نود سال از درگذشت سید عبدالحسین لاری میگذرد. او از جمله روحانیون مشروطهخواه بود. وی در مقرّ خود در لارستان و در اجرای اهداف اسلامی، اقداماتی را به انجام رسانده بود، نیروهایی نظامی را سامان داده بود، نشان ویژهای برای آنها در نظر گرفته بود، به چاپ و تکثیر تمبر مخصوص با عنوان «پست ملت لار» و «پست ملت اسلام» اقدام کرده بود. او در نواحی تحت سلطهٔ خود به اجرای حدود اسلامی نیز کوشیده بود. اخذ مالیاتهای شرعی از اقشار مختلف مردم منطقه هم از ویژگیهای خاص رفتاری وی بود.
منتقدان سید لاری
این اقدامات وی در لارستان سبب شد سید عبدالحسین را از نخستین عاملان به نظریهٔ ولایت فقیه بدانند. هرچند اینگونه رفتارهای وی مخالفان و موافقانی نیز داشته است. موافقان بر این باورند که رویّهٔ وی اجرای احکام اسلامی بوده و او از نخستین افرادی است که اندیشهٔ اسلامی را به عمل نزدیک کرده است. از نظرگاه موافقان، اقدامات سید با عناوین «تشکیل حکومت اسلامی»(۱) و «اجرای عملی نظریه ولایت فقیه»(۲) تعبیر شده است.
این اقدامات سید از دید مخالفان اما با عنوان «شورش علیه دولت»(۳) و «تجزیهطلبی»(۴) یاد شده است. منتقدان بر آناند که سید لاری با این اقدامات خود، علیه حاکمیت وقت شورش کرده و تن به قوانین مملکتی نداده است.
دکتر سید جواد طباطبایی نیز بر این باور است که سید لاری چندان اطلاع دقیقی از مفاهیمی مانند مشروطه نداشته و تلقی او از مفاهیمی چون مجلس شورای ملی، بیشتر تعابیری شاعرانه است که همسانیهایی با روضهای از روضات جنات بهشت دارد.(۵)
دکتر طباطبایی بر سیّد لاری خرده گرفته است که سید عبدالحسین لاری با همهٔ انتقاداتی که بر سلطنت جور میکند، اما ناصرالدینشاه را «شاه شهید» مینامد و دوام سلطنت او را از نتایج «حسن عقیدت به اهل شریعت»، بهویژه در آغاز سلطنت میداند که «به نشر صندوق عدالت در تمام مملکت و قمع بابیه و دفع شیخیه و رفع دخانیه و منع کفار از مداخله در کار» اقدام کرده است.(۶)
طباطبایی، تناقضهایی که در گفتار سید لاری وجود دارد را برجسته کرده و بر آن نقد میکند. او بر این گفتار سید لاری نیز خرده میگیرد که در جایی گفته است سبب انکسار هندوستان، مداخلهٔ بیگانگان و کفار در این کشور بود؛ اما در جایی دیگر سبب بقای استقلال افاغنه کابل و قندهار را جز این نمیداند که کفار را در امور داخلی خود از مداخله منع کردهاند.(۷)
سید جواد طباطبایی بر پارهای از گفتارهای سید لاری انگشت نهاده است و او را بیاطلاع از تاریخ، حتی تاریخ اسلام معرفی میکند. طباطبایی این فقره از عبارات سید عبدالحسین را نقل میکند که گفته است: استیلای اعراب علی خرق العاده و العجائب بر تمام مشارق و مغارب و ملوک الحاسره و جبابره در مدت ششصد سال بعد از آن نشد و نمیشود، مگر بهواسطهٔ باطن شریعت و مدد و امداد و شوری و مشورت با والی ملت و امام امت… (۸) طباطبایی در نقد این گفتارِ سید میگوید: به نظر نمیرسد سید لاری اطلاع درستی از تاریخ-حتی تاریخ اسلام- میداشته است، چنانکه منظور او از ذکر ششصد سال در فقرهای که نقل کردیم، معلوم نیست، و به نظر میرسد منظور از ظهور اسلام تا آغاز غیبت کبرا بوده است که در سال ۳۲۰ قمری صورت گرفته وگرنه سال ۶۰۰ قمری که در بیان لاری آمده ربطی به اخفای امامت ندارد. چنین اشتباهی در مواضع دیگری از رساله قانون مشروطه مشروعه نیز تکرار شده که مدت سلطنت صفویان در آن پانصد سال ذکر شده است.(۹)
جواد طباطبایی با برجسته کردن برخی ایراداتی که در اندیشهٔ سید لاری وجود دارد، بر او نقد میکند و او را به عدم درک صحیح از مفاهیم مشروطه و قانون منتسب میکند.
رهایی از ظلم، اولویت سیاسی سید لاری
هرچند انتقادات طباطبایی بر اندیشهٔ سید لاری به نظر منطقی و معقول به نظر میرسد و میباید سید لاری را از جهت عدم التفات بر پارهای از مفاهیم جدید التأسیس همچون قانون ملی، مورد انتقاد قرار داد، اما از نکتهای نیز نباید غفلت ورزید. در تعابیری که بزرگان فلسفهٔ سیاسی به کار میگیرند، از مفاهیمی یاد میکنند که آن را «آزادی از» و «آزادی به» مینامند. در این تعابیر گفته میشود جوامعی که تحت سیطرهٔ استبدادند، برای رهایی از دست ظلم و ستم، ابتدا به «آزادی از» ستم میاندیشند. تمامی جهد آنان بر آن است که خود را از زیر تیغ تیز ستم رهایی بخشند. اما پس از این رهایی است که «آزادی به» سمت آنچه مورد دلخواه است، روی میکند و تشکیل نظامی مطلوب مورد توجه قرار میگیرد.
زمانهای که سید لاری در آن میزیسته دورانی بود که مشروطهخواهان، بهتازگی بر مفاهیم دنیای مدرن التفات یافته بودند و رهایی از حاکمیت استبداد را در خاطر میپروراندند. سید لاری به غایت تلاش میکند تا مفاسد حاکمیت ظلم را برجسته کند و به تصویر بکشد.
از نخستین رسالههایی که از سید عبدالحسین لاری در مباحث اجتماعی و سیاسی به دست رسیده، رسالهای با عنوان «آیات الظالمین» است. سید در این رساله، همه آیاتی که دربارهٔ ظلم آمده است را احصاء کرده و در مواجهه با استبداد بدانها تمسک جسته است.(۱۰)
او ظلم را «صریح مذهب کفریه» میداند که از مذهب حقهٔ عدلیه عدول کردهاند.(۱۱) لاری ظلم را خاستگاه همه تباهیها و عدل را موجب همه ترقیاتی میداند که قومی میتواند بدان نائل شود.(۱۲)
سید عبدالحسین لاری با تمسک به آیات قرآنی، قبح ظلم را استخراج میکرد و میگفت: قبح ظلم در دیانت اسلام به درجهای است که خداوند به موجب آیه ۳۳ از سورهٔ مائده برای نوعی از ظلم که در این زمان متداول شده، یعنی «محاربه با مسلمانان» چنان حد و عقوبتی معین کرده که برای هیچیک از انواع کفر و ارتداد چنین حدود و عقوبتی دنیوی مترتب و مقرر نفرموده است.(۱۳)
سید عبدالحسین حتی از مرحوم مجلسی نقل میکند که هرگونه همکاری با شاهان و سعی در رفع نیازهای آنان معادل کفر است و مینویسد که «عمداً به سوی ایشان نظر کردن گناه کبیره است».(۱۴) سید تفاوت حکومت مشروطه مشروعه و حکومت استبدادی را چونان تفاوت ایمان و کفر میدانست و مقایسه بین این دو نوع حکومت را چون مقایسه میان حق و باطل تلقی میکرد. به نظر میرسد همت اصلی سید لاری در جهت رفع ظلم بوده و رهایی از استبداد اولویت اول سیاسی وی بوده است.
مواجهه با بیگانگان، مشی سیاسی سید لاری
سید لاری در زمانهای میزیست که مواجهه با هجوم خارجی یکی از اصلیترین دغدغههای آن زمان را شکل میداد. سخنان سید نیز علی الاغلب در مواجهه با هجوم بیگانگان بود و میکوشید تا از درِ مخالفت با آنان درآید. او بر انگلیس و روسیه اینگونه میتاخت که هیچیک از انواع چهارپایان و جانوران بیابانی و درندگان، حتی سگ و خوک با همهٔ پلیدی و ناپاکی و درندهخویی غریزی که در وجودشان نهفته است، فاسد را به فاسدتر برنمیگردانند جز «ابالیس انگلیس» و «روس بدتر از مجوس» که پلیدترین و فاسدترین انواع از شیاطین جاندار هستند.(۱۵)
وی سپس میکوشد تا تشبه جستن به غربیها را مطرود و مطعون بداند و هیچگونه اقبالی بدانها نشان ندهد: «هرگز نباید توهم و اشتباه کرد که اینها (غربیها) دارای نظم و ترتیب هستند، چه شدت فساد و تباهی آنها بهاندازهای است که اِذ دَخَلوا قَریَة أفسِدوها وَ جَعلوا أعِزّة أهلها اَذلّة (نمل/۳۴) (چون به دیاری روی آورند، کشور را ویران سازند، و عزیزان آن را ذلیل گردانند.)»
سید لاری سپس اینگونه بر علیه اروپاییها که آنان را بیگانگان مینامد، میشورد: «مسلم است که تمام اسلحه و مال و دارایی و جان و ایمان و اختیار مردم را از هر جهت خواهند گرفت و خوشی را از مردم سلب کرده، مهر خموشی بر زبان آنان خواهند زد. حتی اختیار دین و آئین و آبرو و شرف و ناموس و حیثیت برای آنها باقی نمیگذارند و از هیچ امری فروگذار نخواهند کرد مگر آنکه آن را در حیطهٔ تصرف خود درآورند و عزیزان و بزرگان مملکت را بندهٔ زرخرید خود گردانند و با هزاران گونه ننگ وابسته به خود کنند».(۱۶)
سید دربارهٔ قراردادها و معاهداتی که فرمانروایان و کارگزاران حکومتی کشورهای اسلامی با بیگانگان منعقد ساختهاند و موجب گسترش و نفوذ بیگانه و اشغال بخشی از سرزمینهای اسلامی شده و استقلال مسلمین را به خطر انداخته است، اینگونه سخن میگوید: «هر قرار و مداری و رأی و حکم و معاهده پیمانی که از روی نادانی و سفاهت و نادرستی و یا با زور و فریبکاری و ستمکاری یا از روی مخالفت با قانون شریعت اسلامی از وکلا و امناء دول اسلامی صادر گشته است، بیهوده و باطل و غیر قابل اجرا بوده و به هیچ وجه قابل قبول نیست، چرا که عمل سفیهان و نابخردان و خطاکاری آنان در حق خود آنها، از نظر شرعی و هم از دیدگاه خرد، روا و نافذ نیست چه رسد به آنکه در حق دیگر مسلمانان مطاع، نافذ و قابل اجرا باشد».(۱۷)
به نظر میرسد سید لاری در زمانهای میزیست که مخالفت با ظلم و استبداد، اولویت اول سیاسی وی بوده و مواجهه با دول متخاصم خارجی نیز دغدغهٔ اصلی سید لاری را شکل میداده است. اینکه وی بر زیروبم اندیشهٔ مشروطهخواهی و ریزبینیهای آن التفات تام و تمام نداشته البته سخنی است که میتوان نزدیک به یک قرن پس از او در آن باب سخن گفت. زمانهٔ سید لاری اما اقتضائات دیگری داشته و مجاهدت دیگری میطلبیده است.
سید عبدالحسین لاری، فقیهی بود که راه مبارزه با ظلم را در پیش گرفته بود. او هم به لحاظ تئوریک علیه ظلم و استبداد قدم به میدان نهاده بود و هم از نظر عملی مقابله با ظلم را پیشه ساخته بود. انتقاداتی که بر وی وارد میشود اگرچه خالی از صحت نیست اما به نظر میرسد زمانهای که سید در آن میزیسته است را مغفول نهاده است. در ثانی دوران گذار از استبداد را نیز به دیدهٔ غفلت نگریسته است. شاید با در نظر داشتن این دو مهم، بیشتر بتوان به منش سیاسی و اندیشهای سید لاری وقوف یافت.
پانوشتها:
- سید عبدالحسین لاری پیشوای تنگشتان، ص ۷۸
- ولایت فقیه زیربنای فکری مشروطه مشروعه، ص ۷۵
- تاریخ بستک و جهانگیریه، ص ۳۱۷
- مخبر السلطنه، خاطرات و خطرات، ص ۲۴۸
- اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، به کوشش علی اکبر علیخانی و دیگران؛ جلد دهم، مقالهٔ اندیشه سیاسی سید عبدالحسین لاری، سید جواد طباطبایی، ص ۲۳۳
- همان، ص ۲۲۷
- همانجا
- مجموعه رسائل سید لاری، صص ۳۶۲-۳۶۱
- همان، ص ۲۲۶
- رسائل سید لاری، ج ۱، ص ۲۴۹ به بعد
- رسائل سید لاری، ص ۲۵۰
- رسائل سید لاری، ص ۲۵۱
- رسائل سید لاری، ص ۲۵۲
- رسائل سید لاری، ص ۲۹۹
- به نقل از کتاب شجره طیبه، مهاجری، صص ۳۷-۳۹
- قانون و اتحاد دولت و ملت، عبدالحسین لاری، ص ۱۵
- همان، ص ۱۶
اسلام و غرب؛ امام خمینی و شارحانش
۹ دی؛ روز پیوند عاشورایی امام و امت
اندیشه یا فلسفه سیاسی علامه طباطبائی؟
سلفیگرایی پلی برای روشنفکری است/ باید مراقب بود عناوینی مانند «نواندیشی حوزوی» ما را فریب ندهند