https://mobahesat.ir/about

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

دل‌نوشته‌ای از حجت‌الاسلام والمسلمین عالم‌زاده نوری

مأموریت اصلی من و تو ابلاغ کلام دین و سخن پروردگار بود و قرار بود همه‌ی آن منابع شناخت را در خدمت به‌فهمی سخن دین به کار بگیریم و قرینه‌های تفسیر و فهم آن بدانیم؛ نه این‌که سخن دین را به کلی کناری نهیم و ارتباط خود را با منابع ذخار قرآن و حدیث قطع کنیم و یک‌باره به آثار غربیان مراجعه کنیم و از مونتاژ و تلخیص و بررسی آن، مقالتی فراهم آوریم. ادامه 

حجت‌الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی:

امام می‌گوید: پویایی فقه جواهری را من ابداع نکرده‌ام؛ بلکه در طول تاریخ فقه شیعه چنین چیزی وجود داشته. فقهی که از قدیم تا حالا در حوزه‌ها گفته شده غلط نیست؛ فقط مسائلی در این فقه بوده که به آن توجه نشده و باید مورد توجه قرار گیرد. خصوصیت فقه سنتی این است که با متن ادله کار دارد و اگر استدلال فقه پویا از متن روایات و آیه نباشد من به آن معتقد نیستم. ادامه 

تأملاتی درباره‌ مصاحبه جناب شیخ حسن میلانی (یادداشت وارده)

ایشان به علامه طباطبایی انکار خالق را نسبت داده‌اند و علامه حسن‌زاده آملی را علامه باطل خطاب کرده‌اند! آیا فلاسفه ما از کندی تا علامه طباطبایی جایی گفته‌اند که ما خدا و خالقی نداریم؟ یا فهم غلط جناب میلانی چنین نسبت کذب و افترای باطلی نثار علامه کرده است؟ آیا جناب میلانی حتی طبق اصول اسلامی و اهل بیتی خودشان نمی‌توانند به خود بگویند شاید اشتباه فهم کرده‌اند؟ ادامه 

گزارشی از دویست و نود و پنجمین شب از شب‌های بخارا با حضور اندیشوران و فرهیختگان

معاویه به لحاظ هوش و نبوغ سیاسی در تاریخ کم‌نظیر است. او، هم بزرگترین آرزویش این بود که با علی دربیفتد و هم وحشت داشت از این تقابل؛ این دوگانگی در جاهای مختلف ظهور کرد. در ترور امام، دست خود معاویه در کار بود و این را طوری طراحی کرده بود که خودش و عمروعاص هم آسیب ببینند. معمولاً مقدسین ابزار همین شیاطین می‌شوند. این مسأله‌ای طبیعی است در تاریخ. ادامه 

استاد رسول جعفریان:

تاریخ تفکر، ضروری‌ترین چیزی است که به کار یک مرکز علمی مانند قم می‌آید. این که بداند از نظر فکری، چه فراز و فرودهایی داشته است؛ چرا در ادوار مختلف، وضع علمی متفاوت داشته است؛ چرا یک زمان سراغ فلسفه یا کلام رفته و وقتی دیگر اخباری شده است؛ این اتفاقات مسلماً قانون‌مند است. مثلاً فهم این نکته توسط ابن خلدون، که یک دانش چه زمانی شکل می‌گیرد و چه زمانی می‌میرد، برای فکر ما مهم است. ادامه 

حجت‌الاسلام والمسلمین قائم‌مقامی:

نتیجه‌ی نگاه عارفانه‌ی مخصوص تجلیات اسمای کلیه الهی (نه عرفان فردی تحت تجلیات اسمای جزئیه الهی) در روابط اجتماعی، پذیرش واقعیت کثرت و اختلاف است؛ یعنی کثرت را تضادی نمی‌بیند؛ بلکه تفاهمی می‌بیند و معتقد است از دل این کثرت می‌توان به توحید رسید. امام با انشعاب مجمع روحانیون موافقت کرد؛ اختلاف را تأیید کرد؛ چون تکثر را می‌خواست نهادینه کند. ادامه 

استاد حسینی ژرفا در پاسخ به گفته‌ اخیر آقای محمدجواد لاریجانی درباره ربنای استاد شجریان:

این ادعا (تأثیر و تأثر ایقاع و مفاهیم) مربوط به اهل فن شریف موسیقی است و بهتر است امثال من و نیز گوینده این سخن، به حیطه تخصصی اهل موسیقی ورود نکنیم. اگر در قلمرو هنر یا علم، سلیقه‌ای خاص ـ اعم از سیاسی و غیرسیاسی ـ داریم، از دین و فقه برای آن مایه نگذاریم و همین مقدار از دیانت را که برای مردم این دیار باقی نهاده‌ایم، سودای این گونه مناقشات نکنیم. ادامه 

دکتر شریف لک‌زایی در تبیین فلسفه سیاسی صدرالمتألهین:

صدرالدین شیرازی آن‌جا که از اجتماعی‌بودن انسان سخن می‌گوید و بر این نظر است که برای انتظام‌یافتنِ حیات خویش (نه فقط نظم‌یافتن) نیاز به تمدن و اجتماع و تعاون است، به نیازمندی انسان از قانون سخن می‌گوید؛ اما آن‌چه موجبات جاری‌شدن قانون در جامعه را فراهم می‌سازد، همانا عدالت است. از نظر ملاصدرا، عدالت در این‌جا نقشی ایجابی دارد و به نفی آنچه درست نیست می‌پردازد: «هر فکر و عمل و رفتار معتدل آن است که از اضداد خالی باشد». ادامه 

حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی:

ما یک منبع هستی دین داریم که آن وحی است؛ اما آن‌چه به‌عنوان نقل یاد می‌کنیم، منبع نیست؛ بلکه دلیل و راهنماست؛ نقل می‌آید تا وحی را بکاود و از آن حقیقت استفاده کند؛ همان‌گونه که عقل چنین نقشی دارد؛ یعنی عقل و نقل سراج هستند و وحی صراط است. عقل و نقل با هماهنگی یکدیگر به‌دنبال این هستند که حقیقت دین را واکاوی کنند. بنابراین آن نقلی که در عقلانیت سنتی ارائه شده است، در عقلانیت وحیانی نیست. ادامه 

غالب علل موجود در روایات (علل الشرایع)، در واقع حکمت هستند که به شکل علت آمده‌اند/ شریعت سنگلجی بی‌دین نبود؛ شیعه بود؛ ولی کجی‌ها و انحرافاتی داشت/ درباره «حلال محمد حلال الی یوم القیامة و…» اگر موضوع عوض شود و عنوان یک حکم از بین برود، دیگر آن حکم حلیت و حرمت هم از بین خواهد رفت/درباره کتاب «فقه‌الرضا» صدوق هیچ اشاره‌ای نکرده و پیداست که آن زمان، کتابی با این عنوان دست آن‌ها نبوده است. ادامه