سنت فلسفی علیرغم پختگیای که پیدا کرده، پاسخگوی یک نظریه اخلاقی اسلامی نیست و کاستیها و نقایصی دارد که اگر نتواند این نقایص را پرکند، نمیتوانیم آن را بهعنوان یک نظریه اخلاقی در سنت اسلامی بهحساب آوریم/آیا کلام ما واقعاً میتواند نظام اخلاقی بسازد و ظرفیتش را دارد؟ بحثهای کلامی، در حد بحثهای نظری ماندهاند ادامه …
شاید بهتر باشد در نخستین گام، حق نوآوری مشروع در برپایی آیینهای دینی را همانند سایر آیینهای ملی و محلی به رسمیت بشناسیم و تعدد منابع مشروعیتزا در امر مناسک را بپذیریم تا ارتباط میان توده مقید به مناسک با اصلاحگران برقرار شود. در گام بعد نیز میان مصلحتسنجیهای سیاسی و اصلاحگری دینی تفکیک قائل شویم تا دین عامه نیز مرجعیت جریان اصلاحگر را به رسمیت بشناسد. سومین گام نیز درک مختصات دنیای امروز است. ادامه …
ملا احمد نراقی هم زبان به گلایه گشوده بود. وی برخی واعظان و منبریان و مداحان را نقد میکرد که چرا به قصد اشکریزی، هر سخنی را بر زبان میآورید و هر قصهای را میپرورید. علی شریعتی حتی مداحی و تشریفاتِ سوگواری را وسیلهای میدانست که مردم از شناخت حقیقت و تفکر در هدفهای اصلی مکتب تشیع و انقلاب کربلا غافل بمانند. ادامه …
ملاک ما در حلال و حرام، فقه است و اگر بخواهد این پول حرام شود باید عنوانی فقهی ـ مثلاً کمکاری ـ بدان تعلق گیرد. احراز رضایت امام نیز در این زمینه آنقدرها سخت نیست؛ مخصوصاً برای این مقدار کم. اگر از حالت عرف خارج و به حالت عقل دقی یا ادق برویم، مخالف منش دینمان و مخالف روش دینشناسان عمل کردهایم؛ همانطور که در بسیاری از احکام دینی ملاک تشخیص را عرف میدانند؛ نه عقل دقی یا ادق. ادامه …
از موضوعاتی که این روزها در شبکههای اجتماعی به آن دامن زده میشود، تمدنگرایی و ایرانشهرگرایی به مناسبت روز کوروش است. گذشتهی هر ملتی هویت تاریخی اوست؛ مثبتبودن آن باعث افتخار و منفیبودنش سبب ناخوشایندی است. گذشتهی خوب یا بد قابل انکار نیست. انکار هویت تاریخی حماقت است؛ همانطور که بازگشت به گذشته نیز حماقت است. ادامه …
فرق است بین وقتی که یک دانش را در حد عمومی و تمدنزا استفاده کنیم؛ یا صرفاً در حد چهار متخصص که فقط بلدند محاسبات کنند. مسأله مهمتر اینکه ما مسلمانها انقلاب علمی نکردیم و فقط حرفهای یونانیها را به اندازه یک سانت جلو بردیم. ما هیچوقت نتوانستیم فیزیک را از قید جوهر و عرض رها کنیم. ما اگر این همه ریاضی بلد بودیم، چطور نتوانستیم یک دوچرخه ساده بسازیم؟! ادامه …
فلسفه علم وقتی از ابتدای انقلاب، وارد ایران شد، بدون توجه به تاریخ علم مطرح شد؛ در حالیکه در غرب، این حوزه عمدتاً با عنوان فلسفه و تاریخ علم شناخته میشود. این تاریخ علم است که فلسفۀ علم را از پرواز در آسمان و سخنان انتزاعی دور میکند و به روی زمین میآورد. با این نگاه است که میتوانیم دریابیم که بخش زیادی از نظریات و سخنان نیوتن که اینشتاین او را بزرگترین دانشمند همۀ اعصار مینامد، ربطی به مشاهده و آزمایش ندارد. ادامه …
مؤلف میکوشد تا مواجهه فرقههای مختلف اسلامی را با این فریضه مورد توجه قرار دهد و عنوان کند که چگونه، زیستِ سیاسی این افراد و فرقهها، مواضعشان را در خصوص امر به معروف و نهی از منکر، متغیر میکرده است. به عنوان نمونه، احادیثی که از شهر شام نقل شده است، موضعی نسبت به امر به معروف دارند که احادیث شهر کوفه چنین رویکردی را ندارند. وی با این تفکیک بر این باور است که بسیاری از روایات در این خصوص، از سویهای سیاسی حکایت میکند. ادامه …
در حالی که علم اقتصاد سیاسی غربی ناظر به امر واقع بود، علم اقتصاد اسلامی همچون دیگر علوم اسلامی متنمحور بود؛ یعنی علما در تلاش برای مواجهه با علم اقتصاد سیاسی غربی بهجای رجوع به امر واقع و فهم قوانین و قواعد جاری و ساری در آن، تلاش کردند تا قواعد این علم را از درون منابع اسلامی نظیر قرآن، سنت و حدیث کشف و استخراج نمایند. میتوان گفت تفاوت علم اقتصاد اسلامی با علم اقتصاد سیاسی مانند تفاوت علم کلام و فلسفه است. ادامه …
برای فهم کلام معصوم باید قلب فرد زنده شود. اگر خدای متعال ارادۀ هدایت کسی را داشته باشد، این علم در قلبش واقع میشود. باید دائما اهل طلب و استفهام بود تا از خدای متعال طلب فهم کرد. علم، آن اسرار الهی است که به کسی میدهند که میخواهد امانت خدا را جای خودش مصرف کند. اگر بخواهی خود را مالک علم ببینی و آن را هر جور که دلت میخواهد خرج کنی، به تو علم نمیدهند و هر آنچه داری قیلوقالی بیش نیست. ادامه …