برگزاری همایشها در معرض این آفت است که نفس برگزاری موضوعیت پیدا کند، در حالیکه همایشها باید نقش ابزاری و انگیزاننده داشته باشند که محققان و پژوهشگران در موضوعات اعلام شده تحقیق و بررسی نمایند و از رهگذر این مطالعات، یک سلسله راهکارها و نوآوریها در زمینههای اعلام شده بهدست آید. اگر این جنبه ابزاری همایش فاقد کارکرد مؤثر باشد، برگزاری همایش تنها حالت نمایشی دارد و فاقد دستاورد مشخصی خواهد شد و همایش، کارآیی و کارکرد اصلی خود را از دست خواهد داد.
روحانیت در طول تاریخ، هم دارای نقاط قوت درخور تحسین بوده و هم برخوردار از نقاط ضعف. در ضمن، روحانیت علاوه بر در اختیار داشتن فرصتهای مهم، مواجه با تهدیدهای گوناگونی بوده است؛ بنابراین لازم است جهت ترسیم افق آینده روحانیت به این مسائل توجه اساسی شود تا روحانیت بتواند در مسیری صحیح، حرکت خود را استمرار بخشد.
پیش از آغاز بحث، بیان این نکته ضروری است که من حدود ۲۸ سال است که از حوزه فاصله جغرافیایی گرفتهام و در این مدت، اطلاع چندانی از جزئیات تحولات حوزه نداشتهام؛ بنابراین ممکن است بحثهای بنده درباره روحانیت از نواقص و ضعفهایی برخوردار باشد.
نخستین بحث در زمینه روحانیت این است که آیا تا کنون راهبرد مشخصی برای روحانیت یا حداقل مرکز مدیریت حوزه علمیه نگاشته شده است؟ در راهبردها نقاط ضعف و قوت و نیز فرصتها و تهدیدها شناسایی میشوند و بر مبنای آن، راهکارهایی در جهت افزایش نقاط قوت، رفع نقاط ضعف، بهرهگیری خردورزانه از فرصتها و تبدیل تهدیدات به فرصت یا حداقل خنثی کردن آنها مشخص میشود. اگر چنین راهبردی تا کنون وجود نداشته است، باید برای تدوین آن کوشش کرد و سپس بر مبنای آن، سیاستهای مشخصی بر اساس زمانبندی ارائه نمود و سپس به برنامهریزی اجرایی در چارچوب آن سیاست پرداخت؛ زیرا تنها در این صورت میتوان این مسئله را بررسی کرد که روحانیت تا چه اندازه توانسته است در جهت اهداف پیشبینیشده خود حرکت کند. البته باید این اهداف، متخذ از سند چشمانداز ۲۰ ساله، قانون اساسی و رهنمودهای امام راحل و مقام معظم رهبری باشد.
اگر آموزشهای مناسبی به روحانیت داده شود و رشد علمی آنها همواره تداوم داشته باشد و از لحاظ اخلاقی و رفتاری هم پالایش صورت گیرد، روحانیت در جایگاه رفیعی قرار خواهد گرفت.
امروز حوزههای علمیه از مدیریت مناسبی برخوردارند و لازم است که در صورت تدوین راهبرد فوق در این مسیر حرکت کنند، زیرا در غیر اینصورت نتیجه و فایده مناسبی به دست نخواهد آمد. البته تدوین راهبرد روحانیت نیازمند تخصص و تبحر خاصی است که از عهده امثال من برنمیآید، اما برگزاری جلسات و همایشها میتواند بسترساز شکلگیری چنین راهبردی باشد.
تجربیات بنده بیشتر مربوط به دورهای است که به امر مقام معظم رهبری عهدهدار ریاست سازمان عقیدتی سیاسی ارتش شدم. زمانی که وارد ارتش شدم، فهمیدم که روحانیون فعال در عقیدتی ـ سیاسی از لحاظ علمی رشد چندانی نکردهاند و لذا ضرورت دارد جهت رشد علمی آنان، اقدامات مناسبی صورت گیرد، زیرا سطح سواد و تحصیلات نیروهای کادر و وظیفه ارتش در حال افزایش مداوم است. اگر روزگاری تنها حدود هزار نفر از فارغالتحصیلان دانشگاهی، سالیانه وارد ارتش میشدند، امروزه بیش از شصت هزار نفر از این فارغالتحصیلان در هر سال برای گذراندن دوره سربازی وارد ارتش میشوند. همچنین، اگر زمانی جهت تأمین درجهداران ارتش از افراد با مدرک سوم راهنمایی استفاده میشد، اکنون حد نصاب تحصیلی به دیپلم ارتقا یافته است.
بنابراین با افزایش سطح علمی ارتش، روحانیون شاغل دیگر نمیتوانستند در حد گذشته باشند و لازم بود از لحاظ علمی رشد یابند. در این راستا اعلام شد روحانیون جهت استخدام رسمی در سازمان عقیدتی سیاسی باید حداقل سطح دو حوزه را به پایان رسانده باشند و بعد از استخدام هم این شرط مطرح شد که باید سطح سه را ضمن خدمت طی کنند و برای طی کردن سطح چهار حوزه هم تشویقاتی در نظر گرفته شد.
در این راستا با هماهنگی مدیر وقت حوزه علمیه قم و تشکیل پروندههای آموزشی برای روحانیون، نرمافزارهای آموزشی دروس حوزوی تحویل این افراد شد تا هر شش ماه یکبار در امتحانات حوزه در قم شرکت کنند. تا کنون دهها نفر از روحانیون به مرحله تدوین پایاننامه رسیدهاند. در ابتدای این طرح، مقاومتهایی از طرف برخی روحانیون صورت گرفت، ولی اعلام شد که طلبهها و روحانیون نباید پس از اشتغال، قید درس را بزنند و باید همواره سعی در ارتقای سطح دانشی خود داشته باشند. اقدام دیگری که صورت گرفت، کمک به حضور روحانیون در رشتههای دانشگاهی بوده است که از این طریق دهها نفر از روحانیون شاغل در ارتش توانستند به مدرک کارشناسی دست یابند و دهها نفر مشغول گذراندن دوره فوق لیسانس هستند. این مسئله باعث ایجاد موج خوبی در نیروهای عقیدتی شد و تأثیرات بسیار مناسبی بر روحیه و نحوه تعامل روحانیون با کارکنان ارتش، سربازان و افسران وظیفه داشته و توان پاسخگویی روحانیون را چند برابر کرده و در نهایت موجبات دلگرمی و علاقه آنان به رشد علمی شده و مراتب تقدیر خود را از این حرکت اعلام نمودهاند.
اقدام دیگر در زمینه ارتقای سطح دانش و آگاهی روحانیون عقیدتی، برنامهریزی جهت مطالعات عمومی آنها بوده است. در این راستا، هر سه ماه یکبار، کتابی انتخاب میشد و کلیه روحانیون موظف میشدند خلاصهای از این کتاب را در پنج تا پانزده صفحه بنویسند. هدف از این اقدام، روان نمودن قلم و نیز اجبار افراد به مطالعه بود که خوشبختانه ثمرات مفیدی داشت و باعث شد برخی از این روحانیون متوجه ضعفهای خود در این زمینه شوند و سعی در جبران داشته باشند. در نتیجه مقالات مفیدی تاکنون توسط روحانیون ارتش نوشته شده است.
هدف دیگری که بنده در سازمان عقیدتی سیاسی دنبال میکردم، برنامهریزی جهت تحول اخلاقی و رفتاری روحانیون بود، زیرا متأسفانه اخلاق برخی از روحانیون شاغل در ارتش، اخلاق نظامی شده بود که باعث وارد آمدن ضرباتی به جایگاه روحانیون در ارتش شده بود. به تعبیر یکی از آقایان، ما برای تبدیل ارتشیها به آخوند وارد ارتش شدیم، اما خودمان ارتشی شدیم.
خوشبختانه در زمینه تغییر روحیات موجود قدمهای مناسبی علیرغم مقاومتهای اولیه برداشته شد و اکنون این احساس به وجود آمده است که با در پیش گرفتن مشی و اخلاق آخوندی، شأن و محبوبیت روحانیون در ارتش افزایش یافته است. برخی از افراد هم میگفتند شما دیر آمدید، زیرا عقیدتی قبلاً قدرت قابل توجهی داشت، ولی امروز این قدرت را ندارد و تاریخ مصرف آن گذشته است و پاسخ ما این بود که سازمان عقیدتی سیاسی برای انجام مأموریت خود نیاز به قدرت ندارد، زیرا هر سازمانی نیازمند ابزارهای متناسب با مأموریتهایش است. مأموریت سازمان عقیدتی هم ارتقای معلومات دینی، تقویت باورهای ایمانی و عمیق کردن بصیرت کارکنان ارتش است و این مأموریت نیازمند ابزارهایی مانند قدرت علمی مناسب، باورهای عمیق ایمانی و نیز بصیرت و تحلیل سیاسی و خویی و خصلت متواضعانه آخوندی است که باید روحانیون شاغل داشته باشند. با عنایت به این نکته، این نگاه که عقیدتی باید به دنبال کسب قدرت و فرماندهی برود، از میان رفت و عقیدتی به جایگاه اصلی و ایفای نقش صحیح خود بازگشت.
امروز در جامعه ما همچنان پذیرش فراگیری نسبت به روحانیت وجود دارد و مردم بیش از اقشار دیگر، به روحانیت اعتماد میکنند و میتوان گفت اعتماد به روحانیت روزبهروز در حال قویتر شدن است.
در زمینه نظارت و بازرسی و نیز گزارشهای حفاظت اطلاعات ارتش در مورد عزیزان روحانی هم سعی بسیار شد تا این گزارشها بهطور جدی مورد بررسی قرار گیرد که اگر احیاناً تخلفی از یکی از روحانیون سرزده باشد، برخورد مناسبی صورت گیرد و در غیر این صورت از آن روحانی اعاده حیثیت شود. گزارش برخوردها و رسیدگی به موارد تخلف را نیز اعلام میکردیم تا همگان از آنها مطلع باشند و «اتّقوا مواضع التُّهم» را رعایت نمایند.
همچنین نشریهای به نام «سفیر محراب» راهاندازی شد که اختصاص به روحانیون ارتش داشت و در اختیار افراد دیگر قرار نمیگرفت. بخش اعظم مطالب این نشریه به توفیقات روحانیون و نیز تجلیل از مدیران روحانی موفق اختصاص داشت و بخشی دیگر که حجم کمتری را در بر میگرفت به بیان تخلفات برخی از روحانیون و عواقب آنها میپرداخت. این نشریه باعث شد که روحانیون رعایتهای لازم را اعمال کنند و در نتیجه گزارشهای حفاظت اطلاعات ارتش و دیگر مبادی در مورد روحانیون، روند نزولی پیدا کند و حتی در ماههای آخر مسئولیت بنده، حتی یک گزارش هم از تخلف وجود نداشت.
چنین رخدادی نشان میدهد که اگر آموزشهای مناسبی به روحانیت داده شود و رشد علمی آنها همواره تداوم داشته باشد و از لحاظ اخلاقی و رفتاری هم پالایش صورت گیرد، روحانیت در جایگاه رفیعی قرار خواهد گرفت و از مواضع تهمت دور خواهد شد.
روزی آیت اللّه حسینی بوشهری، مدیر وقت حوزه علمیه قم، مسئله اهمیت آموزش از راه دور و انجام موفق آن را در سازمان عقیدتی ارتش را خدمت رهبر معظم انقلاب مطرح کردند که با اظهار رضایت ایشان همراه شد. امروز میتوان گفت روحانیون شاغل در ارتش از لحاظ فضل علمی و برخوردهای اخلاقی نسبت به اغلب روحانیون شاغل در نیروهای مسلح در موقعیت بهتری قرار دارند و این مسئله در گزارشهای مختلف دستگاههای قضایی و اطلاعاتی نیز آمده است؛ به عنوان نمونه، بنابر نظر دادگاه ویژه روحانیت، تاکنون هیچ شکایتی علیه روحانیون شاغل در ارتش مطرح نشده است و از این لحاظ، مجموعه روحانیون عقیدتی ارتش مجموعهای پاک و بیآلایشاند.
یکی دیگر از اقدامات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، کوشش در جهت ارتقای سطح سخنرانیهای روحانیون بوده است که در این راستا هر چند ماه یکبار، نوار سخنرانیهای روحانیون توسط چند تن از منبریهای معروف کشور مورد ارزیابی قرار میگرفت و نتیجه آن به روحانیون اعلام میشد.
در زمینههای مدیریتی هم سلسله آموزشهایی در نظر گرفته شد. اقدام دیگر، کوشش در جهت وسعت دید و روشنبینی روحانیون بوده است. اگر قبلاً روحانیون تنها در محیط پادگان و با نگاههای محدود حضور داشتند، کوشش شد تا این فضا عوض شود و این افراد با محیطهای مختلف مانند حوزه و دانشگاه ارتباط بیشتری داشته باشند.
در زمینه قدرت تحلیل مسائل سیاسی هم سعی شد حالت ضعف پیشین تغییر کند و امروز این مسئله متفاوت شده است که موجب ارتقای سطح دانش و تحلیل سیاسی کارکنان ارتش و اداره تشکیلات عقیدتی شده است.
امروز فرصتهای بسیاری در اختیار روحانیت است. درهای مراکز تجمعی از قبیل پادگانها، دانشگاهها، مدارس، صنایع و کلیه مشاغل صنفی به روی روحانیت باز است و روحانیت میتواند به انحای مختلف در این اماکن حضور پیدا کند، بهطوری که آن تجمعات این احساس را نداشته باشند که یک روحانی به آنها تحمیل شده است و حتی این احساس را داشته باشند که حضور یک روحانی امتیازی برای آنهاست. البته چنین مسئلهای بستگی تام به چگونگی ایفای نقش آن روحانی دارد.
رشد علمی جامعه در سالیان پس از انقلاب فرصت دیگری برای روحانیت بوده است. در سال ۵۷ ظرفیت دانشگاهها تنها حدود ۱۵۰ هزار دانشجو بود، اما امروز این ظرفیت از مرز سه میلیون نفر هم گذشته است، در حالی که جمعیت کشور در طول این سه دهه تنها دو برابر شده است؛ بنابراین روحانیت باید بتواند متناسب با رشد علمی جامعه حرکت نماید، زیرا در غیر اینصورت، فرصت به دست آمده، تبدیل به تهدید خواهد شد. به بیان دیگر، رشد علمی روحانیت از یک سو به سبب حرکت پرشتاب علمی جامعه، ضرورت محسوب میشود و از سوی دیگه پشتوانهای برای بهرهگیری از این فرصت ارزشمند است.
یکی دیگر از فرصتهای امروز، حضور روحانیت در عرصههای گوناگون مدیریتی مانند دستگاه قضایی، سازمانهای عقیدتی سیاسی و نیز عرصههای تبلیغی و تدریس است. همچنین روحانیت در محیطهای علمی دانشگاهی، هم تحت عنوان نماینده ولی فقیه و هم به عنوان استاد، حضوری جدی دارد.
یکی دیگر از فرصتهای روحانیت هم حضور در فضاهای سنتی مانند مساجد و هیئتهای مذهبی است. روحانیت، فرصتهای زمانی مشخصی مانند ایام محرم، صفر، رمضان و فاطمیه را در اختیار دارد که میتواند به نحو مناسبی از آنها استفاده کند.
امروز در جامعه ما همچنان پذیرش فراگیری نسبت به روحانیت وجود دارد و مردم بیش از اقشار دیگر، به روحانیت اعتماد میکنند و میتوان گفت اعتماد به روحانیت روزبهروز در حال قویتر شدن است. این مسئله را میتوان یکی دیگر از فرصتهای روحانیت در زمانه کنونی دانست. گسترش ارتباطات جهانی و شبکه رسانهها و دنیای مجازی نیز فرصتهای مناسبی را در اختیار روحانیت گذاشته است تا از این طریق بتواند پاسخگوی مسائل شرعی باشد.
در عرصههای مدیریتی و اجرایی نیز مدیران و مسئولین به دلیل تدین و تشرع، انتظار جدی از حوزه دارند که مسائل عرصههای مربوط به آنها را حل کنند و از طریق فقه، برنامه مناسبی ارائه دهد. این نیز یکی از مهمترین فرصتهای پیش روی روحانیت است. البته فرصتهای دیگری هم وجود دارد که روحانیت باید با شناسایی ومطالعه بیشتر آنها، عملکرد بهتری از خود ارائه نماید.
در کنار فرصتها، تهدیداتی نیز متوجه روحانیت است که به دو دسته تهدیدات درونی و بیرونی تقسیم میشود. تهدیدات درونی به عواملی بر میگردد که جزء نقاط ضعف مجموعه است و مانع دستیابی به اهداف ترسیمشده میشود، اما تهدیدات بیرونی به چند مسئله برمیگردد. یکی از این تهدیدات، علوم دانشگاهی غربی است. البته منشأ غربی داشتن علوم تجربی مشکلی ایجاد نمیکند، اما علوم انسانی فعلی در دانشگاههای ما ریشه در غرب و تفکرات و تئوریهایی دارد که تاریخ مصرف برخی از آنها در غرب نیز گذشته است. امروز در غرب، بسیاری از نظریات پیشین توسط نئومدرنیستها و پستمدرنها زیر سؤال رفته است و آنها در حال حرکت به سمت فرهنگ اسلامی هستند، اما ما بدون اینکه به تجربیات غربیها توجه داشته باشیم، از نظریات گذشته آنها استفاده میکنیم. به همین دلیل متون درسی و اساتید دانشگاههای ما با فرهنگ غربی مأنوساند؛ بنابراین نمیتوان از دانشگاهها انتظار داشت که دانشجویان با فرهنگ اسلامی و اخلاق و اعتقادات دینی، تربیت و فارغالتحصیل کنند.
یکی دیگر از تهدیدات بیرونی روحانیت، مرزبندیهای سیاسی غیر معتدل و افراط و تفریطهاست که نمیگذارد روحانیت حرکت دینی جامعه را بر مدار خردورزی، تفکر و عقلانیت قرار دهد.
عدم گرایش استعدادهای درخشان به حوزهها نیز یکی دیگر از تهدیدات است. امروز اکثر جشنوارهها و المپیادهای علمی کشور معطوف به دانشگاههاست و رشتههای تحصیلی حوزوی جایگاهی در آن ندارند. این مسئله باعث عدم تمایل استعدادهای درخشان برای ورود به حوزه شده است و در این صورت حوزه دیگر نمیتواند بزرگانی چون شهید مطهری را پرورش دهد.
متأسفانه افرادی که از حوزه خارج میشوند، قابلیت لازم و مفید برای ارتباط با اقشار مختلف مردم را ندارند.
یکی دیگر از تهدیدات بیرونی این است که جامعه بیش از آنکه احساس کند بار مسئولیت سنگینتری روی دوش روحانیت است، احساس میکند که روحانیت امتیازات بیشتری دارد که این مسئله یک تهدید بسیار مهم است.
فرهنگ وارداتی غرب، یکی دیگر از تهدیدهای فراروی روحانیت است. این فرهنگ و نظام علمی که بر مبنای آن تأسیس شده باعث صدمات بسیاری شده است. یکی از دلایلی که بر رفتن روحانیون عقیدتی به دانشگاهها اصرار داشتم، آشنا شدن آنها با فضای دانشگاه بود تا متوجه شوند که متأسفانه دانشجویان با فرهنگ دینی و اسلامی تربیت نمیشوند.
تهدید دیگر در این راستا، فضای رسانهای جهانی مانند اینترنت و ماهوارههاست که به همان اندازه که فرصت مهمی در اختیار روحانیت میگذارد، میتواند تهدیدزا هم باشد. امروز دشمن با بهرهگیری از این ابزارها در حال آلوده کردن فرهنگ، اخلاق و عرصههای علمی ماست و روحانیت باید همواره به این مسئله توجه کند.
تهدیدهای درونی (نقاط ضعف) حوزه را هم میتوان در چند مورد بیان نمود. نقطه ضعف اول این است که متأسفانه افرادی که از حوزه خارج میشوند، قابلیت لازم و مفید برای ارتباط با اقشار مختلف مردم را ندارند. یکی از دلایل چنین ضعفی، ناهماهنگی و ناهمخوانی فرایند تحصیلی حوزه و نیازهای جامعه است؛ بهعنوان نمونه، فردی که رسائل و مکاسب خوانده است، پس از ورود به جامعه، متوجه میشود که این درسها نیاز جامعه را برطرف نمیکند.
نقطه ضعف دیگر روحانیت، نقصان خدمات پس از فارغالتحصیلی است. متأسفانه حوزه با روحانیونی که از حوزه خارج میشوند، ارتباطی ندارد، در حالیکه لازم است حوزه علمیه با شناسنامهدار کردن همه روحانیون، همواره سعی در رشد علمی روحانیون بیرون از حوزه داشته باشد تا این افراد دچار ایستایی یا عقبگرد علمی نشوند.
تهدید درونی سوم، بیتوجهی به امر پژوهش در حوزههاست؛ به عبارت دیگر در حوزهها در کنار آموزش، به مسئله پژوهش توجه جدی نمیشود و آموزشهای لازم در این رابطه داده نمیشود که این مسئله باعث شده است پژوهش در حوزهها خصلت سلیقهای پیدا کند.
تهدید درونی چهارم، عدم پرورش مناسب و مطلوب حس اعتماد به نفس در حوزههاست. این مسئله موجب شده که برخی از روحانیون در مواجهه با مخاطبان خود دچار انفعال شوند و در برخی موارد سریعاً اقدام به موضعگیری و برخورد نمایند.
تأثیرپذیری از محیط را میتوان تهدید دیگری برای روحانیت دانست که باعث شده روحانیت پس از حضور در برخی از محیطها به جای تأثیرگذاری، از محیطها متأثر شود.
تهدید دیگر، عدم آموزش صحیح آداب اجتماعی در حوزههاست که لازم است حوزه نظیر آموزشهایی را که وزارت امور خارجه به سفرای اعزامی به خارج از کشور میدهد، برای طلبهها در نظر بگیرد تا مبادی آداب بار بیایند و با عرفیات اجتماعی آشنا شوند و در مجامع مختلف، خلاف عرفی از آنان سرنزند.
عوامگرایی را نیز میتوان دیگر تهدید فراروی روحانیت دانست. متأسفانه بهنظر میرسد روحانیت برای حفظ هویت اجتماعی خود، تا حدی از عوام خط میگیرد.
تهدید دیگر، ضعف جنبههای مثبت اخلاقی است. البته جلسات اخلاق حوزه بسیار مفید است، اما لازم است روحانیون بیش از هر چیز بر تواضع، همدردی و مهرورزی در جامعه تأکید داشته باشند و خود را به این خصایل نزدیک گردانند.
انحصار ارتباط با متدینان هم یکی دیگر از تهدیدات است. در ایران برخلاف سایر کشورها به نظر میرسد که یک مرزبندی جدی بین اقشار مذهبی و غیرمذهبی به وجود آمده است و اقشار غیرمذهبی ارتباطی با روحانیت ندارند و روحانیت نیز گویا تمایلی برای این ارتباط ندارد.
تهدید دیگر، مبارزه با سلایق از جایگاه مبارزه با خلاف شرع است. البته عکس این مسئله هم رخ میدهد و آن دفاع از برخی سنن اجتماعی به عنوان دفاع از احکام شرعی است که باید در این راستا اصلاحی صورت گیرد.
نگاه ابزاری به مسئولیتها، عدم آشنایی با اصول گفتوگو و عدم حضور مناسب در عرصههای فرهنگی و هنری را میتوان از تهدیدات دیگر پیشروی روحانیت دانست که باید در این زمینهها هم اقدامات مناسبی
صورت گیرد.
چند نتیجه را میتوان از مباحث بیان شده استخراج نمود. نخست اینکه، روحانیت به تدریج در حال از دست دادن مناصب انتخابی و قرار گرفتن در مناصب انتصابی است که این مسئله خود را در سالیان اخیر بیشتر نشان داده است. در این زمینه میتوان گفت هر چند که انقلاب اسلامی، موقعیتهای زیادی را به روحانیت بخشید، اما روحانیت نتوانست این موقعیتها را حفظ کند.
مسئله دوم به عدم پاسخگویی محصولات علمی حوزه به نیازهای جامعه میگردد؛ برای نمونه در بحث اسلامی کردن دانشگاهها و تدریس معارف و اخلاق اسلامی، به نظر میرسد که اغلب، بحث آموزشی مطرح بوده است تا بحث پرورشی و تربیتی.
مسئله سوم هم به موضوع احساس ناتوانی و ناکارامدی حوزه در بخشهایی از تحصیلکردگان متدین و دانشگاهی بر میگردد. این افراد احساس میکنند حوزه از پاسخگویی به مطالبات و مسائل زمانه ناتوان است.
مطالب بیان شده به معنای نفی جنبههای مثبت و نقاط قوت روحانیت و حوزه نیست و بدون شک اگر بخواهیم به نقاط قوت روحانیت فقط اشاره کنیم، خودبخشی گسترده و بسیار زیاد خواهد بود. مثلا امروز ارزانترین و تأثیرگذارترین کارهای فرهنگی توسط روحانیت انجام میشود که این مسئله قابل توجه است.
پانوشت:
این متن، گفتاری بود از حجتالاسلام و المسلمین دکتر علوی در همایش روحانیت و انقلاب اسلامی/ بهمن ۱۳۸۸
جامعه روحانیت، مجری و آموزگار دین در جامعه است
مردمی بودن روحانیت و مشارکت مردمی، یک اصل دینی و اسلامی است و در تنافی با رسالت تبلیغی روحانیت نمیباشد
بررسی منزلت اجتماعی سیاسی روحانیت در دهه چهارم
گونهشناسی روحانیت و دیدگاه امام خمینی