آقای طباطبائی و امثال اینها خودشان اهل فقه و اصول و حرم و طاعت بودند، یک چیزی در فلسفه نوشتند که خودشان متوجه نشدند. فلسفه و عرفان به خدا قائل نیست. فلاسفهی یونان به هیچعنوان اصلاً نبی، پیغمبر و خدا ادامه …
اینکه گفته میشود علاّمه جعفری از تفسیر مثنوی پشیمان شده و گفته کاش من این کار را نمیکردم! در چندین جا ایشان فرمودند، این دروغ است. ما کتاب مثنوی را به عنوان کلاس تمرین انتخاب کردیم تا با سرمایهی بیشتری سراغ نهجالبلاغه ادامه …
گفتهاید: «ابلیس نیز بهمعنای عمیقی کارگزار خداست؛ ولی این بدو قدسیتی نمیبخشد و کار ناپسندش را توجیه نمیکند». شما با این حرف در حال ردکردن مولوی هستید؛ زیرا مولوی همین کار ناپسند را توجیه کرده و او را واقعاً دست خدا دانسته. قدسیت از این بالاتر؟ اصلاً کارگزار خدا به چه معناست؟چطور خدا و اهل بیت(ع) این معنای عمیق را متوجه نشدند و او را لعن کردند؟یک چیزی را شنیدهاید و همینطور صحبتهای بیهوده میکنید. ادامه …
نقد، جرح، تاخت و تاز، دشنامگویی، تفسیق، تکفیر و اموری از این دست، سهم عارفان و صوفیان مسلمان از ناحیه قشریان و متشرعان و ظاهرنگران در قرون اخیر بوده است. البته سهم نقد در این میان بسیار اندکتر از دیگر روشها بوده است. بیشتر منتقدان و منکران عرفان، مطالعات چندانی درباره آموزههای آن نداشتهاند و حتی نمیدانند آنچه را نقد میکنند، در چه منبعی و به چه صورت آمده است. ادامه …
ایشان به علامه طباطبایی انکار خالق را نسبت دادهاند و علامه حسنزاده آملی را علامه باطل خطاب کردهاند! آیا فلاسفه ما از کندی تا علامه طباطبایی جایی گفتهاند که ما خدا و خالقی نداریم؟ یا فهم غلط جناب میلانی چنین نسبت کذب و افترای باطلی نثار علامه کرده است؟ آیا جناب میلانی حتی طبق اصول اسلامی و اهل بیتی خودشان نمیتوانند به خود بگویند شاید اشتباه فهم کردهاند؟ ادامه …
شمس در جایی از فعل مولوی میگوید: «کل یوم هو فی شأن»؛ یعنی در هر لحظه آفرینش دارد، بخشش دارد، خلقت دارد و… و این ویژگی خداوند را در مورد مولوی بهکار میبرد و باز راجع به صفت مولوی میگوید: «قل هو الله احد». احدیت فقط مال خداست و حتی اهل بیت(ع) هم این ویژگی را ندارند؛ چون ویژگی متجزی دارند. احد یعنی جزء ندارد، زمان و مکان ندارد و… . در واقع باید به شمس گفت که تو اصلاً خدا را نمیشناسی ادامه …
استاد شیخ حسن میلانی از نمایندگان جریان فکری ضد فلسفه است که با انرژی تمام در محافل بحث و مناظره شرکت میکند؛ حتی گاهی حضور او در برخی از جلسات و طرح پرسش از جانب او جلسات را به تنش کشانده است. در این گفتوگو نیز فلسفه را با صراحت به نقد میکشد و ابایی ندارد که از بزرگانی نام ببرد و اندیشه آنها را نقد کند، حتی خوانشهای متفاوتی از تاریخ معاصر دارد. ادامه …