آیتالله مدرسی رویکردی کاملاً اجتماعی به ماه رمضان دارد. ایشان اگر چه از جنبههای دیگر این گوهرهٔ اسلام غافل نمانده ولی مباحث اجتماعی آن را برجستهتر دیده و بر آن تأکید فراوان کرده است. این رویکرد به ماجرای رمضان، نشان از ویژگیهای برجستهٔ این ماه دارد. ماهی که میتواند مانیفست جهان اسلام لقب گیرد. ادامه …
شروع درسهای حکومت اسلامی توسط امام خمینی نیز آتش اختلافات میان طرفداران را بیشتر شعلهور کرد. آیتالله خویی و بهتبع وی طرفداران ایشان، بحث حکومت اسلامی را آنگونه که امام داعیهدار آن بود برنمیتابیدند. طرفداران امام اما در این مقطع سعی میکنند که واکنش نشان دهند. ادامه …
اگرچه در برخی موارد اختلافات عقیدتی و اندیشهای میان آیتالله خمینی و آیتالله خویی وجود داشته است، اما ایندو میکوشیدند تا این اختلاف رأی سبب سوء استفاده دیگران و شکستهشدن حرمتها نشود. ادامه …
همانگونه که رفتارهای سیاسی و اعتراضهای خوئی رفته رفته فروکش کرد، میانهٔ آیت الله و امام هم دچار تحولاتی شد. گزارش میشود که آیت الله خوئی از اقدامات آیت الله خمینی ناراضی است. ساواک در سال ۱۳۵۰ گزارش میدهد که خوئی از اقدامات ضد ایرانی [امام] خمینی ناراضی است. ادامه …
از قول آیت الله خوانساری آمده است که ایشان با فشار جمعی از روحانیون تهران گفته است بهتر است از [امام] خمینی تقلید نشود و این موج اختلاف فعلاً ادامه دارد. گزارشها خبر از مدارای آیت الله خوانساری با دولت شاهنشاهی میدهد. این منش آیت الله به اختلاف نظر بیشتر میان آیت الله خمینی و خوانساری میانجامید به گونهای که طرفداران این دو نیز اختلافاتی با یکدیگر داشتند. ادامه …
مرحوم خوانساری در این نامه، بر اصل مخالفت و اعتراض علیه حکومت پهلوی صحّه میگذارد اما با مشی انقلابیگری مخالفت میکند و بر این باور است که میباید به گونهای رفتار کرد که دولت، عنان اختیار را از دست ندهد و به خشونت بیشتری اقدام نکند. گزارشهای ساواک اما نشان از آن دارد که مرحوم خوانساری در سال ۴۲ نیز فعالیتهایی علیه حکومت به انجام میرسانده است. در این سال جلسهای در منزل سید احمد خوانساری تشکیل میشود که در آن، آیت الله شریعتمداری طوماری آماده میکند و به امضای آقایان علما میرساند که در آن، چند موضوع از دربار پهلوی خواسته شده است؛ اول عزل دولت کنونی، دوم محروم کردن زنان از انتخابات. ادامه …
نهضت آزادی با ذکر شواهدی از متون نگاشتهٔ شیخ انصاری، به این نتیجه رسیده بود که شیخ از مخالفان بحث از ولایت فقیه است. پس از انتشار این جزوه، احمد آذری قمی مقالهٔ مفصلی نگاشت و در آن به بررسی مسئلهٔ ولایت فقیه در اندیشههای شیخ انصاری پرداخت. بر اساس آنچه آذری قمی گفته بود، شیخ انصاری از قائلین به نظریهٔ ولایت فقیه بوده و نمیتوان عدم اعتقاد به این اندیشه را به شیخ نسبت داد. آذری قمی سپس بر نهضت آزادی طعن زده بود که درست است که نهضت آزادی، شیخ انصاری را بزرگترین فقیه سدهٔ اخیر میدانند، ولی برای آنکه او را منکر یا مردد جلوه دهند و از آن به نفع مقاصد سیاسی خود بهرهبرداری کنند ادامه …
آیت الله با قاطعیت به مخالفت با رفراندوم شاهانه برخاسته بود. این اعلامیه مورد استقبال انقلابیون قرار گرفت و از آن اینگونه یاد کردند: «پس از حضرت امام، مرحوم آیت الله العظمی خوانساری شدیدترین اعلامیه را صادر کرد… اعلامیه بسیار سنگین و کوبندهای بود. به جرأت میتوان گفت که در آن مقطع قویترین و قاطعترین اعلامیه در تحریم رفراندوم را مرحوم آیت الله خوانساری داد. به دنبال آیت الله خوانساری، بقیه علما از جمله مراجع قم نیز انتخابات را تحریم کردند. در نتیجه رفراندوم در سراسر کشور تحریم شد». ادامه …
زمانی که مرحوم امام خمینی را از قم به تهران میبرند و فضای قم متشنج میشود، آیت الله خوانساری واسطه میشود و کسب خبر میکند تا فضای ملتهب میان روحانیون فروکش کند. در این ماجرا «اعضای محترم جامعه مدرسین، به آقایان مراجع متوسل شدند که در این مورد اقدام جدی بکنند، آنها هم مرتب به وسیله آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری در تهران، مسأله را پیگیری مینمودند. مرحوم آقای خوانساری همواره رابط میان حوزه و دستگاه حاکم و شخصیت مورد احترامی بود. … ایشان هم انصافا از این موقعیت به نفع روحانیت و حوزه بهره میگرفت». ادامه …
میرزا هاشم آملی فقیهی بود درویشمسلک، بذلهگو، آزاداندیش و شجاع. او با این منش خود، فقاهت را لطافت بخشیده بود. وی دلبستهٔ تتبعات فقهی بو و به فرزندانش توصیه کرده بود که ایام عمر را صرفا در بحث و درس بگذرانند و به شاگردان خود کراراً توصیه میکرد که بیش از تبلیغ متعارف حوزوی، به تتبع فقهی و اصولی اشتغال داشته باشند. ادامه …