مؤلف میکوشد تا مواجهه فرقههای مختلف اسلامی را با این فریضه مورد توجه قرار دهد و عنوان کند که چگونه، زیستِ سیاسی این افراد و فرقهها، مواضعشان را در خصوص امر به معروف و نهی از منکر، متغیر میکرده است. به عنوان نمونه، احادیثی که از شهر شام نقل شده است، موضعی نسبت به امر به معروف دارند که احادیث شهر کوفه چنین رویکردی را ندارند. وی با این تفکیک بر این باور است که بسیاری از روایات در این خصوص، از سویهای سیاسی حکایت میکند. ادامه …
در حالی که علم اقتصاد سیاسی غربی ناظر به امر واقع بود، علم اقتصاد اسلامی همچون دیگر علوم اسلامی متنمحور بود؛ یعنی علما در تلاش برای مواجهه با علم اقتصاد سیاسی غربی بهجای رجوع به امر واقع و فهم قوانین و قواعد جاری و ساری در آن، تلاش کردند تا قواعد این علم را از درون منابع اسلامی نظیر قرآن، سنت و حدیث کشف و استخراج نمایند. میتوان گفت تفاوت علم اقتصاد اسلامی با علم اقتصاد سیاسی مانند تفاوت علم کلام و فلسفه است. ادامه …
برای فهم کلام معصوم باید قلب فرد زنده شود. اگر خدای متعال ارادۀ هدایت کسی را داشته باشد، این علم در قلبش واقع میشود. باید دائما اهل طلب و استفهام بود تا از خدای متعال طلب فهم کرد. علم، آن اسرار الهی است که به کسی میدهند که میخواهد امانت خدا را جای خودش مصرف کند. اگر بخواهی خود را مالک علم ببینی و آن را هر جور که دلت میخواهد خرج کنی، به تو علم نمیدهند و هر آنچه داری قیلوقالی بیش نیست. ادامه …
ما مسلمانان تقریباً بعد از آشنایی با تمدن مدرن، در حال اخذ دستاوردهای علمی و تکنولوژیک آن هستیم. با این حال شاید کمتر دربارۀ ماهیت آنچه از غرب اخذ میکنیم و تأثیرات فرهنگی آن اندیشیدهایم. این دستاوردها دربرگیرنده نظریهها و ارزشهایی هستند که لزوماً با جهانی که مسلمانان تاکنون در آن زیستهاند، سازگار نیستند. یکی از این ناسازگاریها تلقی مدرن و ریاضیاتی از علم است که اساساً ماهیت امور را ریاضیاتی میفهمد؛ در حالیکه در میان مسلمین، ریاضیات اساساً علمی ابزاری برای درک روابط میان اشیا بوده است. ادامه …
چینش علوم در طبقهبندیهای مختلف و حتی چینش نهادی آنها ناظر به یک نطق معرفتی متفاوت است و باید ناظر به فرهنگی باشد که آنرا پذیرفتهایم؛ در غیر اینصورت امکان استحالۀ یک فرهنگ در فرهنگ دیگر چندان دور از نظر نیست. ادامه …
در جامعه دینی، شما به یک منطق زیست تکاملی نیاز دارید که دو مرحله دارد؛ یک مرحله مقدماتی که من به از آن به نام الگوی عدالت یاد میکنم و یک مرحله استکمالی که از آن به عنوان الگوی ایثار یاد میکنم. جامعه تمدنی و جامعه کامل مهدوی بر پایه عدالت نیست؛ برپایه ایثار است. ادامه …
نهضت اصلاح دینی هرچند در بدو امر برای اصلاح رذائل موجود در مسیحیت پایهریزی شد، اما در نهایت به استحالۀ خود دین منتهی گردید. احکام حلال و حرام مسیحیت به کلیسا نسبت داده شد و برای رهایی از آنها ارجاع مستقیم به خود کتاب مقدس در دستور کار قرار گرفت. این فرایند با جدایی دین از سیاست، منجر به شکلگیری پروتستانتیسم گردید و دین را محدود به عرصۀ خصوصی و رابطۀ شخصی بین انسان و خدا نمود. ادامه …
ما بیهویت و بیبنیاد شدهایم؛ یعنی اعتقاد به یک بنیاد و فهم از جهان نداریم؛ بهگونهای که نه خود را کاملاً در اختیار این جهان (سنتی) قرار میدهیم و نه در اختیار آن جهان (مدرن). پذیرش سادهانگارانه جریان ترکیبی (ترکیب سنت و مدرنیته) وضعیت آشفتهای را برای ما ایجاد کرده است که تنها راه برونرفت از آن، تأمل در این وضعیت و یافتن راه حلی برای یافتن بنیادی برای جامعۀ ایرانی است. ادامه …
نقد، جرح، تاخت و تاز، دشنامگویی، تفسیق، تکفیر و اموری از این دست، سهم عارفان و صوفیان مسلمان از ناحیه قشریان و متشرعان و ظاهرنگران در قرون اخیر بوده است. البته سهم نقد در این میان بسیار اندکتر از دیگر روشها بوده است. بیشتر منتقدان و منکران عرفان، مطالعات چندانی درباره آموزههای آن نداشتهاند و حتی نمیدانند آنچه را نقد میکنند، در چه منبعی و به چه صورت آمده است. ادامه …
اساساً رمز و راز جاودانگی قرآن همین نکته است که قرآن به رخدادهایی که در گذشته اتفاق افتاده ـ اعم از آنکه مربوط به پیش از دوره رسالت یا ناظر به دوران رسالت باشد ـ هیچگاه به عنوان یک رخداد محض تاریخی نمینگرد؛ بلکه آنها را مَعبری برای ارتباط با همه آدمیان در همه اعصار و ادوار میشناسد. سرّ این امر مسأله «تشابه قلوب» ـ یعنی برابری حقیقت، هویت، امیال، غرایز و فطریات آدمیان در همه زمانها ـ است. ادامه …