همانگونه که آن زمان مبارزه با استبداد مستلزم تحمل رنج و آزارهای زورمداران بود، امروز نیز مبارزه بر ضد تبعیض و بیعدالتی و جهاد برای اقامه قسط، مستلزم تحمل طعن اصحاب ثروت و بیبهرهماندن از مواهب مادی است و با همایشهایی در تالارهای اشرافی، با هدایای فاخر و اطعمه لذیذ قسط اقامه نمیشود. ادامه …
با توجه به اینکه بنده واقعگرا هستم، اجراییکردن این منشور را خیلی دیر میدانم. بعد از امام، افرادی در بدنه روحانیت نفوذ پیدا کردند و افرادی هم کنار گذاشته شدند و حرکتهایی انجام گرفت که اجراییکردن منشور را بسیار سخت کرده است. نان عدهای در حوزه بسته به ظاهرسازی، ریاکاری و بزرگنمایی است. ادامه …
پدیده مرجعیت محدود به «مرجعیت در افتاء» نبود؛ بلکه ماهیت آن «مرجعیت ولایی» بود. با انقلاب اسلامی، مرجعیت ولایی در الگوی ولایت فقیه متبلور شد و مرجعیت در افتاء نیز در قالب متکثری ـ شامل ولی فقیه و دیگر مراجع ـ ظهور یافت. ازاینرو، استقلال حوزه و روحانیت از ولی فقیه بیمعناست؛ اما استقلال آن از قوای سهگانه معنادار است. ادامه …
بعد از چهل سال که از انقلاب میگذرد، روحانیت و حوزهها تقریباً دارند از اندیشه انقلابی فاصله میگیرند و اندیشههای مقدسمآبانه فرصت رشد پیدا میکنند؛ چون بودجههای دولتی صرف مراکزی میشود که به سمت و سوی انقلاب نمیروند؛ بلکه به سمت و سوی نانآوری و فردیکردن دین حرکت میکنند. ادامه …
دبیر کنفرانس: در این همایش بهدنبال توجه به این نکته هستیم که جریانسازی علمی در حوزه ایجاد نظامات حاکمیتی برآمده از ارزشها، بدون دست دادن و همراهی سه بخش حوزه، دانشگاه و نهادهای حاکمیتی و مدیران، ممکن نیست. اگر میخواهیم دولت اسلامی محقق شود، حوزه باید به شکل کامل، ضلع سوم را ایجاد کند. منظور از حوزه نیز، متن حوزه، یعنی حوزویان است؛ نه فقط بخش خاصی از طلاب که در بخش حاکمیتی طرف مشورت هستند. ادامه …
حوزه علمیه از ابتدای انقلاب باید کادرسازی را شروع میکرد که بهخاطر مصلحتاندیشیها و عافیتطلبیهای بخشی از همین حوزه این اتفاق نیافتاد/ما زمانی میتوانیم هزینه کنیم تا عدهای از حوزویان و دانشگاهیان در قالب یک کار علمی فکر و اندیشه دینی تولید کنند که مدیریت هزینههای اینچنینی و بیتالمال در دست ما باشد. ادامه …
گروههای مختلفی برای انقلاب مبارزه میکردند و شکنجه میکشیدند؛ ولی مردم بهواسطه سخن آنها به میدان نیامدند؛ بلکه به پیروی از مراجع تقلید، روحانیت و حوزهها به میدان آمدند. لذا طبیعی است که نظام را با حوزه یکی بدانند و نتوانند ببینند که حوزه میگوید من در مقابل این حکومت و نظام هیچ مسئولیتی ندارم. فرزندان مردم بهخاطر حرف مرجعیت و حوزه به شهادت رسیدند. ادامه …
انقلاب مولود جریانات بسیاری بود که از زمان نهضت مشروطه شروع شدند؛ مثل جریان مرحوم آخوند، جریان نهضت نفت یا جریان مرحوم دکتر شریعتی/مراجع و فضلا باید حواسشان به استقلال حوزه باشد؛ نهادی که بیش از هزار سال ـ از زمان شیخ طوسی ـ در جامعه شیعی بوده. این امانت را نباید به خاطر منافع چهار روزه، از بین ببریم. ادامه …
تا وقتی که کلیت نظام، اسلامی باشد، حوزه از آن حمایت میکند. نظام مولود حوزه است و حوزه در ارتباط با اشتباهاتی که در قسمتهای مختلف ممکن است وجود داشته باشد، گوشزد میکند و نمیگذارد انحرافی پدید آید. نه مرجعیت قم و نه مفاخر حوزه و مدرسین منفعل نیستند که در نهایت سپر شوند و نظام هم شأنش بالاتر از این است که برخورد ابزاری نسبت به حوزه داشته باشد و حوزه را سپر قرار بدهد. ادامه …
حوزه نباید به گونهای عمل کند که تلقی مردم این باشد که حامی مطلق است و کاری ندارد به اینکه آنچه از آن حمایت میکند، نقطه قوت است یا نقطه ضعف. حوزه باید مراقب این جهت باشد که اگر هم سپر است، در برابر خدمات سپر باشد و در برابر عیوب، مطالبهگر. درحقیقت زبان مردم باشد و مطالباتی که مردم از نظام دارند، حوزه هم باید از نظام داشته باشد.
ادامه …