مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

مباحثات برای انعکاس نظرات سطوح مختلف حوزوی به گفت‌وگو می نشیند. طبعا انجام گفت‌وگو با این شخصیت‌ها به منزله‌ی تایید تمامی دیدگاه‌ها و نظرات آن اساتید و همچنین تمامی مطالب بیان شده در گفت‌وگو نمی‌باشد. لذا، نقد و بررسی دقیق و منصفانه و عاری از هرگونه برچسب یا اتهام‌زنی می‌تواند به شفاف شدن فضا و همچنین بیان واقعیت کمک کند. مطلب پیش‌رو با توجه به استناد و متانت در بیان اگرچه برای مباحثات ارسال نشده‌ است، اما به منظور نقد و بررسی آراء و نظرات منتشر می‌شود.
از نویسنده محترم تشکر کرده و از ارسال نقدها و نظرات گوناگون برای درج در سایت استقبال می‌کنیم.

اخیرا بخش گزینش شده‌ای از مصاحبه سایت مباحثات با آیت‌ﷲ‌گرامی با عنوان «فراز و فرود پایگاه مردمی روحانیت» (مربوط به تاریخ ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۶ که در همان زمان در سایت جماران بازنشر گردید) در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۹۸ در کانال تلگرامی مصطفی تاجزاده بازنشر شد. این متن شامل خلاصه‌ای از بخش ابتدایی مصاحبه آقای گرامی و با تمرکز بر «عدم ورود روحانیون و علما در سیاست» و درپی اثبات این مدعاست که برکنار ماندن از حکومت، روحانیت را در موضع انتقادی قرار می‌دهد و به نفع دین تمام می‌شود، ولی ورود روحانیت به سیاست و تشکیل حکومت، به تضعیف آن می‌انجامد؛ ادعایی که مع‌الاسف با استناد به نقل قولی از میرزای شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو بیان شده است.

آقای گرامی در این گفتگو چنین می‌گوید: مرحوم آقای آشیخ محمدتقی آملی در تهران از قول آشیخ عبدالنبی نوری نقل کرده بودند، هنگامی که می‌خواست به مکه برود، از طریق استانبول رفته بود. آقای آشیخ محمدتقی آملی به ایشان می‌گوید که اگر شما می‌خواهید به مکه بروید، خوب است از طریق استانبول که می‌روید ملاقاتی هم با سیدجمال‌الدین اسدآبادی داشته باشید. ایشان این کار را انجام می‌دهند. سیدجمال‌الدین هم به ایشان می‌گوید شما می‌خواهید به مکه بروید؛ به‌هرحال به سامرا هم می‌روید؛ نزد میرزای شیرازی بروید و ایشان را وادار کنید با ناصرالدین شاه مبارزه کند؛ این فرد ظالم و ستمگر است. ایشان می‌گویند که اگر من هم بگویم میرزا ترتیب اثری نمی‌دهد؛ اما من می‌گویم.

هنگامی که به سامرا و نزد میرزا می‌رود به ایشان هم مطالب را می‌گوید، میرزا می‌گوید تو که خودت این حرف را قبول نداری؛ اگر قبول داشتی تو را پیش خودم راه نمی‌دادم. سپس میرزا می‌گوید بالاخره ناصرالدین شاه هر خرابی‌ای هم دارد سلطان شیعه است. بعد می‌گوید سه نفر هستند که اصرار دارند حکومت را خود من بگیرم؛ یکی خود ناصرالدین شاه که هوسش به قدری غالب است که از جمع بین اختین در ازدواج نگذشت؛ یعنی دو خواهر را با هم عقد کرده بود؛ چنین کسی چطور حکومت را به من می‌دهد؟ بنابراین، او می‌خواهد آبروی ما را ببرد. دوم، میرزا ملکم‌خان، متولد جلفا و متمایل به انگلستان است. او نیز اصرار دارد که من حکومت را بگیرم؛ او هم به این علت است که می‌خواهد آبروی من برود. سوم هم سید‌جمال‌الدین اسدآبادی است که او هم دوست دارد من حکومت را بگیرم که این هم از سادگی ایشان است. اداره‌ی حکومت به این راحتی نیست. اکنون ما در بین مردم وجهه و آبرو داریم. اگر بخواهیم حکومت کنیم کجا این‌ همه گروه متدین داریم که کل مملکت را در اختیار بگیریم؟ این‌ها می‌روند و کارهای نادرستی انجام می‌دهند که به نام ما نوشته می‌شود.

بررسی تاریخی محتوای مصاحبه

با توجه به بازنشر هدفدار و شیطنت‌آمیز این مصاحبه توسط برخی از فعالان فتنه۸۸، نوشته حاضر فارغ از دیگر اظهارات موجود در مصاحبه، به بررسی سندی و محتوایی نقل قول آیت‌ﷲ گرامی از میرزای بزرگ خواهد پرداخت تا بطلان تالی فاسدهای سیاسی مترتب بر آن نیز آشکار گردد.

در بررسی نقلی و سندی این مدعا باید گفت:

۱) بر طبق اظهارات آیت‌ﷲ گرامی ایشان این نقل قول را در تهران از شیخ محمدتقی آملی و ایشان هم از شیخ عبدالنبی نوری شنیده‌اند و اینطور بیان می‌دارند که شیخ محمدتقی آملی به شیخ نوری توصیه ملاقات با سیدجمال را کرده‌اند. با اندک بررسی تاریخی روشن می‌شود که این بیان به هیچ وجه با تاریخ سازگار نیست! چراکه شیخ محمدتقی آملی متولد سال ۱۳۰۴ قمری است و در زمان رحلت میرزای شیرازی در شعبان ۱۳۱۲ قمری کمتر از ۸ سال سن داشته‌اند و با توجه به اینکه سفر شیخ عبدالنبی نوری در زمان حیات میرزای شیرازی بوده و تا زمان بازگشت ایشان میرزا در قید حیات بوده‌اند، حداکثر سن ایشان باید در زمان توصیه به شیخ نوری برای ملاقات با سیدجمال ۷ سال باشد، درحالی که چنین توصیه‌ای از یک کودک ۷ ساله به یک روحانی تقریبا ۵۰ ساله بسیار بعید و غیرقابل باور است و در نتیجه به کلی این نقل قول را زیر سوال می‌برد.

عجیب‌تر آنکه آیت‌ﷲ گرامی در پایگاه اطلاع‌رسانی خود در گفتگویی به تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ درباره فتوای تحریم تنباکو با نقل این ماجرا فقط به نقل قول شیخ آملی از شیخ نوری اشاره می‌کند و سخنی از توصیه شیخ محمدتقی آملی به میان نمی‌آورد و جالب آنکه ایشان در ادامه ضمن نقل ماجرا، اظهاراتی متفاوت با محتوای مصاحبه اخیرشان بیان می‌دارند.

۲) علاوه‌بر اشکال پیشین، مصاحبه و نقل قولی از آیت‌ﷲ سیدرضی شیرازی در همین موضوع وجود دارد که با نقل قول آیت‌ﷲ گرامی در تضاد است. آیت‌ﷲ سید رضی شیرازی در آن مصاحبه به نقل از شیخ بهاء‌الدین نوری فرزند شیخ عبدالنبی نوری، ضمن بیان سفر مکه ایشان و ملاقات با سیدجمال در استانبول این طور بیان می‌دارند که سید جمال در این دیدار از شیخ نوری می‌خواهند که هنگام بازگشت، از میرزای شیرازی درخواست تکفیر و عزل ناصرالدین شاه را داشته باشند و نیز در جواب سوال شیخ نوری برای شخص جایگزین شاه، خودش را پیشنهاد داده و پشتوانه خود را سلطان عبدالحمید عثمانی معرفی می‌کند؛ در این نقل پس از رساندن پیغام سیدجمال برای میرزای شیرازی توسط شیخ عبدالنبی نوری، میرزا بیان می‌کنند که:
«می‌دانى این پیشنهاد چه مفسده‌اى دارد؟ معنایش این است که تنها کشور مستقل شیعه استقلال خودش را از دست بدهد و تبعه دولت عثمانى گردد؛ این به مصلحت نیست. اگر ما ناصرالدین شاه را عزل نمى‌کنیم به خاطر حفظ این ظاهر است».

به روشنی مشخص است که در نقل آیت‌ﷲ سیدرضی شیرازی، سیدجمال خود را برای تصدی حکومت پیشنهاد می‌دهد، ولی در نقل آیت‌ﷲ گرامی سیدجمال به میرزای شیرازی توصیه تصدی حکومت می‌نمایند، توصیه‌ای که در این مصاحبه، محور اصلی اظهارات منسوب به میرزای شیرازی قرار گرفته است.

در مقایسه این دو نقل قول باید گفت که ضمن وجود اضطراب در نقل آیت‌ﷲ گرامی که فی‌نفسه اعتبار آن را کاهش و مورد چالش قرار داده، شاهدی در نقل قول آیت‌ﷲ گرامی دال بر اصالت و صحت نقل آیت‌ﷲ سیدرضی شیرازی، وجود دارد و آن اینکه در نقل سایت شخصی آیت‌ﷲ گرامی از قول میرزای شیرازی بیان می‌شود که:

«آیا مصلحت است که این کار را کنیم و برویم به دولت عثمانی پناه ببریم و خواه ناخواه سربازان عثمانی را داخل مملکت بیاوریم؟».

با توجه به این نقل که سیدجمال به میرزا پیشنهاد تصدی حکومت را می‌دهد بیان این عبارت از میرزا که به سمت عثمانی پناه ببریم و سربازانشان را در مملکت راه دهیم، بی‌معنا است، چراکه در صورت تصدی حکومت توسط میرزای شیرازی، وابستگی به دولت عثمانی منتفی خواهد بود و این عبارت دلیلی بر اصالت نقل آیت‌ﷲ سیدرضی شیرازی است و این گمان را قوت می‌بخشد که آیت‌ﷲ گرامی هم همان نقل را شنیده اند، ولی ظاهرا به خاطر عدم ضبط دقیق اینگونه بیان کرده‌اند؛ البته اگر عدم ضبط دقیق را هم نپذیریم، وجود این عبارت باز دلیلی دیگر بر اضطراب در نقل می‌باشد.

در جمع‌بندی این بخش، می‌توان این طور نتیجه گرفت که در خوشبینانه‌ترین حالت، آیت‌ﷲ گرامی با مسامحه در بیان، به نقل ماجرایی تاریخی پرداخته و در آخر فضای فکری ذهن خود را سهوا به نقل از میرزای شیرازی بیان نموده‌اند، وگرنه با توجه به نقل آیت‌ﷲ سیدرضی شیرازی، در بیان میرزای شیرازی درباره عدم ورود روحانیت به سیاست سخنی بیان نشده است.

با مقایسه متن این دو گفتگوی آقای گرامی در موضوع واحد که به فاصله هفت ماه از یکدیگر انجام شده، اضطراب در نقل به خوبی بر خواننده نمایان می‌شود و با مقایسه مصاحبه ایشان با خاطرات آیت‌ﷲ رضی شیرازی، شواهد سازگاری این نقل با واقعیت‌های تاریخی، به شدت مخدوش می‌شود که البته مع‌الاسف از آسیب‌های معمول در خاطرات شفاهی است.

تولید سرسام‌آور و بازنشر بی‌رویه خاطرات شفاهی توسط رسانه‌های کم اطلاع در دانش تاریخ، گاه به تحریف حقائق قطعی تاریخی منجر شده است. حتی اگر سهم انگیزه‌های سیاسی را نیز در بازنشر جهت‌دار گزاره‌های تاریخی تحریف شده نادیده بگیریم، صرف نقل مطالب مضطرب تاریخی، تحریف‌آفرین خواهد بود.

گذشته از اشکالات سندی و محتوایی اجمالی، که طریق نقل و انتساب سخن به میرزای بزرگ را مخدوش ساخت، در یادداشت‌های آتی به ناهمخوانی محتوا و مضمون ادعایی راوی ارجمند با اندیشه‌های مترقی و متعالی آیت‌ﷲ‌العظمی میرازی شیرازی خواهیم پرداخت تا از برداشت‌های ناروا از اندیشه و سیره الهی- سیاسی آن مجتهد مجاهد، پیشگیری گردد.

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. احمد بحرینی یزدی- معاون آموزشی کاردانش شهید رجائی یزد-زارچ -روحانی 

    چرا شما نوشته اید نقد بالاخره ایشان مصاحبه داشته اند یا نه

پاسخ دهید