مرحوم شیخ فضل ﷲ نوری یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای مذهبی – سیاسی در انقلاب مشروطیت ایران است؛ شخصیتی که روایت زندگانی و فعالیتهای او طی یک قرن اخیر بارها و بارها به رشته نگارش در آمده است. علاوه بر آن طی سالیان متمادی مدارک زیادی اعم از نامهها، مکتوبات، عکسها، اعلانها، بیانیهها و لوایح آن مرحوم گردآوری و انتشار یافتهاند. هر یک از آن مدارک به نوبه خود، برای نشان دادن فعالیتها و جهت و اهداف حرکت شیخ فضل ﷲ نوری، ارزش و اهمیت خاصی دارند. در همین رابطه، متن مصاحبهای از ایشان ارائه میشود. متن مزبور، مصاحبهای است که روزنامهنگار ایرانی مقیم قاهره، عبدالمحمد ایرانی، با ایشان انجام دادند. مصاحبه مزبور که به دلیل برخورد زیبای مرحوم شیخ و شادابی مباحث مطرح شده از سوی وی، بیشتر به یک گفتوگو شبیه است، در حدود اوایل بهار سال ۱۲۸۶ شمسی برابر با اواخر ربیع الاول تا اوایل ربیع الثانی ۱۳۲۵ قمری در تهران انجام شد. در آن زمان هنوز مدت زیادی از پیروزی انقلاب مشروطه و شروع به کار اولین دوره مجلس شورای ملی نگذشته و اختلاف بین مشروطهطلبان و مشروعهخواهان شدت نیافته بود.در همان روزها به ابتکار شیخ فضل ﷲ نوری و تأکید و ابرام وی، موضوع تشکیل شورای فقهاء ناظر بر قوه قانونگذاری ایران به تأیید نهایی کمیسیون تدوینکننده متمم قانون اساسی رسیده و در ذیل دومین اصل از آن قرار گرفت. در متن آن اصل آمده است:
«مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تأیید حضرت امام عصر (عجل ﷲ فرجه) و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خَلّدﷲ سلطانَه و مراقبت حجج اسلامیه کثّرﷲ أمثالهم و عامه ملت ایران تشکیل شده است، باید در هیچ عصری از اعصار، مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالأنام نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام أدام ﷲ برکاة وجودهم بوده و هست. لهذا رسما مقرر است در هر عصری از اعصار، هیئتی که کمتر از پنج نفر نباشند از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند، به این طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسلام، ۲۰ نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند، پنج نفر از آنها یا بیشتر به مقتضای عصر، اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده به سمت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلسین عنوان میشود به دقت مذاکره و غوررسی نموده هر یک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشته باشد، طرح و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیئت علماء در این باب مطاع و متبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجت عصر عجل فرجه تغییرپذیر نخواهد بود.»
در چنین شرایطی است که عبدالمحمد ایرانی که یک روزنامهنگار مشروطهطلب به شمار میآمد، با شیخ فضل ﷲ نوری به گفتوگو مینشیند. گفتوگو چندان طولانی نبود و بیش از هر چیز بیانگر روحیات، شخصیت و نظرات اساسی شیخ در آن مقطع زمانی (بهار سال ۱۲۸۶) است. با هم مروری بر متن گفتوگو خواهیم داشت:
در ابتدای متن مصاحبه، عبدالمحمد ایرانی در مقام بیان مقایسه بین چگونگی دریافت اجازه برای مصاحبه با شیخ فضل ﷲ نوری با اجازه مشابه از آیتﷲ مجمد صادق طباطبائی نوشت: «در استحصال ملاقات کثیرالبرکات جناب حجتالاسلام آقای میر سید محمد طباطبائی هر قدر به سهولت و آسانی فائض گردیدم، برخلاف ملاقات جناب شیخ فضل ﷲ چندین ساعت مرا دچار انتظار و مبتلای بیقراری گذاشت. آقای شیخ مابین اندرونی و بیرونی عمارتی دو رو داشتند و آنجا بودند و آیندگان را در بیرونی از روزنه میدیدند و هر که را مایل به دیدار بودند، اذن دخول میدادند. پس از معطلیهای بسیار که از چندین ساعت گذشت و مرا مأیوس کرده بود، بشارت رسید بفرمائید.»
محل مصاحبه در کتابخانه خصوصی شیخ بوده و او به تنهایی در آنجا منتظر مصاحبهکننده بود. در این رابطه ایرانی مینویسد: «اطراف اطاق مملو از کتاب بود و چنین مینمود که کتابخانه آقا است و [ایشان] به تنهایی [در آنجا] نشسته بودند. و لیکن در بیرونی و دهلیز [راهرو] و کریاس [سر درب] و درب خانه جمعیت از هر طبقه بسیار بود.»
نکته جالب توجه این است که مصاحبه با طرح سؤال از سوی شیخ فضل ﷲ آغاز شده و او از عبدالمحمد ایرانی که سردبیر هفتهنامه چهرهنما در مصر بود، پرسید: «جراید مصر و اروپا در باره ایران چه مینویسند و از اوضاع مجلس چه میگویند؟»
در پاسخ به سؤال شیخ، عبدالمحمد ایرانی گفت: «امروز جراید معتبر عالم عموما و جراید مصر و مسلمانان دنیا خصوصا، اغلب بحث آنها از حیات جدید و اساس عمران تمام ایران است و بلکه ملل مشروطه و جمهوری که چندی است گردن از قلاده عبودیت و اسارت و رقیت ملوک مستبده بیرون کشیدهاند و هواخواه عالم مدنیت و مساوات و دوستار جهان انسانیت و مواخانند، به یک شعف باطنی وزرای مختار ایران را که در دربار دول فرنگ هستند، تبریک مینمایند. چنانچه ممتازالملک وزیر مختار ایران از واشنگتن آمریکا نوشته بود اهالی آمریکا مرا متصل تبریک میفرستند و بدین نعمت بزرگ مشروطیت ایران فخر میکنند که ایران در جرگه دول حیه عالم در آمد ولیکن موشکافان دقیق که محیط به مواقف عصرند با ذرهبین فطانت و دوربین مآلاندیشی، صفحه نتایج افکار پیشوایان و متنفذین ایرانیان را مینگرند که چه خدمات نمایان به حوزه ایرانیت و جامعه اسلامیت مینمایند. حضرتعالی میدانید که امروز توجه ایرانیان و اسلامیان کل عالم، به طرف ایران و این مجلس مقدس معطوف است و دولت اسلامیه ایران را مناص و ملجأ خود میخواهند قرار بدهند و خیالات بلند در نظر دارند و یکباره از ظلم جابرانه و استبداد ظالمانه سلطنت عثمانی حبل امیدشان مقطوع شده و رشته عبودیت و خذلان اجانب را قهرا به گردن انداخته بودند که این فرج غیبی و موهبت لاریبی به ایران نزول اجلال کرد و پادشاه کبیر رضوان جایگاه مظفرالدین شاه عالم اسلامیت را تا یوم القیام مرهون احساسات اسلامیتخواهانه خود فرمود.
آقای شیخ [فضل ﷲ] فرمودند: در سفر مکه ملتفت بودم که در ممالک عثمانی به واسطه قانون مطلقه سلطان عثمانی، تا چه پایه ظلم و اعتساف میشود و علماء اقتداری ندارند و معنی دین و مسلمانی ندانند؛ پس جرایدشان چه میکنند؟
[عبدالمحمد ایرانی] گفتم: مدیران روزنامجات اسلامبول گویا با حاج نجم الدوله همدرس و در یک کلاس تحصیل کردهاند چرا [که] قادر بر تحریر نیستند و به جز از سردی هوا و صولت گرما و سلامتی خلافت پناهی و نماز ظل الهی چیزی نمینویسند. بیچاره عثمانیان در پنجه قهر و استبداد سلطان به جان آمدهاند و روز و هفته نمیگذرد که چند نفری از سرای یلدز به قعر دریا و شهرستان عدم نمیشتابند.
[شیخ فضل ﷲ] فرمودند: یلدز کجاست؟
[عبدالمحمد ایرانی] گفتم: عمارت سلطان است که راه به دریا دارد ولی شکر خدای که امروز ایران میدان وسیعی است برای جولان اقلام و افکار ایرانیان که بهترین وسیله ترقی هر ملتی است.
جناب شیخ فرمودند: قلم و فکر آزاد خدمت بسیار میکند، در صورتی که صاحب قلم یا فکر، از دین خود منحرف نشود؛ ولو بودا[یی] باشد. و من همهاش میگویم که ایرانیها باید به دین خود ثابت باشند و در دین خود لغزش نکنند که موجب شکست اسلام بشوند.
[عبدالمحمد ایرانی] گفتم: لابد مسموع فرمودهاید که جراید منتشر ساختند که ژاپن میخواهد مسلمان بشود و گمنام در [هفتهنامه] چهرهنما این مطلب را تصریح مشروح کردهام و میدانستم ژاپن مسلمان نخواهد شد و از دین خود تجاوز نکند و به دین دیگری نگرود.
[شیخ فضل ﷲ] فرمودند: خواندهام! درست نوشتهاید! جریده المنار منطبعه مصر هم نوشته بود، چنانچه شرحی هم از مجلس نیابی ایران نوشته بود.
[عبدالمحمد ایرانی] گفتم: جراید معتبره مصر مثل المنار و الموید و اللواء و الهلال و سایرین همهروزه یکی دو عمودش از حالات ایران پر است.
[شیخ فضل ﷲ] گفتند: البته جراید از اخبارات هر جا مینویسند و رأی خودشان را آشکار میکنند اما مشروطه اسم گذاشتن به فکر من [درست نبوده و آن را] مشروعه [بخوانند] بهتر است. مکرر گفتهام مشروعه راجع به شریعت و دین [است] و مشروطه معلوم نمیشود؛ عوام نمیفهمند. باز بعضی بیدینها دلیل میآورند و همراهی با فکر من نمیکنند و به خیال آقاگی خود حرف میزنند. حالا اینها وظیفه صاحبان جراید اینجا است که مشروعه را حالی بکنند و نگذارند مردم از دین بیرون روند.
[عبدالمحمد ایرانی] گفتم: قانون خدائی که حرف به حرفش از رموز آیینداری و قواعد مذهبی، دلیل روشن و رهنمای مبرهن است و به استصواب حضرات حجج اسلام و امثال حضرت عالی مدون شده و به اسم قانون اساسی در ایران نامبردار میشود و همیشه در تحت نظارت علماء حقه خواهد بود، کجا مردم را از دین بیرون میکند و مردم را منحرف میسازد؟ چند هزار فصلش راجع به حدود و حقوق و تکالیف و وظایف هیئت اجتماعیه و معیشت و رفاهیت و تأمین مال و جان آنها است و منصوص (من لا معاش له من لا معاد له) میباشد.
آقا خندیدند و فرمودند: شما چون مدتی است از این بلاد خارج و در دیار بیگانه ماندهاید و آمیزشی با این مسلمانها ندارید، بعضی حرفها را باید مفصلا بگویم تا تصدیق کنید. بنده را باغچهای میباشد در بیرون
دروازه یعنی داخل شهر است. هر وقت فراغت دارید، آنجا بیایی [که] تا نرفتهاید صحبت کنیم و جوابات شما را بدهم.
[عبدالمحمد ایرانی]: باغچهای که جناب شیخ فضل ﷲ فرمودند در تهران مشهور است به پارک الشریعه لیکن گمنام دیگر موفق نشدم که خدمتشان برسم.
نگاهی به فعالیتهای برونمرزی آیتالله شیرازی
سلفیگرایی پلی برای روشنفکری است/ باید مراقب بود عناوینی مانند «نواندیشی حوزوی» ما را فریب ندهند
بینش فرهنگی و سیاسی آیت الله سید محمّد طباطبایی
عصر جدید و دغدغههای آخوند خراسانی