشان بیفتد و به ایشان اهانت بشود، دیگر تکلیف ما روشن است و ما زورمان نمیرسد و … ولی آیتﷲ خمینی عقیدهاش این بود که هر چه از این کارها بکنند بایستی محکمتر بشویم».[۱۷]
آیتﷲ گلپایگانی در پی مشقاتی که برای سید خوانساری ایجاد شد، به وی نامه نوشت که: «متاعبی را که حضرت مستطابعالی در راه اعلام فتوای صریح دائر به حرمت شرکت در مراجعه به آراء عمومی تحمل فرمودید، باعث مزید عزت دین و اعتلای حکم اسلام و زینت صفحات تاریخ مجاهدات علماء اعلام در راه حفظ اصول دیانت است. حقیر ضمن اظهار انزجار و تأثر عمیق خود و حوزه علمیه از جریان روز گذشته، چنانچه سابقا فتوا دادهام، بعدا هم انشاءﷲ در تمام مراحل با حضرتعالی همقدم و عظمت دین و دوام برکات عالی را مسئلت دارم و چون از حال شریف نگرانم بشارت سلامتی را مترصدم».[۱۸]
«حوادث تأسفآور یکی دو روز اخیر که منجر به قتل و جرح یک عده مردم بیگناه و توقیف حضرت آیتﷲ خمینی و آیتﷲ قمی و آیتﷲ محلاتی شیرازی و دیگر آقایان عظام شده است، موجب کمال تأثر و تأسف حقیر گردید…»
آیتﷲ خمینی هم در پیامی به ملت ایران، به محاصره بیت آیتﷲ خوانساری اعتراض کرد. ایشان در آن اعلامیه آورده بود که: «…مسلمین آگاه باشند که اسلام در خطر کفر است. مراجع و علمای اسلام بعضی محصورین و بعضی محبوس و مهتوک هستند. دولت امر داد حوزههای علمیه را هتک کنند و طلاب بیپناه را کتک بزنند و بازار مسلمین را غارت کنند و درب و پنجره مغازهها را بشکنند و در تهران حضرت آیتﷲ خوانساری و حضرت آیتﷲ بهبهانی را در محاصره شدید قرار دادند، و عدهای از علمای محترم و وعاظ معظم را محبوس نمودند و ما از آنها به هیچ وسیله نمیتوانیم اطلاع پیدا کنیم. اراذل و اوباش را تحریک میکنند که به علما و روحانیون اهانت کنند… کاش مأمورین بیایند و مرا بگیرند تا تکلیف نداشته باشم. فقط جرم علمای اسلام و سایر مسلمین آن است که دفاع از قرآن و ناموس اسلام و استقلال مملکت مینمایند و با استعمار مخالفت دارند…».[۱۹]
آیتﷲ خوانساری از این به بعد، اگرچه در محافل سیاسی حضور چندانی نداشت، اما اعتراضهای خود به حاکمیت را نیز در قالب اعلامیه و بیانیه ابراز میداشت.
واقعه ۱۵ خرداد
در پی وقایع ۱۵ خرداد و دستگیری امام خمینی، آیتﷲ خوانساری اعلامیهای منتشر کرد. متن بیانیه اینگونه بود: «حوادث تأسفآور یکی دو روز اخیر که منجر به قتل و جرح یک عده مردم بیگناه و توقیف حضرت آیتﷲ خمینی و آیتﷲ قمی و آیتﷲ محلاتی شیرازی و دیگر آقایان عظام شده است، موجب کمال تأثر و تأسف حقیر گردید و با کمال تعجب مشاهده میشود مسئولیت امنیت کشور با نهایت گستاخی، حضرات آقایان مراجع عظام و علماء اعلام دامت برکاتهم را موافق اموری که مباینت آنها با شرع مطهر محرز و مکرر تذکر داده شده است جلوه میدهند. حقیر در این موقع حساس لازم میدانم اولیاء امور را متذکر سازم انجام اینگونه اعمال ضدانسانی نسبت به حضرات علماء اعلام و قتل و جرح مردم بیپناه، نه تنها موجب رفع غائله نخواهد بود، بلکه جز تشدید امور و ایجاد تفرقه و وخامت اوضاع اثر دیگری نخواهد داشت. موجب کمال تأسف است که باید حریم مقدس اسلام و روحانیت از طرف اولیاء امور این چنین مورد تجاوز قرار گیرد. انا لله و انا الیه الراجعون. از خداوند متعال عز اسمه مسئلت دارم که اسلام و مسلمین را در کنف عنایات خود از همه حوادث مصون و محروس دارد».[۲۰]
بیحرمتی به روحانیون توسط رژیم پهلوی مورد اعتراض آیتﷲ خوانساری قرار گرفته بود. اعتراض آیتﷲ خوانساری به دستگیری امام خمینی و مواجهه با حوادث ۱۵ خرداد اما آنگونه که انقلابیون انتظار میبردند نبود. حجتالاسلام کشمیری، عدم رضایت انقلابیون از رفتار سید احمد خوانساری را اینگونه بازتاب داده است که پس از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام: «آیتﷲ گلپایگانی و آیتﷲ خوانساری با اینکه به حضرت امام ارادت و علاقه داشتند و اصل مبارزه ایشان با رژیم را پذیرفته بودند، مع الوصف به جهت احتیاط خیلی زیاد خودشان، چندان وارد عرصه نمیشدند. لذا آقای خوانساری با اینکه در تهران بود و به راحتی میتوانست در تجمع آقایان علما حاضر شود این کار را نکرد. اطرافیان و مریدان ایشان در بازار تهران هم چندان اهل مبارزه نبودند تا ایشان را به صحنه بیاورند».[۲۱]
امتداد شاگردان علامه در انقلاب اسلامی
شیعهستیزی و راهکارهای دفاعی مطلوب
اسلام و غرب؛ امام خمینی و شارحانش
روحانیت اصیل و آفات آن از نگاه امام خمینی(ره)