علامه امینی اگرچه با تدوین کتاب الغدیر، به اثبات مهمترین عقیدهٔ شیعه پرداخت، اما اندیشههای ناروایی که مکتب شیعه را مورد نقد و اتهام قرار میدادند را نیز مورد مداقه قرار داد و ضعف اندیشهای آن را نشان داد و اندیشهٔ پیراستهٔ شیعه را بار دیگر به اثبات رساند. در هنگامهای که شبهات و سؤالات، از هر سو مکتب شیعه را نشانه میرود، علامه امینی بسیاری از این مواضع را روشن کرده و به آنها پاسخ داده است. ادامه …
حضرت آیت الله خامنهای درباره مواجههٔ مرحوم مطهری با علی شریعتی نیز بر این باورند که نظرات مرحوم شهید مطهری چه در آغاز آشناییشان که تا دو- سه سال از وی به نحو شگفتآوری ستایش میکرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفتآوری مذمت میفرمود، غالباً مبالغهآمیز بود. ادامه …
برخلاف چهل حدیث امام خمینی که مذاق عرفانی و فلسفی در آن چیره است، لحن کتاب اربعینیات، فقهی و پژوهشی و کاملاً غیرذوقی است. این ویژگی سبب شده که در تعریف بسیاری از مراحل سیر و سلوک، بهجای تکلفهای عارفانه و فیلسوفانه، شاهد آسانگیریها و واقعبینیهای فقیهانه باشیم. مرحوم آیتالله زنجانی نسبت به همگرایی حکومت پهلوی با غرب و نیز رواج بیعدالتی و ظلم در دستگاه حاکمه نیز بیمناک بوده و آن را بهصورت تلویحی در کتاب خود منعکس کرده است. ادامه …
همانطور که روزگاری دين مهمترين مسألهی مدرنيته بوده است، مدرنيته نيز مهمترين مسألهی اديان در اين روزگار است. وضعیت هژمونیک مدرنیته، دین را به واکنش و پاسخگویی وادار کرده است. پيشفرض ما در سراسر بحثهای «دين در زمانه و زمينهی مدرن» اين است که دين در حال بازيگری در زمين ديگری است و هنوز به موضعی ايجابی و بستر همراه برای آشکاركردن ظرفيتهای وجودی خويش نايل نيامده است. ادامه …
علامه بهبهانی معتقد است فقیه باید فهم خود را به اجتهادات دیگر فقها ارائه کند؛ درصورتی که فهم و اجتهاد جدید، مطابق فهم فقهای پیشین بود، اعوجاجی در آن نیست والا آن فقیه در اجتهادش دچار کجسلیقگی شده است. وی میگوید: «گاهی شیطان در قلب فقیه این را القا میکند که موافقت با فقها، تقلید از آنهاست و تقلید بر من مجتهد حرام است… چنین فردی سخت در اشتباه است و حال او مانند کسی است که در اثر مشکل بینایی همهچیز را سبز میبیند و به دیگران میگوید که همهچیز سبز است…» ادامه …
تامس دیکسون – از استادان تاریخ فلسفه، دین و علم در بریتانیا – در اثر کوتاهش با عنوان «علم و دین؛ مقدمهای کوتاه» مینویسد: «درواقع محکومیت گالیله نه بهسبب تلاش او برای فهم جهان طبیعی از راه مشاهده و استدلال، بلکه بیشتر بهسبب نافرمانی او از کلیسا بود. برآورد غلط گالیله از رابطهاش با پاپ اوربانوس هشتم از منظر سیاسی همانقدر در سقوط او تأثیر داشت که زیادهروی او در تفسیر کتاب مقدس». از منظر دیکسون، گالیله قربانی یک بحران سیاسی و نیز بیتدبیری و تندروی خود شده بود و نهاد کلیسا از اساس با مطالعه ریاضیات، اخترشناسی و سایر علوم مخالفتی نداشت. ادامه …
مرحوم نائینی اولین فقیهی است که از دولت مدرن سخن گفته است. پرسشهایی که او با آن مواجه بوده، هنوز هم هست و ما یک قدم هم جلو نرفتهایم. مرحوم نائینی، امروز در دو غبار خوابیده؛ هم غبار زمان و هم غبار تغییر ایدئولوژی. جامعه ایران از تفکر مشروطه به تفکر جدیدی رفته و این دو غبار باعث شده ما ناخواسته در درک فضای ذهنی نائینی دچار مشکل شویم. دوستانی که مرحوم نائینی را ذیل بحثهای ولایتفقیهی قرار میدهند، ناخواسته بحثهای جدیدی را در شناخت خود از نائینی داخل میکنند و فکر میکنند او در ذهنش ترتب ذهنی قائل بوده از حکومت استبدادی تا حکومت معصوم ادامه …
وقتی یک مسلمان به غرب میرود، با مکاتب فکری قوی و در عین حال متفاوتی روبهرو میشود که اولاً از آزادی بیان برخوردارند و ثانیاً به دلیل سهلالوصول بودن وسایل ارتباط جمعی، هرکس میتواند افکار و آرای خود را بهراحتی تبلیغ کند. از همین رو وقتی وی با این پدیدهها روبهرو میشود، در مقابل این تمدن فکری بزرگ احساس ضعف میکند. حتی یک طلبه نیز ممکن است به این فکر بیفتد که ما در حوزه علمیه با چنین چیزهایی روبهرو نیستیم و مقهور این وضعیت فکری شود. ادامه …
اصولاً اقامه دليل عقلى بر ختم نبوّت امكان ندارد؛ يعنى عقل بما هو عقل، آمدن پيامبر ديگری را محال نمىداند. به تعبیر یکی از متفکرین اسلامی: «اصل نبوّت را مىتوان هم از دليلهاى بروندينى (دليل عقلى) و هم از دليلهاى دروندينى (دليل نقلى) اثبات كرد؛ ولى در انقطاع وحى دليل عقلى بر ضرورت انقطاع خاتميت نداريم؛ يعنى عقل، آمدن پيامبر ديگری را محال نمىبيند؛ جز اينكه دليلهاى دروندينى عقل را متقاعد به پذيرفتن خاتميت مىكند… اگر پيامبر اكرم(ص) ادعای خاتميت نكرده بود، هيچكسى را امكان دستيابى بر اين راز نبود» ادامه …
عرصهی دیگری که ما شدیداً درارتباط با آن دچار خلأ هستیم، عرصهی بینالملل حوزه است؛ رسالت جهانی حوزه. تحولاتی که در منطقه و بهویژه منطقه اسلام شکل گرفت، بهار عربی و… چه نتایجی داشت؟ انقلاب اسلامی چه بدیلی ارائه کرد؟ در مصر و تونس و لیبی که انقلاب شد، گفتند الگوی انقلاب اسلامی برای ما مناسب نیست؛ چرا؟ چون الگوی منقحی نیست؛ یک الگوی کاملاً شیعی است؛ نه الگویی فراگیر. بنابراین آنها رفتند بهسمت الگوی ترکیه. امروزه هم الگوی سلفی و داعشی حرف اول را میزند. ما در حوزه – متأسفانه – الگوی مثبت و قابلارائهای که بتوان با آن زندگی کرد را تبیین نکردهایم. ادامه …