در میزگردی که چندی پیش برگزار شد و کتاب «لهوف»، مورد بررسی قرار گرفت، این اثر از سید بن طاووس فاقد ارزش تاریخی معرفی شده بود. به نظر میرسد ارزش کتاب لهوف و سایر کتب نگارشیافته توسط سید بن طاووس را زمانی میتوان درک کرد که به منش دینداری و سبک زیست دینی که سید در آثار خود بدان پرداخته است وقوف یابیم. کتاب لهوف اگرچه یکی از مشهورترین آثار سید ابن طاووس شناخته میشود ولی تنها اثر وی نبوده است. از ایشان آثار عدیدهٔ دیگری نیز در دست است که سبک دینی ابن طاووس را به رخ میکشد.
سید بن طاووس به دینداری فطری و خداشناسی بر اساس فطرت آدمی میاندیشید. وی بر این باور بود که روش متکلمان و فیلسوفان، طولانی کردن الفاظ و پیچیده کردن مطالب است و راه رسیدن به مقصود را صعب و دشوار میکند. شیوهٔ فیلسوفان اگرچه ممکن است راهی به مقصود داشته باشد، ولی هزار اما که راه سهل الوصول را نادیده میگیرد و بر پیچیدگی راه میافزاید. (فرج المهموم، ص ۷۵)
سید بن طاووس معتقد بود که راه حدیث و قرآن به سهولت میتواند آدمی را از این پیچوخمها رها سازد و به مقصد نهایی نائل آورد. (کشف المحجه، ص ۵۰) در نظر سید، رسیدن به طریقهٔ دینداری، نه تمسک جستن به عقلانیت متکلمان است و نه درافتادن در طریقهٔ فیلسوفان. راه نجات، دست دراز کردن به سمت قرآن و حدیث و طلب هدایت کردن از این طریق است.
وی بر این باور بود که عقاید کلامی بر پایهٔ اصول عقلی استوار است. و هر چه را که با استدلال بتوان اثبات کرد با همان روش نیز میتوان از میان برداشت. به تعبیر او عقایدی که با روش کلامی به دست میآید، در معرض نقادی و شبهه قرار دارد و هرگاه طعن و نقدی قوی عرضه گردد، متکلم ناچار است به استدلالهای دیگری رو آورد و اینجاست که متکلم همواره در عقاید خود دچار تردید و تزلزل قرار میگیرد. (همان، ص ۵۱)
سید بن طاووس همچنین ادعا میکند که افرادی را دیده است که علم کلام آنها را به شک در امهات اسلام رسانیده و از طریق حق منحرف کرده است. به باور سید بن طاووس، وجود افرادی که به شیوهٔ فلاسفه تمسک جستهاند و از طریق حق منحرف شدهاند، برای سنجش این دانش کفایت میکند.
یکی دیگر از ادلهای که سید بدان التفات دارد و به مخالفت با شیوهٔ متکلمان میپردازد، وجود اختلاف میان متکلمان است. او در این زمینه به رسالهٔ قطب الدین راوندی در باب مسائل اختلافی میان شیخ مفید و سید مرتضی اشاره میکند و ضمن اظهار ارادت به آن دو جناب از ۹۵ مسئله اختلافی میان شیخ و سید سخن به میان میآورد. سید بن طاووس بر این اساس به طولانی بودن راه کلام و فلسفه در منظومهٔ خداشناسی حکم میکند. (کتاب الاجازات، ص ۴۳)
اما مهمترین دلیلی که به نظر میرسد سید بن طاووس را به مخالفت با شیوهٔ متکلمان و راه و رسم عقلانی کشانده است، وجود روایاتی در این زمینه است. سید به روایاتی اشاره میکند که ائمه(ع) از همنشینی با متکلمان بر حذر داشته یا آنان را شرار امت خواندهاند. (کشف المحجه، ص ۶۳) او همچنین به روایتی استناد میکند که «مؤمن الطاق» بدون اذن امام به مناظره با مخالفان میپرداخته است و امام از این روش او اظهار نارضایتی میکرده و کلام و جدل را مایهٔ فساد نیت و ابطال دین میدانسته است. (کشف المحجه، ص ۶۲) سید بن طاووس بر اساس این روایات، حکم میکند که شیوهٔ متکلمان و کنکاشهای عقلسوز در راه دینداری، جز دشوار کردن طریق، راهی ندارد و گرهی از کار مؤمنین نمیگشاید.
سید بن طاووس در راه نیل به خداشناسی نیز راه فطرت را برمیگزیند. نکتهٔ جالبی که در راه خداشناسی فطری سید وجود دارد این است که وی آنقدر به این طریقت ایمان دارد که حتی از تبیین آن نیز خودداری میکند. سید همهٔ تبیینها را گیجکننده و منحرف کنندهٔ اذهان میداند (کشف المحجه، ص ۴۸) و بر این باور است که هر انسانی حتی کودکان، اگر به خود و محیط اطراف خود توجه کنند، بیدرنگ خدا را مییابند. از همین روست که وی حکم میکند تنها کاری که لازم است انجام شود این است که باید انسان را به این شناخت یا به مقدمات آن توجه دهیم یا آگاه کنیم و این همان کاری است که کتابهای الهی پیشین و قرآن شریف انجام داده و سیره علمی پیامبر و انبیای گذشته و سیرهٔ ائمه تا عصر غیبت نیز همین بوده است. (کشف المحجه، ص ۴۸-۴۹)
سید بن طاووس با سبک دینداری فطری که میپسندید، احادیث و روایات را منبع اصلی دینداری میدانست و از درافتادن در چالشهای عقلانی پرهیز میداشت. شیوهای که او در مقابل ما قرار میدهد، تمسک بیچونوچرا بر اقوال معصومان(ع) است. وی در کتاب لهوف نیز مواجههای عقلانی با عاشورای حسینی نمیکند. این سبک دینی است که سید بن طاووس میپذیرفت.
جواد شمسایی
درود خدا بر سید جلیل القدر
ناشناس
درود خدا بر روان پاک این سید بزرگوار