مقدمه: دستاندرکاران نشریه وزین حوزه که از اوایل سال ۶۰ فعالیت خود را آغاز نمود، پس از ۲۰ سال فعالیت جهت دریافت رهنمودهای حضرت آیتﷲ مصباح یزدی خدمت ایشان رسیدند. اگرچه توصیههای ایشان بر محوریت مجله حوزه است ولی بایستههای نشریات حوزوی را به خوبی تبیین فرمودهاند که نشریه الکترونیکی مباحثات جهت توجه بیشتر خود و سایر همکاران، متن کامل فرمایشات ایشان را منتشر میکند.
بسم ﷲ الرحمن الرحیم
پس از انقلاب اسلامی، زمینه فعالیتهای فرهنگی خوبی در حوزه علمیه قم به وجود آمد که از پیشگامترین و مؤثرترین آنها مجله «حوزه» است که در همان آغاز، تأسیس شد و توانست در دورهای بیش از ۲۰ سال، به صورتِ آبرومندانهای به کار خود ادامه دهد. این برای حوزه، یکی از افتخارات به شمار میرود که در دوران نابسامانی کشور، توانست چنین افتخاری را کسب کند و برخلاف پارهای از نشریات و مجلات که چندی نشر یافتند و سپس تعطیل شدند، به تعطیلی کشیده نشد. همین ادامه کار موفقیتی بزرگ برای دستاندرکاران مجله است.
از نقاطِ چشمگیر مجله حوزه، که بنده در مواقعی که فرصت داشتم از آنها استفاده میکردم، پرداختن به مسائل معنوی و اخلاقی است. متأسفانه در حوزههای علمیه، با اینکه باید پابهپای مسائل علمی به اخلاق و معنویات هم پرداخته شود، به این مهم اهمیت داده نمیشود. اما مجله حوزه از همان آغاز تأسیس، به این امور اهتمام داشته است. و تلاش کرده چهرههای اخلاقی و معنوی و آثاری از آنان را معرفی کند و دستورالعملهای معنوی و اخلاقی آنان را بیان و مقالههای متناسب با آن را چاپ کند.
نقطه دیگری که شایان ذکر است و برای بنده جالب بوده، ادبیاتِ زیبا و روزپسند مجله حوزه است. ما روحانیون، همیشه متهم بودیم به واپسماندن از خیلی از قافلهها، از جمله ادبیات. نثر زیبا، شیوا و رسای بسیاری از مقالههای مجله حوزه، از مزایای این مجله است. از نویسندگان محترم اینگونه مقالهها، بهویژه از ویراستار آنها باید تشکر کرد. و بسیاری از جهات مثبت دیگر مجله که جای تشکر و قدردانی دارد.
البته کار انسان بدون عیب نیست. این اگر قاعده کلی باشد، مجله حوزه مستثنی نبوده و نیست. آنچه مهم است، انتقادپذیری است. عیب را باید پذیرفت. دستاندرکاران مجله، باید انتقادپذیر باشند و در صدد باشند که ضعفهای کار خود را بشناسند و آنها را به بهترین وجه برطرف کنند. گهگاهی نقاط ضعفی وجود داشته است که چون در پی عیبجویی نبودهام، یا به خاطر فراموشی، اکنون در خاطرم نیست. البته بیشتر آنها به عهده نویسنده بوده است، نه از طرف هیئت تحریریه. خلاف انتظاری نبوده که از آقایان اعضای هیئت تحریریه سرزده باشد، یا از بزرگان و شخصیتهای حوزه.
مجله حوزه باید از صلابت خاصی برخوردار باشد که هرچه بیشتر آبروی روحانیت حفظ بشود. البته اعتراف میکنم و از ظواهر امر برمیآید که دستاندرکاران مجله، اهتمام به این مسئله داشتهاند.
شاید دستاندرکاران مجله، از روی سعه صدر و برابر اصل آزادی قلم خواستهاند نشان دهند که در برخورد با مخالفان و دیدگاههای مخالف، باز برخورد میکنند، نه بسته و خشک. اگر کسی نظری داشته باشد، گرچه مخالف، آن را بازتاب میدهند. ممکن است کسانی هم که به انتقاد از مجله حوزه و خردهگیری از آن پرداختهاند، روی چنین اتفاقهایی بوده که افتاده است.
اینجانب، به عنوانِ طلبهای که از این چنین نشریههایی میتوانم استفاده کنم، نکتههایی را یادآور میشوم:
۱. با توجه به اینکه مجله حوزه، به حوزه و کل روحانیت، بهویژه روحانیت انقلابی و یاران حضرت امام، رضوان ﷲ تعالی علیه، منتسب است باید از صلابت خاصی برخوردار باشد که هرچه بیشتر آبروی روحانیت حفظ بشود. البته اعتراف میکنم و از ظواهر امر برمیآید که دستاندرکاران مجله، اهتمام به این مسئله داشتهاند. ولی خوب، یادآوری و تذکر این مطلب، که از مطالب اساسی است، امری است لازم و انتظار میرود تنها مجله ثابت حوزه، به آن اهتمام بورزد.
۲. از مجله حوزه انتظار میرود بیش از هر نشریهای، روی اتقان مطالب توجه خاص داشته باشد.
۳. از لحاظ حقیقتجویی، بیطرفی و چیزهایی از این قبیل، ممتاز باشد.
۴. اگر بناست مجله روی مطلبی تأکید داشته باشد، به نظر من یکی از رسالتهای عزیزانی که به این کار فرهنگی همت گماردهاند و برای انجام آن آستین بالا زدهاند، اهتمام به مسائل اخلاقی و معنوی است. چون با پیشرفت تمدن و تکنولوژی و ظهور مذهبهای گوناگون و رنگارنگ در دنیا، اهتمام به معنویات باید پابهپای آنها یا بیشتر باشد، تا تعادل برقرار شود. و اینکه روز به روز فضائل مادی بیشتر جلوه کنند و ما را خواه ناخواه تحت تأثیر قرار دهند، ولی در مقابل هیچ تلاشی برای گسترش بُعد اخلاقی و معنوی نباشد، وضع مطلوبی نخواهد بود. از این روی، جا دارد مجله حوزه قدمی در راه تعالی عملی و اخلاقی طلاب و فضلا و کسانی که از این مجله استفاده میکنند بردارد، این را یکی از رسالتهای خود بداند و از فرصتهای فراهم شده، برای گسترش اخلاق و تعالی اخلاقی افراد، بیشترین بهره را ببرد.
اگر بناست مجله روی مطلبی تأکید داشته باشد، به نظر من یکی از رسالتهای عزیزانی که به این کار فرهنگی همت گماردهاند و برای انجام آن آستین بالا زدهاند، اهتمام به مسائل اخلاقی و معنوی است.
گاهی در حوزه علمیه به اسم درس اخلاق، بحثهایی مطرح میشود و جلساتی برگزار میگردد، ولی میدانید که اینها به هیچ وجه با نیازهای حوزه، تکافو ندارد. آن زمانی که کل جمعیت حوزه، در اوج خودش در زمان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری حدود ۷۰۰ نفر بوده است، شخصیتهای برجستهای مانند مرحوم شاهآبادی، مرحوم میرزا جواد آقای تبریزی، مرحوم آمیرزا ابوالقاسم قمی، درس اخلاق میگفتند. بعدها امام این راه را ادامه میدهد. درسهای اخلاقی امام در مدرسه فیضیه چنان بوده که بعضی از بازاریها میگفتند: «ما شاهد بودیم کسانی در پای این درس غش میکردند». اینها بازاری بودند و چنین حالتهایی پیدا میکردند؛ با اینکه آنقدرها عمق مطالبی را که امام ارائه میداد، درک نمیکردند. شخصی برای من نقل میکرد، حالا نمیدانم درست هست یا نه، کسانی در پای این درس، از بَس گریه میکردند از هوش میرفتند.
در حوزه هفتصد هشتصد نفری، چنین اساتید برجستهای وجود داشته که کلامشان اثر عمیقی روی شرکتکنندگان در جلسه درس میگذاشته است. حالا اگر تخمینی بگوییم، شمار طلاب حوزه صد برابر شده است؛ تقریباً هفتاد هزار به بالا. با این حال، همان شمار افرادی که درسهای اخلاقی را ارائه میکردند، وجود ندارند. حتی یک نفر از آن سنخ عالمان اخلاق هم، کرسی تدریس اخلاق ندارد. به جای اینکه نسبت به جمعیت طلاب، در حال حاضر، صد نفر عالم اخلاقی داشته باشیم، یک نفر هم نداریم. اگر آن زمان هفت نفر عالم و معلم اخلاق، برای ۷۰۰ طلبه وجود داشته، حالا باید ۱۰۰ نفر معلم اخلاق وجود داشته باشد که متأسفانه یک نفر هم وجود ندارد. این کمبود و نقیصه را باید به گونهای برطرف کرد و از راههای دیگری مانند دستورالعمل و مقاله، مسائل معنوی و اخلاقی را در حوزههای علمیه رواج داد. باید از هر وسیلهای استفاده کرد و نگذاشت طلاب و فضلا از مسائل اخلاقی و معنوی محروم شوند. انسان وقتی احساس نیاز میکند، باید از هر وسیلهای بهره ببرد.
البته راههای بهتری هم باید اندیشید و کارهای اساسیتری هم باید انجام داد و این چیزی نیست که بشود از کنار آن گذشت. اینها اساس کار روحانیت است. به هر حال باید اهتمام بیشتری به مسائل اخلاقی شود و با روشهای گوناگون، نقیصه کمبود استاد اخلاق در حوزههای علمیه جبران شود، از جمله:
الف. شناساندن بزرگان و عالمان اسوه و بیان زوایای زندگی آنان و نقل و ارائه فرازهایی از سخنانشان و معرفی آثارشان، با تحلیل و بررسی.
ب. مطرح کردن یک سلسله مسائل اخلاقی، به صورت منظم و حساب شده و تعیین سرفصلها. سپس در هر شماره، یک یا دو مقاله براساس طرح کلی و سرفصلهای تعیین شده به قلم نویسندگان برجسته چاپ و ارائه شود و در آخر، همان مقاله به صورت کتاب با تیراژ زیاد چاپ و در دسترس علاقهمندان قرار گیرد.
ج. مصاحبه با شخصیتهای بزرگ اخلاقی و استفاده از تجربیات و محفوظات آنان. گاهی یک داستان اخلاقی را که بزرگی نقل میکند، میتواند از خیلی کتابها و نوشتهها اثرگذارتر باشد، زیرا نقل آنان از سرِ اخلاص است و نورانیتی در آن هست که سبب اثر عمیق در افراد میشود.
۵. اگر صلاح بدانید باید بخشی باز شود برای بررسی مسائل حوزه و روحانیت. در این بخش، ضعفها و قوتها، نقاط مثبت و منفی در یک چهارچوب خاص بیان شود. از صاحبنظران و اهل اطلاع برای نوشتن مقالهای درباره ضعفها و قوتهای حوزههای علمیه دعوت شود و این نویسندگان به طور دقیق به بررسی مسائل حوزه و روحانیت بپردازند. البته طرح سوژهها باید بهگونهای باشد که بهانه به دشمن ندهد، بلکه مؤدبانه و در لفافه مطرح شوند.
۶. بهرهگیری از اندیشه و فکر جوانان برای اصلاح حوزههای علمیه. گاهی جوانان، نکتههایی را درمییابند و آن را به روشنی متوجه میشوند و ضعفهایی را در کار حوزهها میبینند که ما پیرمردها به آنها توجه نداریم. جوانان ما از عقل و فکر بالایی برخوردارند. در سایه انقلاب و جریانهای پس از انقلاب و فراز و نشیبها، فکرها و عقلها بسیار رشد کرده است. چه بسا اگر شما در مجله حوزه بخشی را برای انتقادها و پیشنهادهای اینان برای اصلاح حوزه بگشایید، هم انتقادها و هم پیشنهادهای سازنده و راهگشایی داشته باشند.
فکر میکنم اگر چنین بخشی برای پیشنهادها و انتقادهای جوانان خوشفکر در مجله باز شود و انتقادهای آنان به صورت رقیق، ملایم و محترمانه ارائه شود و پیشنهادهای آنان طرح گردد، هم باعث امیدواری جوانان میشود که جایی برای طرح دیدگاههای خود دارند و میتوانند به آسانی افکار خود را بیان کنند، هم حوزهها از این گنجینه بزرگ بهرهمند میشوند و هم پیوند عمیقی بین جوانان و روحانیت برقرار میگردد. بله، وقتی جوانان ببینند در مجله آبرومند حوزوی میتوانند دیدگاههای خود را مطرح کنند و جوابی بشنوند، در آنان اثر بسیار خوب و سازندهای خواهد داشت؛ بهویژه اگر با تشویق و گاه جایزهای برای بهترین پیشنهادها همراه باشد. مجله حوزه الحمدلله بسته نبوده ولی تا جایی که من مطالعه کردهام و اکنون در ذهنم هست، یادم نمیآید در این جهت کاری در مجله انجام گرفته باشد.
گاهی جوانان، نکتههایی را درمییابند و آن را به روشنی متوجه میشوند و ضعفهایی را در کار حوزهها میبینند که ما پیرمردها به آنها توجه نداریم.
۷. میتوانید بخشی در مجله باز کنید برای بیان قوتهای حوزههای علمیه. در این بخش، توسط نویسندگان آگاه و آشنا به مسائل آموزشی، مقایسهای بین حوزههای علمیه و دیگر نظامها و مراکز آموزشی، مقایسهای صورت گیرد تا روشن شود نظام آموزشی حوزه از قوتهایی برخوردار است که دیگر نظامهای آموزشی از آن بیبهرهاند.
۸. بیشتر خوانندگان نشریه حوزه، طلاب جوان هستند. اینان کسانیاند که چهار پنج سالی است به حوزه آمده و سطح یک را به پایان رساندهاند و اکنون به مجله خواندن علاقه دارند. مجله باید برای آگاه کردن اینان از انقلاب، بیّنات و محکمات آن تدبیری بیندیشد. بسیاری از اینان درباره انقلاب و بیّنات و محکمات آن چیزی نمیدانند و آگاهی کافی ندارند. آگاهترین آنان کسانیاند که از پدر، مادر و نزدیکان و آشنایانشان چیزهایی درباره انقلاب شنیدهاند. این کمآگاهی نسل نوخاسته و جوان انقلاب، خطری است، نه تنها برای حوزه و روحانیت که برای نسل آینده کشور. بخشی از ناهنجاریها و نابسامانیهایی که در جوانان دیده میشود، به دلیل این است که در اصل نمیدانند انقلاب چگونه و با چه ایثارگریها و تلاشهایی به وجود آمده است. اینان یکباره خودشان را در فضایی از کمبودها میبینند و از جلوهها و نکتههای مثبت بیخبرند و نمیدانند کشور ما کجا بوده و انقلاب اسلامی آن را به کجا رسانده و چه چیزهایی را به ارمغان آورده است و اگر انقلاب صورت نمیگرفت، اکنون کشور ما چه وضعیتی داشت.
اگر به جوانان آگاهی داده نشود و گذشته و حال، به درستی برایشان روشن نگردد، انتظاراتشان روزبهروز بیشتر میشود و با اثرگذاری فرهنگ غربی که موجش کشور ما را گرفته، ما در آینده با یک مشت آدم خودخواه، مغرور، خودپسند و طلبکار روبهرو خواهیم شد و چه بسا فرزندان خودمان هم اگر آگاهی لازم را از انقلاب اسلامی نداشته باشند، گرفتار این موج بشوند. این بلای بزرگی است.
برای آشنا کردن جوانان با بیّنات و محکمات انقلاب و اثری که در جامعه اسلامی ایران و دیگر جامعهها گذاشته است، باید راههایی پیموده شود و مجله حوزه این راه را بپیماید:
الف. باید فرض کند با نسلی طرف است و مخاطبان آن نسلی است که از انقلاب اسلامی چیزی نمیداند و از چند و چون آن آگاهی ندارد. ما چون خودمان در روزهای انقلاب بودهایم، فکر میکنیم بسیاری از رویدادها و علتها و سببهای انقلاب، همانگونه که برای خودمان روشن است و زوایای آن را میدانیم، برای نسل جوان هم روشن است و نیازی به گفتن ندارد، در حالی که این طور نیست. بسیاری از امور پیش پا افتاده را جوانان ما نمیدانند؛ مثل اینکه:
– انقلاب چرا و چگونه پدید آمد؟
– نقطه آغاز آن چه بود؟
– چه دگرگونیهایی پیدا کرده است؟
– چه پیچ و خمهایی را پیموده است؟
– چه زیر و زبَرهایی داشته است؟
اکنون در دهه سوم انقلاب اسلامی هستیم و شاهد خیلی چیزها. از بسیاری از افراد انتظارهایی داشتیم ولی متأسفانه برآورده نشد. ای کاش فقط این انتظارها برآورده نمیشد؛ چه چوبهایی که از آنان نخوردیم و چه خنجرهایی که از پشت نزدند. البته نمیگویم خیلی آشکار و عینی به آنها پرداخته شود، نه، ولی در حدّی که نسل جوان آگاه شود و بداند در مسیر انقلاب اسلامی با چه مسائلی روبهرو بودهایم، لازم است.
اگر به جوانان آگاهی داده نشود و گذشته و حال، به درستی برایشان روشن نگردد، در آینده با یک مشت آدم خودخواه، مغرور، خودپسند و طلبکار روبهرو خواهیم شد.
ب. مجله حوزه باید به آسیبشناسی انقلاب اسلامی برای جوانان و طلاب جوان بپردازد و اینکه چه ضعفها و نقصهایی پدید آمده است. ضعفها و کاستیها شناخته شوند و از آنها عبرت گرفته شود تا تکرار نشوند.
ج. در کار شما باید تاریخ انقلاب جایگاه خاصی داشته باشد و در بررسیها و پژوهشها و مقالههایی که ارائه میدهید، بهای لازم به آن داده شود.
د. از جمله کارهایی که خوب است مجله حوزه انجام دهد تا زوایای انقلاب اسلامی و عمق آن روشن شود، بیان امتیازهای روحانیت شیعه بر علمای دیگر فرقههای اسلامی است که در واقع از فرقی که در نگاه و طرز تفکر شیعه در برابر دیگر فرقههای اسلامی وجود دارد، نشأت میگیرد. یکی از ویژگیهای برجسته مکتب تشیع، ظلمستیزی است. پیروان این مکتب باید در برابر ستم بایستند و در طول تاریخ چنین بوده است. مجله حوزه باید بیشتر روی این ویژگی تأکید کند.
۹. شناسایی شبههها و دادن پاسخهای علمی و دقیق به آنها. یک سری شبههها به درون اذهان جوانان، نه تنها جوانان دانشگاهی و به دور از حوزه، که در اذهان جوانان و طلاب جوان حوزوی نیز رسوخ کرده است و باید برای آنها چارهای اندیشید و بحثهایی را مطرح کرد و این شبههها را به نحو احسن زدود.
شاید کسانی بگویند: عدهای توطئه کرده و از روی عمد، این شبههها و اندیشههای نادرست و شبههانگیز را وارد حوزه کرده و بین طلاب جوان رواج دادهاند و کمابیش به موفقیتهایی هم دست یافتهاند. ولی به هر حال، گذشتهها گذشته است و اکنون با خلأ فکری روبهروایم که از یک سو، در زمینه مسائل اعتقادی و از سوی دیگر در زمینه مسائل سیاسی است. اگر صلاح بدانید، در مجله، بخشی را با این عنوان کلی به این مسئله اختصاص دهید: «بررسی نیازهای فکری طلاب». من روی عنوان خیلی تأکید ندارم. فقط عرضم این است که عنوان، کلّی باشد.
پارهای از این شبههها بیش از آنچه فکر میکنیم، جدّی است. گاه، شبهههایی را کسی در جایی مطرح کرده و خودش هم شاید نمیدانسته که بعدها این شبههها و مطالبی که مطرح کرده، منشأ یک سری انحراف و کژروی گسترده میشود. پیش خودم فکر میکردم، کسانی که در سقیفه بنی ساعده برای تعیین جانشین پیامبر(ص) گرد آمدند، خودشان نمیفهمیدند چه کار میکنند. فکر میکردند یک مسئله ساده و قابل حلّ است. یکی از دنیا رفته و سعی میکنیم گروه، دسته و باند ما جلو باشد؛ انگیزهای که کمابیش در هر گروهی وجود دارد. البته زمینهای فراهم میشود که دستهای جلو بیفتد. هر گروهی میخواهد از این فرصت استفاده کند. گروه تشکیلدهندگان اجتماع سقیفه میگفتند فرصتی است که ما هم ریاست کنیم. نمیدانستند چه تخمی میکارند. فرمایش حضرت زهرا(س) است: نمیدانستند این گردهمایی آنان چه آثار و پیامدهایی به بار میآورد و میلیونها انسان را در طول تاریخ بدبخت میکند. اینها مایه عبرت است.
در یک اشل محدودتر ممکن است نویسندهای به زوایا و پیامدهای مطلبی که مینویسد توجه نداشته باشد. با خودش بگوید حالا یک چیزی مینویسیم و یا میگوییم. دلخوش است به اینکه جوانان برایش کف میزنند. فکر میکند مطلب سادهای نوشته یا گفته است و متوجه پیامدهایی که نوشته و گفتهاش دارد، نیست.
البته اطمینان دارم که بعضی از اینان میدانند چه میکنند. اما بعضیها نمیدانند چه کار میکنند و حرف و سخن آنان چه پیامدهایی دارد. چیزی به ذهنشان میرسد و آنها هم برای خوشامد جوانان و گرد آمدن افراد در پیرامونشان، آن چیزها را بر زبان جاری میکنند و دقت نمیکنند و نمیفهمند سخن آنان چه خطری دارد و چه آسیب بزرگی میزند.
بالأخره ما وظیفه داریم با سعی و کوشش از هر فرصتی برای اصلاح حوزهها استفاده کنیم. نمیگویم با نوشتن چند مقاله و اختصاص چند صفحه در مجله حوزه به این امر، مشکلات و گرفتاریها حلّ میشود. آن مرغی که برای خاموش کردن آتش ابراهیم آب میآورد، به اندازه منقار خودش میآورد. ما و شما هم به اندازه توان خودمان وظیفه داریم و از ما انتظار میرود. اگر کار با اخلاص انجام گیرد و پیگیری شود، برکت پیدا میکند و گسترش مییابد.
اینها چیزهایی بود که به نظرم آمد. عذرخواهی میکنم که به توضیح واضحات پرداختم. دعا میکنم برای اصلاح امور همگان.
عکس: رسا
سلفیگرایی پلی برای روشنفکری است/ باید مراقب بود عناوینی مانند «نواندیشی حوزوی» ما را فریب ندهند
حقانی؛ نامی به وسعت تاریخ معاصر
مهمترین ضعف پژوهشی حوزه، صفرپژوهی است
«گفتمان مصباح» در فصل مبارزات