میتوان نگاه متداول فلسفی در حوزههای علمیه را تا حدی متکی به نگاه ارسطویی به عالم دانست. فلسفه اسلامی حتی در صورت اصالت و استقلال نسبت به فلسفه یونانی، باز هم همان نگاه ارسطویی را به عالم دارد؛ زیرا عین و ذهن را از هم جدا میانگارد و جهان را مستقل از اذهان بشری، مقولهبندیشده میبیند. نهتنها در منطق، بلکه در بلاغت، اصول فقه، فقه، علوم حدیث و در بسیاری از شاخههای دیگر علوم حوزوی میتوان رگههایی از نگاه ارسطویی را یافت. از باب مثال، میتوان مبحث «حقیقت و مجاز» در بلاغت را نام برد. ادامه …
بانکها گاهی در اجرای بخشنامهها مشکل دارند؛ اما نمیشود گفت که هرچه هست رباست؛ آنها عقود شرعی دارند. همچنین بانکهای خصوصی تاحدی قدرت عملشان در تعیین نرخ و بعضی مسائل دیگر نسبت به بانکهای دولتی بیشتر است؛ پس نمیتوان بهطور کلی همه بانکها و حتی همه قراردادهای یک بانک را حرام دانست. ادامه …
مخالفت با طریقهی تدریس آیتالله شریعتمداری سویههای سیاسی داشت. آیتالله مؤمن میگوید: آقای شریعتمداری به عدم همکاری با مبارزات متهم بود و حضور در درس ایشان چندان لطفی نداشت. آیتالله طاهری پس از دوسه روز حضور در محفل درس آیتالله شریعتمداری گفته بود: انصافاً ایشان باید نزد امام مکاسب بخواند. اما مرحوم عمید زنجانی میگوید: «ذوق فقهی آقای شریعتمداری جالب بود؛ بنده چیزی از ایشان فرا گرفتم که در درسهای دیگر ندیدم…». ادامه …
آقایان بهشتی و اردبیلی جلسات اسلامشناسی داشتند و سی عنوان مهم استخراج کرده بودند. به من هم دادند و چیزهایی نوشتم. از جمله این بود که آیا قضایای احکام شرع به تعبیر آقای نائینی حقیقی هستند یا موسمی؟ شکی نیست که برخی قضایای شرعی موسمی هستند و از خود روایات یا تناسب حکم و موضوع میشود فهمید که دیگر آن حکم بر این موضوع مترتب نمیشود؛ ولی در بقیه موارد، حقیقی هستند. ادامه …
نیاز به قرار گرفتن در جریان عادی زندگی و بهره بردن از امکانات و داشتن زندگی خوب و آرام در کنار خانواده و برقراری تعامل مستمر و عادی با جامعه، فرد روحانی را برای همنوایی نشان دادن با این شرایط تحت فشار قرار میدهد. از طرفی، مواجه شدن با دنیای مدرن و استفاده از ابزار ارتباطی و کسب آگاهی هرچه بیشتر از سبکهای زندگی مختلف و فرهنگهای گوناگون، به مانند بسیاری اقشار اجتماعی دیگر، آمادگی فرد حوزوی را به سمت بازاندیشی در برخی سنتها براساس نیازهای زمان حال و آینده در حوزههای مختلف زندگی افزایش میدهد. ادامه …
در انتخابات روش ما با روش غربی متفاوت است؛ هرچند ظاهر امر یکی است؛ اما ماهیت هردو یکی نیست. ما با بازخوانی در فقه به این نتیجه میرسیم که هرکسی صلاح نیست رأی بدهد؛ به عبارت دیگر اکثریت، موجد مشروعیت نخواهد بود. بنابراین افراد خاصی انتخاب میشوند برای تعیین صلاحیت (یعنی همان شورای نگهبان)؛ سپس مردم به افراد مورد تأیید این شورا رأی میدهند به مثابه یک روش؛ نه به مثابه یک ارزش؛ بهتعبیر دیگر، رأی من یک روش برای انتخاب حاکم است نه یک ارزش. ادامه …
همواره تعدادی از علمای شیعه نگاهی انتقادی به علوم عقلی همچون فلسفه داشتهاند و این انتقادات را در غالب کرسی تدریس و بهصورت عالمانه بیان نمودهاند؛ آنگونه که بعضی اندیشمندان معاصر با طرح عنوان «مکتب تفکیک» تلاش کردهاند این انتقادات را سامان دهند. اما در این میان متأسفانه افراد و جریانهایی نیز در حوزههای علمیه وجود داشته و دارند که مخالفت آنها با علوم عقلی نه به شکل علمی، بلکه بهصورت عوامانه و با رنگ و لعاب تکفیر است. ادامه …
عقل ارتباطی که با رویکرد انتقادی می تواند با دیگران وارد گفت وگو شود، حتماً حوزه عمومی را یکطرفه تحریف نخواهد ساخت. امام موسی صدر توانست در دورهی فعالیتش، یکی از آرمانی ترین الگوهای گفت وگو با شرق و غرب و نیز میان مسلمانان را ایجاد کند. او برای وضعیت بحران زده جهان اسلام، تکنیکهایی عملی به ما میآموزد. جا دارد منش و اندیشهی وی – که در دوران کنونی فراموش شده – احیا گردد تا برخی مشکلات حیطه انسانی مسلمانان را کاهش دهد ادامه …
یکی از کاستیهای مباحث این است که دربارهی برخی گزارههای دانش حدیث و رجال که امروزه مورد نقادی بیشتر قرار گرفته و دیدگاههای جدیدی در مورد آنها مطرح شده است، در همان فضای سنتی و رایج گذشته، بحث و نقد شده است؛ مثلاً دربارهی بحث غلو، توجهی به برخی گفتارها دربارهی غلو سیاسی یا تکامل معرفتی تشیع – فارغ از صحت یا عدم صحت این گزارهها – نشده است . ادامه …
از نظر تحلیل ماهیت دولت در نظر امام(ره) میتوان گفت که ولایت سیاسی، دائرمدار مصلحت عامه است. بنابراین ولایت سیاسی مقید به دو امر است: یکی اختیارات عرفی عقلایی و دیگر احراز و تأمین مصلحت عامه. در بیان امام خمینی(ره) این دو امر، دوحقیقت متفاوت نیستند؛ بلکه دو جنبه از یک حقیقتاند؛ زیرا اختیارات دولت برای احراز مصلحت عامه است و این احراز مصلحت با دولت و اختیارات آن تأمین میگردد. ادامه …