تمجیدها از شخصیت او بسیار است. یکی او را اینگونه لقب داده است که او دریایی در تمام علوم به خصوص علوم عقلی بود و آثارش از آثار استادش نیز بهتر است[۱] . یکی دیگر او را اینگونه توصیف کرده که او یکی از پیشوایان علوم معقول و دارای عباراتی نغز بود[۲] . با همهٔ این اوصاف، قطب الدین رازی، فرد چندان شناختهشدهای نیست. قطب الدین از عالمان فلسفه و منطق بود. شیخ عبدﷲ نعمه کتابی نگاشته و از فلاسفهٔ شیعه نام برده است. وی در آنجا از قطب الدین نیز نام میبرد و اینگونه در وصف او میآورد: «او از پیشوایان منطق و فلسفه و دانشهای دیگر، همچنین از مشهورترین علمایی بود که در قرن هشتم میزیستند.»
سلوک عقلی و فلسفی
با این همه در مورد قطب الدین رازی ویژگیهایی وجود دارد که سبب شده او آنگونه که شایسته بوده، قدر نبیند. در قرن هفتم و هشتم که قطب الدین میزیست، بازار تصوف و عرفان گرم بود. افرادی که بر اساس روش عرفانی و به سبک تصوف، تمسک میجستند، از منزلت بالایی بهرهمند بودند. در این میان اما قطب الدین از راه و رسم فیلسوفان تبعیت میکرد. او در وادی منطق و فلسفه به تبحر رسیده بود و اغلب کتب خود را با استدلالهای فلسفی و شیوههای نگارش منطقی به پیش برده است. این نحوه سیرهٔ علمی قطب الدین، سبب شده تا او همانند عارفان زمانهاش مورد توجه قرار نگیرد.
شیوهٔ فلسفی قطب الدین، سلوک میانهروانهای بود. وقتی که خواجه نصیرالدین طوسی و امام فخر رازی در موضوع فلسفهٔ ابن سینا کتابهایی را نگاشتند و در آن به نقد و بعضاً رد یکدیگر پرداختند، قطب الدین رازی به میدان آمد و کتاب «المحاکمات فی شرحی الإشارات» را به رشتهٔ تحریر در آورد و میان این دو منصفانه به داوری نشست. دو قرن بعد «کمال پاشام» بود که در سال ۹۴۰ میلادی، حاشیهای بر محاکمات قطب الدین نوشت و برجستگی این اثر را نشان داد.
علامه قطب الدین همچنین مطالع الأنوار را برای غیاث الدین وزیر شرح نموده بود و در آن، شیوهٔ منطقی خود را بازتاب داده بود. کتاب مطالع الأنوار تألیف سراج الدین محمود ارموی بود. موضوع این کتاب منطق و کلام بود. قسمت منطق این کتاب بارها در ایران چاپ شده و مورد توجه قرار گرفته. شرح لوامع در نجف هم شهره است و از آن به نیکی یاد میشود و مورد رجوع طلاب قرار میگیرد. این کتاب در آن زمان، نزد غیاث الدین وزیر هم ارج و قرب بسیاری یافته بود. حاشیههای بسیاری نیز بر این کتاب نوشته شد و مورد تقدیر قرار گرفت. روحیهٔ فلسفی علامه قطب الدین اما چندان مورد توجه عالمان زمانه قرار نگرفت. عدم توجه به مباحث علمی آن زمان که عرفان در رأس آنها بود، شاید یکی از علل کمتوجهی به شخص قطب الدین رازی بود.
قطب الدین، شیعه یا سنی؟
مسئلهٔ تشیع و تسنن بودن قطب الدین رازی نیز از مسائل بحثبرانگیز بوده است. در بسیاری از کتب اهل سنت، او شافعی قلمداد شده است[۳] . در کتاب روضات الجنات که از نوشتههای علمای شیعه است نیز قطب الدین را فردی سنیمذهب قلمداد کردهاند[۴] . اما علامه محدث نوری در کتاب مستدرک الوسائل اقوال صاحب روضات را نقل میکند و به نقض آن میپردازد. وی با دلایل متعدد به اثبات تشیع قطب الدین میپردازد. جدال بر سر تشیع یا تسنن قطب الدین، بسیار است. اهل سنت برای اثبات سنی بودن قطب الدین استدلال کردهاند که: با اینکه قطب الدین دانشمند ایرانی بوده، از او هیچ سخنی در ثنای اهلبیت دیده نشده است و در اصول و فروع تشیع هیچ گفتاری ندارد.
اهل سنت همچنین استناد کردهاند که کتابهای اجازه سنیان از محامد و تعریفات از قطب الدین آکنده است، بر خلاف کتابهای اجازات شیعیان که ذکری از او در میان نیست. همچنین گفتهاند که سخنان شهید اول در بیان جلالت قدر قطب الدین، از روی تقیه بوده است.
حتی در مورد اجازهنامهٔ قاضی نورﷲ شوشتری گفته شده است که قاضی نورﷲ عده زیادی را شیعه قلمداد نموده است و لذا سخن او ملاکی برای شیعه بودن قطب الدین نیست.
در مقابل این سخنان، داعیان شیعه بودن قطب الدین، ادعا کردهاند که شهید اول که به شیعه بودن قطب الدین اذعان دارد، با او معاشرت داشته و شاگرد او بوده و به شیعه بودنش تصریح کرده است.
همچنین در دفاع از وی گفته شده است که قطب الدین در اصول مانند بسیاری از دانشمندان شیعه اثر مستقلی ندارد ولی فقهای شیعه در فروع از او بسیار نقل کردهاند و این یکی از دلایل شیعه بودن وی است.
در جای دیگری و در نقد سنی بودن قطب الدین گفته شده است: اینکه صاحب روضات گفته است که قطب الدین سنی بود و تقیه مینموده، صحیح نیست، چرا که دانشمندان سنی تقیه را جایز نمیدانند…
این سخنان در قبول و رد شیعه یا سنی بودن علامه قطب الدین، اگرچه پس از وی به وجود آمده است، اما نشان میدهد که قطب الدین، خود چندان التفاتی به اینگونه درگیریهای عقیدتی نداشته است. سلوک قطب الدین راه میانهروانهای بوده و اگر قائل به هر کدام از مذاهب بوده نیز تعصبی بر آن نمیورزیده و در آثار خود از جانب هیچکدام دفاعی نکرده است. قطب الدین دل به جانب فلسفه و آراء عقلی داشته و از وارد شدن به نزاعهایی اینچنین پرهیز میداشته. این سلوک فکری قطب الدین بوده است.
سمیه سادات سجادی
سلام چقدر بهتر بود که اسم نویسنده های منابع و همینطور اسم نویسنده این مقاله هم آورده می شد تا اعتبار علمی کار بیشتر شود و زحمات پژوهشگر نادیده گرفته نشود. برای بزرگوارانی مثل جناب نجمی شایسته نیست که روی سایتشوت مطلب کم هویت یا بی هویت داشته باشند.